پاورپوینت کامل سپیده سرخ ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سپیده سرخ ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سپیده سرخ ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سپیده سرخ ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

به رزمنده اکبر حمزه ای

انگار این شب لعنتی نمی خواهد تمام شود. هرچه جلو می روم، به جایی نمی رسم. دستم را از روی چشم راستم برمی دارم. خون بند آمده است. دوباره روی آن را می گیرم. ذق ذق می کند و تیر می کشد. گلوله ای زوزه کشان فضا را می شکافد و از کنارم رد می شود. به اطراف چشم می چرخانم. تاریکی منطقه را بلعیده است. سنگی از زیر پایم درمی رود و شتابان خود را به پایین شیب می رساند.

دلم شور می افتد. حس می کنم پشت هر تخته سنگی، شبحی پناه گرفته است. صدای ضرباهنگ قلبم را می شنوم. روی زمین می خزم و خودم را از شیب می کشم پایین. پایم در چاله ای فرو می رود و لای تخته سنگی کوچک گیر می کند. دو دستی پایم را می چسبم. بی فایده است.

فکری به سراغم می آید. بند پوتین را شل می کنم و پایم را بیرون می کشم. زوزه خمپاره و گلوله رسام پیچیده توی دشت. هول برم می دارد و دست و پایم را گم می کنم. می چسبم به سینه زمین و پشت سر هم صلوات می فرستم. چشمم بدجوری تیر می کشد. خون لای انگشتانم را پوشانده است. انگار دستی از غیب دستم را گرفته است و به جلو می کشد. پاهایم روی زمین کشیده می شود. با خود می گویم: «چرا تاریکی تمام نمی شود؟ لعنتی، انگار به ابدیت گره اش زده اند.»

غر که می زنم، یاد مهدی می افتم و عرق شرم می دود روی پیشانی ام. با وجود زخمی که برداشته بود، صدایش درنمی آمد. چفیه را بسته بود به پهلویش. خون بند نمی آمد. تکیه کرده بود به شانه ام. وقتی خمپاره نشست نزدیکمان، او را انداختم روی زمین و خودم هم پهن شدم کنارش. گلوله باریدن گرفته بود. آرنجش را گرفتم و کشیدمش طرف تل خاکی. نا نداشت سرش را بلند کند. صورتش کشیده می شد روی زمین و صدایش درنمی آمد. کنار تل خاک، سرش را گذاشتم روی پایم. چشم های بی رمقش را دوخته بود به صورتم. پلک نمی زد. دلم هری ریخت. صدایش زدم. نمی شنید انگار. اشک امانم نداد. صورتش را بوسیدم و دست کشیدم روی چشمانش.

گلوله ای کنارم می نشیند زمین. به خودم می آیم. انگار دستی مرا به داخل شیاری هل می دهد. تکیه می کنم به دیواره شیار. از این که دیگر در تیررس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.