پاورپوینت کامل مثل یک سؤال سخت;درباره سردار شهید قربانعلی عرب ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مثل یک سؤال سخت;درباره سردار شهید قربانعلی عرب ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مثل یک سؤال سخت;درباره سردار شهید قربانعلی عرب ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مثل یک سؤال سخت;درباره سردار شهید قربانعلی عرب ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۴۶

جانباز، سردار، برادرم

گرچه الان، هر دو بال تو شکسته

گرد پیری

روی اندام جراحت خیز مجروحت نشسته

گرچه بی مهری به رویت

همه درها رو بسته

مثل یک سؤال سختی واسه ما

مثل یک سؤال سخت!

اون سوالی که همه

آخرش باید به اون جواب بدن!

جوابی اگر براش داشته باشن!؟

عشق، سه حرف است و آن قدر بزرگ که در تمامی کلام نیز نگنجد! لیک در جبهه جهاد،
تمامی عشق تنها یک قدم بود که از خویش فراتر نهی، تا رهی، چون بسیج!

و خواهی اگر، این دانی و دل را رسانی به سامانی، باید بسیج باشی و اهل ولا.

و این نیز هرگز نتوانی، الا به دانستن بسیج از راه ولاء و راهی غیر آن، و لا…

یاران حق، بسیجیان، آنان اند که این را خواسته اند، و به قهر نفس خویش،
برخاسته اند، یعنی از خود کاسته اند و دین حق را آراسته اند؛ که اگر بهشت به «طاعت»
دهند و «ولاء»، ولاء به «اخلاص» دهند و بس!

و از خیل این بسیجیان بود «قربانعلی عرب»؛ فرماندهی که هر لحظه به معرکه فرا می شد
به یافتن فرصتی تا خدمتی به سامان رساند و رسالتی به پایان؛ فرمانده گردانمان بود و
گُردی از یلان و گردان؛ و از هر دو سرا فقط او را می خواست و دل از دنیا کنده بود و
دست بداشته بود تا جان بهای این معنا کند، و هیچ رنجی فرا دلش نبود که صبر داشت و
صابر بود، و در بلاها می گفت چرا صبور نباشم که صابر همیشه با خداست، زیرا دائم
اندر مشاهده آن بود که آن بلا از اوست که هرچه هست، اوست و بس؛ و در مصحفِ کریم
است: «اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابرین. »

دل را چنان در فراز داشت که هر میلی به کم یا خیلی، در او به سقوط افتاده بود و دل
در فراز داشت. دوستیش برای خدا بود (اَلْحُبَّ فِی اللهِ) و دشمنیش نیز
(وَالْبُغْضُ فی اللهِ)، و هرچه بودش از فرصت و جان و تن و سر و دل، یک جا در طبق
اخلاص هشته بود و مگر نه اینکه، آنان که بالا گرفته اند، به اخلاص گرفته اند؟

و تمامی همّش این بود که «مختصر همّت» نباشد تا رهد و به جایی رسد که دنیا را در او
نصیب نماند به جایی که جز خدای، وصف آن نداند.

و مگر نه این است که رهیدن در