پاورپوینت کامل مجسمه های زنده ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مجسمه های زنده ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مجسمه های زنده ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مجسمه های زنده ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

اوج پاتک دشمن بود. هر ثانیه ده ها توپ و خمپاره در دشت و روی خاکریز و دور و برمان
منفجر می شد. گلوله ها لبه خاکریز را تیرتراش می کرد. گرد و غبار انفجار و دود سیاه
آتش فضا را پر کرده بود. زمین مانند ننو تکان می خورد. یک تکه خاک روشن پیدا
نمی شد. همه جا گرد سیاه باروت نشسته بود. نفس که می کشیدی دود تو ریه هایت
می پیچید و به سرفه می افتادی و از چشمانت اشک می ریخت. دهان و دماغ مان می سوخت.
در همان شیار بین دژ گیر افتاده بودیم. دیگر آفتادب دیده نمی شد. آسمان را دود
پوشانده بود. صدای کرکننده تیر و انفجار حتی برای لحظه ای قطع نمی شد. روی دریاچه
نزدیکی مان لاشه ماهی ها و مرغ های ماهی خوار پراکنده بود. ده ها تانک و جیپ جنگی
در آتش می سوخت. هر لحظه منتظر بودم که یک خمپاره درست بر فرق سرم بخورد و تکّه
تکّه بشوم! بچه ها گیج و حیران شده و نمی دانستند چه کنند. فریاد گرفته فرمانده از
ورای دود و انفجار آمد: دشمن نزدیک شده، شلیک کنید، یااللّه زود باشید!

با فریاد فرمانده بلند شدیم، اما شدّت آتش و انفجار گلوله بیشتر شد. من که دیگر
دشت مقابل را نمی دیدم، اللّه بختکی شلیک می کردم و خشاب سلاح ام را عوض می کردم.
چند دقیقه بعد شدّت آتش و انفجار کم شد. نسیم تندی وزیدن گرفت و گرد و غبار و دود
را دور کرد. دهان و گلویم در تشنگی می سوخت. با بی حالی به دیواره کانال تکیه دادم
و به بغل دستی ام گفتم: قمقمه ات آب دارد؟

جوابی نیامد. به سختی سر گرداندم و نگاهش کردم. خشکم زد. یخ کردم. باور کردنی
نبود. یکی در میان یک عراقی بود و یک ایرانی! ما به سمت دشتی که آنها هجوم
می آوردند، بودیم و آنها پشت به همان دشت. همه در سکوت و ناباوری به یکدیگر نگاه
می کردیم. همه خشک شده بودیم. پاورپوینت کامل مجسمه های زنده ۱۷ اسلاید در PowerPoint!

ناگهان در یک لحظه همه جیغ کشیدیم، عراقی ها به طرف دشت مقابل فرار کردند و ما به
طرف پشت سرمان!

بعدها همه اش فکر می کردم چطور شد در آن حادثه عجیب، نه ما و نه عراقی ها به
یکدیگر شلیک نکرده و هیچ کس مجروح نشد؟!

همه در سکوت و ناباوری به یکدیگر نگاه می کردیم. همه خشک شده بودیم. مجسمه های
زنده!

ناگهان در یک لحظه همه جیغ کشیدیم، عراقی ها به طرف دشت مقابل فرار کردند و ما به
طرف پشت سرمان!

بیدارباش

در تمام کلاس های مدرسه یک صندلی خالی گذاشته اند. رویش هم گل و عکس خلبان مفقود
شده. روز تولد خلبان که می شود جشن تولد مفصل می گیرند و دوباره صندلی خالی
می گذارند و عکس و گل. از تلویزیون هم برنامه را مفصل نشان می دهند. روز سقوط
هواپیمایش هم کل شهره