پاورپوینت کامل موجی که آرام، آرام گرفت ۳۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موجی که آرام، آرام گرفت ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موجی که آرام، آرام گرفت ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل موجی که آرام، آرام گرفت ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

۳۵

بچه نیشابور بود. ادب بالای او نسبت به پدر و مادرش از همان سنین کودکی، زبانزد همه
می شود. قطعاً از سر همین ادب است که بعد از شهادت، به طور کاملاً اتّفاقی، پایین
پای پدر دفن می گردد.

حدود سال ۱۳۴۸ برای گذراندن دوره سربازی، خود را به اداره نظام وظیفه معرّفی
می کند. بعد از فراگرفتن آموزش های ویژه، با در نظر گرفتن نبوغ و استعداد بالای او
در امور نظامی، وی را به گارد ویژه شاهنشاهی منتقل می کنند. او به منظور نگهبانی به
کاخ طاغوت زمان راه می یابد و همین زمینه ای می شود تا از نزدیک و به طور مستقیم،
به ماهیت شاه و اطرافیانش پی ببرد و پلیدی آنها را با تمام وجود درک کند. همین
آگاهی، نقطه عطفی برای شروع مبارزات پنهان و آشکارش با رژیم می شود.

حضورش در گارد شاهنشاهی، باعث می شود تا نظم و انضباط را بیش از پیش در برنامه و
زندگی خویش پیاده کند. او در این باره می گوید: «با اینکه هیچ دل خوشی از گارد
طاغوتی نداشتم، ولی از نظم و مقرّرات حاکم بر آن، درس های زیادی گرفتم.»

وی با حضوری فعّال در عرصه های مختلف مبارزاتی، نقش مهمّی در نیشابور ایفا می کند و
بعد از پیروزی انقلاب، اوّلین رییس شهربانی نیشابور می شود.

پس از صدور فرمان امام(ره) بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، جزو پایه گذاران بسیج
نیشابور می شود و با تلاشی گسترده، منطقه ای را در باغرود نیشابور می گیرد که بعدها
به پادگان نظامی با نام «شهید هاشمی نژاد» تبدیل می شود. سپس به طور همزمان،
فرماندهی دو پادگان امام رضا(ع) و شهید هاشمی نژاد را نیز می پذیرد و دائماً به
جبهه های جنگ اعزام می شود و در عملیات های مختلف شرکت می کند.

او در نهایت با عهده دار شدن فرماندهی لشکر ۲۱ امام رضا(ع) تا شش سال پس از جنگ در
همین سمت انجام وظیفه می کند.

سال ۱۳۷۳ مسئولیت دژبانی کلّ سپاه را به وی واگذار می کنند که تغییرات همه جانبه و
ارزنده ای را در این یگان نیز به وجود می آورد.

سال ۱۳۷۵ به خاطر بروز بیش از حدّ آثار جراحت شیمیایی و جراحت های دیگر که یادگار
دوران جنگ بود، مجبور به بازنشستگی زود هنگام می شود، اما او که مرغ روحش به محیط
معنوی سپاه خو گرفته بود، جوّ بیرون را برنمی تابد و سال ۱۳۷۷ به فراخوانی مجدّدش
برای خدمت در سپاه لبیک می گوید و سختی های ناشی از آن را به جان می خرد.

سرانجام در صبح گاه سوّم خرداد ۱۳۷۹ حین انجام مأموریت، دعوت حق را لبیک می گوید.

یادداشت کوچک

سید جواد کافی طلعتی

ظهر توی مسجد پادگان، سردار مهدیان پور را دیدم و نشستم کنار او. بعد از نماز، خیلی
گرم با من احوالپرسی کرد. پرسید: چه خبر؟

گفتم: برای یکی از رفقا مشکلی مالی پیش اومده که اگر شما هم تو جریانش باشین، بد
نیست.

موضوع را گفتم. دفترچه یادداشتش را درآورد و نوشت: به طرح و برنامه؛ لطفاً از بودجه
فرماندهی، مبلغ ۱۵۰ هزار تومان به صورت وام در اختیار برادر… قرار دهید. بعداً با
صندوق هماهنگ کنید که این پول را در اسرع وقت به شما مسترد کنند و ایشان قسط هایش
را به صندوق بدهد.

وقتی آن بنده خدا نامه را دید، گل از گلش شکفت که فردا حتماً مشکلش حل خواهد شد.

فردا صبح وقتی آمدم پادگان، دیدم دوباره عبوس و ناراحت جلوی محلّ کار من ایستاده
است. گفتم: باز چی شده؟

گفت: گفتن باید چند روز صبر کنی، ما نمی تونیم همه این پول رو یکدفعه به تو بدیم.

معطّل نکردم و سریع رفتم پیش سردار. جلسه داشت. آجودانش گفت: باید بری و بعد از
جلسه بیای.

گفتم: من فقط می خوام یک جمله به اش بگم و برم.

گفت: جلسه مهمّیه، نمی شه کسی بره تو.

یک یادداشت نوشتم و خواهش کردم خودش برود پیش سردار و آن را بدهد دستش.

طولی نکشید که دیدم خود سردار با چهره ای گرفته و ناراحت از جلسه آمد بیرون و راه
افتاد طرف ساختمان طرح و برنامه.

فاز یک

سیدحسین رزقی

او از وقتی که فرمانده دژبان کلّ سپاه شد، یک تغییر و دگرگونی همه جانبه در امور
معنوی و نظامی به وجود آورد و تا جایی پیش رفت که این دگرگونی به امور زندان و
زندانیان نیز سرایت کرد. با رفتار و کردارش، عملاً دست به یک سری آموزش های معنوی و
انسان ساز زد که در روحیه زندانیان صد در صد اثرگذار بود.

زندانیان آنجا یا از نیروهای وظیفه بودند و یا از نیروهای کادر. سردار همیشه به
آنها می گفت: شما از نظر ما متّهم نیستین. هیچ کس حق اهانت به شما رو نداره.

یکی از راننده های نظامی، در یک تصادف باعث کشته و مجروح شدن چند نفر شده بود. او
در نهایت، محکوم به پرداخت بیست میلیون تومان دیه شد! خودش یقین داشت که هرگز چنین
پولی را به دست نخواهد آورد و باید تا آخر عمر در زندان باشد.

مهدیان پور که می دانست او سوابق زیادی در جنگ و بعد از جنگ دارد، تصمیم گرفت هر
طور شده، پول دیه او را جور کند. با مراجعه به مؤسّسات خیریه و بعضی از مسئولین،
تمام آن بیست میلیون تومان را جور کرد که حدود چهار سال طول کشید. در این مدّت
بارها شرایطی پیش می آمد که آن زندانی ناامید می شد، ولی سردار تا زمان آزادی او
دست از تلاش برنداشت.

مهدیان پور، به خاطر اینکه زندان دژبان مرکز از لحاظ جا و امکانات، شرایط مناسبی
نداشت، خودش به شخصه وارد کار شد. بعد از مدّتی تحقیق و مشورت، طرح ساخت یک زندان
مجهّز را داد. آن طرح به قدری عظیم و گسترده بود که عملی شدنش نیاز به هزینه بالایی
داشت.

بد نیست به بعضی از خصوصیات و ویژگی های این طرح، به طور خلاصه اشاره کنم:

ـ احداث چند آسایشگاه با تخت و امکانات دیگر، به جای سلول و بند؛ این آسایشگاه ها
دارای درهای معمولی بودند، نه میله گرد و آهن.

ـ گذاشتن تلویزیون و ویدیو در هر آسایشگاه برای پخش فیلم ها و سخنرانی های مذهبی و
آموزشی.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.