پاورپوینت کامل دفاع در ۳۵ میلی متر;نگاهی کوتاه به برترین فیلم های دفاع مقدس ۳۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دفاع در ۳۵ میلی متر;نگاهی کوتاه به برترین فیلم های دفاع مقدس ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دفاع در ۳۵ میلی متر;نگاهی کوتاه به برترین فیلم های دفاع مقدس ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل دفاع در ۳۵ میلی متر;نگاهی کوتاه به برترین فیلم های دفاع مقدس ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

۳۸

آژانس شیشه ای

شاید تأثیرگذارترین فیلم تاریخ سینمای ایران آژانس شیشه ای باشد. فیلمی کامل از همه نظر: فیلمنامه، بازیگری، موسیقی، فیلمبرداری و کارگردانی. به همین دلیل بود که اکثر جایزه های جشنواره فجر سال ۷۶ نصیب را از آن خودش کرد.

در فضای ملتهب سیاسی آن سال ها آژانس فیلمی به شدت دلهره آور بود و از خطری در جامعه ایران آن روز خبر می داد. شکاف نسل جنگ رفته و عامه مردم. مردمی که بعد از دوران سازندگی به آرامش و رفاه علاقه دارند، و نه بحران و جنگ. و این شکاف حتی می توانست به درگیری مسلحانه و گروگان گیری تبدیل شود و عمیق و عمیق تر شود. این حرف ها را تماشاگر فیلم علاوه بر درک کلی فیلم، از زبان حاج کاظم هم در فیلم به طور مستقیم می شنود. آن جایی که حاج کاظم چهارزانو روی زمین نشسته و برای مردم داخل آژانس و در واقع مردم تماشاگر فیلم قصه می گوید. قصه مردانی که زندگی و جوانی شان را رها کردند و به جنگ دیو رفتند، اما بعد از جنگ انگار در کشورشان غریبه بوند، انگار کسی آن ها را نمی شناخت.

آژانس شیشه ای اگرچه حتی یک نما هم از دوران جنگ ندارد، اما عمیقا فیلمی مربوط به دفاع مقدس است. چراکه مربوط به آدم های جنگ تحمیلی در سال ۷۶ است و فیلمی عمیقا اجتماعی و سیاسی است. زیرا یکی از چالش های مهم ایران سال ۷۶ و ایران بعد از دوم خرداد را بازگو می کند. سلحشور، نماینده جریان حاکم بر دولت در دوران سازندگی و دوم خرداد است. او به فکر آرامش کشور ایران است و نگران از جنجال رسانه های غربی. در نهایت، سلحشور ماجرا را پایان می دهد، اما دست خط (که احتمالا دست خط رهبر انقلاب است) قضیه را به نفع حاج کاظم و عباس تمام می کند.

روبان قرمز

شاید نقطه اوج هنری حاتمی کیا «روبان قرمز» باشد. فیلمی از همه نظر متفاوت. با فقط سه بازیگر، در جایی نامعلوم، در زمانی در آینده، با پرده عریض و فضایی عجیب و غریب.

«روبان قرمز» سراسر فیلمی نمادین است. از همان نمای اول فیلم با لاک پشتی روبه رو می شویم که از آب بیرون می آید و با یک ماشین تصادف می کند و به همراه محبوبه وارد مزرعه پدری او می شود و به تدریج هم نشین رزمنده ای می شود که سال هاست مین های این مزرعه را خنثی می کند.

داوود، رزمنده قدیمی، با کسی ارتباط ندارد و هر از گاهی شخصی برای او آب و غذا می آورد و بدون هرگونه مکالمه ای او را ترک می کند. او نمی تواند با یک خانم، خوب و درست صحبت کند و زندگی اجتماعی را نمی داند. داوود نماد همان جوانانی است که به جنگ غول رفتند و بعد از برگشت به کشورشان با مردم غریبی می کردند.

