پاورپوینت کامل از آمدنت نبود… ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از آمدنت نبود… ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از آمدنت نبود… ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از آمدنت نبود… ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

از رفتنت نبود که داشتم می مُردم. کوه غمی هم که وقتی می رفتی، رو دوشِ دلم گذاشتی، از رفتنت نبود: از این که تو می رفتی و من این­جا پیش آبجی می ماندم، داشتم می مُردم. حالا که برگشتی و این جا روبه­روی من، زیر آن پرچم، توی آن تابوت خوابیدی و داری لبخند شهادت می زنی، حس می کنم که دارم خرد می شوم. بچه ها هم که من و آبجی را دوره کرده اند و نمی گذارند تکان بخوریم. اگر لااقل تا قبرت آماده می شد، چند دقیقه ای می آمدم پیشت دراز می کشیدم، شاید می توانستم از دست این غم تا اندازه ای راحت شوم. اصلاً چه دارم می گویم؟ این که غم نیست. چیست؟ نمی دانم. مثل پرواز نیست. دلم هم غنج نمی خورد و آب نمی شود. سرم هم گیج نمی رود، ولی یک جوری است؛ مثل کسی هستم که تو سقوط آزاد چرتش گرفته باشد. یک جوری، نمی دانم!

گفتم عکسی از خودت بفرست تا روی رف، جلوی چشمم باشد. تو هم عکس کوچکی را که شاید صد هزار نفر را توی مراسم اعزام نشان می داد از توی روزنامه کندی و فرستادی؛ زیرش هم نوشتی: «نفر سوم از ردیف آخر منم.» آن موقع خیلی شاد شدم. با آبجی کلی خندیدیم. نه این که اخلاقت را ندانم یا با افکارت بیگانه باشم، نه. تو همیشه همان کاری را که دوست داشتی، می کردی؛ یعنی آن کاری را که به نظر خودت درست بوده انجام می دادی. خب، این که خیلی خوبه. کاش همه همین طور بودند. باید هم همین طور باشد. آن موقع خیلی شاد شدم، ولی الان دارد دلم را آتش می زند. بالاخره من هم حق دارم لااقل یک عکس از تو داشته باشم. دفعه بعدش هم برایم عکس گلی کوچک را که از لای سنگ ها سر درآورده بود، فرستادی و عکس آخری هم که تابلوی ایستگاه صلواتی را نشان می داد؛ همین!

رفتی که بیایی. سه ماهت شد شش ماه و نُه ماه و یک سال، امّا نیامدی. گفتی: «بی خبرتون نمی ذارم.» نامه دادی، امّا آدرس ندادی. فکر مرا نکردی که هم پدرت بودم و هم مادرت و هم داداشت؟ شش ماه و ده روزی که جبهه بودم همه جا را دنبالت گشتم، اما پیدایت نکردم. فتوکپی نامه هایی که می فرستادی، یک جوری به دستم می رسید، اما از خودت و آدرست خبری نبود. از ایستگاه های صلواتی و بروبچه ها و خیلی چیزهای دیگه می نوشتی اما از خودت نه. فقط توی نامه آخری نوشته بودی که وقتی داشتی لحظاتی قبل از عملیات، وصیت نامه می نوشتی، یک کفشدوز خال خالی و قرمز از خودکارت بالا می رفت و تو توی آن لحظات حماسه و خون دیده بودی که نبض زندگی دارد با تمام زیر و بم هایش و با تمام زیبایی و قدرتش می تپد. بعدش هم گفته بودی: «دیگه من چی می تونم بگم؟!» و هیچی نگفته بودی. شش ماه بعدی هم که جبهه بودم، دیگه حتی نامه هایت هم قطع شد!

راه درازی را آمده بودی تا به خانه برسی. از آمدنت نبود که کمرم شکست. تو بالاخره باید می آمدی و آمدی. ما هم تقصیری نداشتیم. رفته بودیم چند محلّه پایین تر. خب، پسر صاحب خانه زن گرفته بود و ما باید می رفتیم. جول و پلاسمان را جمع کردیم و رفتیم ته کوچه شهدا. تو هم که علم غی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.