اما جمعه، یک افغانی مسئول نگهداری تانک های قراضه است که البته شلوار جین می پوشد و صحبت از گفتمان و جهان بدون مرز می کند و برای خودش یک روشنفکر تمام عیار است. طبیعی است محبوبه جذب جمعه می شود و از داوود دوری می کند.

فیلم فقط یک بازگشت به گذشته و به زمان جنگ دارد. جایی که داوود که زخمی هم شده، داستان کم آبی در جبهه را نقل می کند و این که درست در همان مزرعه بر اثر اصابت یک بمب چشمه ای جوشیده است. در این نماها رزمندگان زمان جنگ در حالت ثابت و بی حرکت تصویر می شوند، مانند یک عکس. با تأکید بیش از حد به گذشتن آن زمان و حرکت نداشتن بسیجی ها و رزمنده ها. اما محبوبه نمی پذیرد که در زمین پدری او یک چشمه وجود داشته باشد. در انتهای فیلم، درستی حرف رزمنده به اثبات می رسد و چشمه دوباره می جوشد و این است پیروزی نهایی امثال داوود بر امثال جمعه از دید حاتمی کیا.

مهاجر

در سال هایی که بیشتر فیلم های جنگی تصویری یکدست از رزمنده ها نشان می دادند، حاتمی کیا در فیلم هایش رزمندگان را با انواع خوی وخلق ها و عادت ها تصویر می کرد و با این کار آن ها را باورپذیرتر می کرد. مثلا مرحوم ابراهیم اصغرزاده در مهاجر نقش رزمنده ای کم حوصله را بازی می کرد که بسیاری اوقات مقابل نظرات دیگران می ایستاد و سعی می کرد حرف خود را به کرسی بنشاند.

مهاجر هواپیمای بی سرنشینی بود که از راه دور کنترل می شد و بر سر دشمن بمب می انداخت. دو گروه در دو محل در میان نیزارها مهاجر را هدایت می کردند و در نهایت، دو نفر از آنان بعد از هدایت موفق مهاجر به شهادت می رسند. در هنگام شهادت یکی از آنان به تدریج صدای سم اسبان و فریادهای مربوط به روز عاشورا روی تصویر شنیده می شود و به این ترتیب حاتمی کیا تناظری بین شهادت رزمندگان در جبهه ها و شهادت امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا برقرار می کند.

سفر به چزابه

در میان فیلم سازان دفاع مقدس، مرحوم رسول ملاقلی پور استاد کامل بازی با زمان بود. شخصیت های فیلم های او لحظه ای در اکنون بودند و لحظه ای در گذشته شان در زمان جنگ.

در سفر به چزابه کارگردان فیلمی در مورد دفاع مقدس، همراه با آهنگساز فیلمش که سر صحنه فیلم در خاکریزهای بازسازی شده جبهه ها هستند، سفری به خاطرات کارگردان در زمان جنگ می کنند و عوامل فیلم آن ها را گم می کنند. ملاقلی پور بدون هیچ توضیحی زمان ها را در هم می ریزد و تماشاگر ایرانی که دیگر فیلم جنگی زیاد دیده است، بی هیچ مشکلی با او همراه می شود. تصویر حاج حسن کاوه، فرمانده گروه که زخمی شده ولی با کمک دیگران ایستاده و افراد گروهش را به جلو می فرستد.

فیلم سینمایی سفر به چزابه، به همراه فیلم سینمایی نجات یافتگان، ماده خامی برای ساخت سریالی با نام سفر به چزابه شدند که از شبکه دو سیما پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. در آن سریال، کاروانی به بازدید مناطق جنگی می روند و خاطرات آن ها دوباره زنده می شود. نجات یافتگان داستانی تلخ در مورد یک زن پرستار در زمان جنگ است که با چند رزمنده زخمی در میان سنگرها گم شده اند.

هیوا

بازی با زمان ها در فیلم های مرحوم ملاقلی پور در هیوا به اوج خود می رسد. گلچهره سجادیه که در زمان ساخت فیلم و البته اکنون هم بسیار کم کار است، نقش هیوا، همسر یکی از فرماندهان جنگ را بازی می