پاورپوینت کامل اشتباه کردیم؛ جنگ و جبهه، یکی نیستند ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اشتباه کردیم؛ جنگ و جبهه، یکی نیستند ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اشتباه کردیم؛ جنگ و جبهه، یکی نیستند ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اشتباه کردیم؛ جنگ و جبهه، یکی نیستند ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

اشاره: غرفه امتداد، توی نمایشگاه مطبوعات امسال خیلی فعال بود. یکی از فعالیت های این غرفه برگزاری چند میزگرد تخصصی با حضور کارشناسان مختلف بود که یکی از آنها «میزگرد بررسی ابعاد جنگ از منظر امام» با حضور دکتر ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه تهران و آقای حمید داوودآبادی، نویسنده و محقق دفاع مقدس بود. توی آن سر و صدای نمایشگاه، گفتن و شنیدن چنین سخنانی، شیرین و درس آموز بود. شیرینی این معرفت تازه را با شما به اشتراک می گذاریم:

اگر جنگ نمی شد

حمید داودآبادی: اگر جنگ پیش نمی آمد، چه بسا در همان چند سال اول، گروه های سیاسی، گروه های بزرگی مانند منافقین که آن قدر جوان های ما را فریفته بودند، با اون تعداد عملیات های نظامی ای که از عراق علیه ما می کردند، هم از درون ایران و در خود تهران، عملیات های نظامی می کردند و چه بسا انقلاب را می لرزاندند؛ یعنی خطر عظیمی بود که جنگ این خطر را از بین برد و باعث شد انقلاب تثبیت شود. اگر آن بُعدی را که امام اسمش را «دفاع مقدس» گذاشته بود، نگاه کنیم، دست آوردهایش را هم می توانیم پیدا کنیم. اگر بخواهیم عاشورا را به عنوان یک جنگ نظامی نگاه کنیم، به چیزی نمی رسیم. می نشینیم دو دو تا چهار تا می کنیم، چُرتکه می اندازیم که این قدر نفرات امام حسین(ع) کشته شدند و این قدر نفرات دشمن کشته شدند؛ ولی وقتی وارد بُعد معنوی اش می شویم ۱۴۰۰ سال است که برکات عاشورا جاری است؛ نمونه کوچکش هم انقلاب ما بود.

جنگ فرسایشی

ابراهیم فیاض: دشمن می خواست جنگ را ضربتی تمام کند، ولی نشد. اوایل جنگ، عراق، پشت جنگل های جاده اهواز خرمشهر و جاده سوسنگرد گیر کرد و جنگ فرسایشی شد؛ یعنی شد مثل فلسطین که همیشه دعوا است و خبرساز. هر روز یک خبر از جنگ ایران بود. هر چند ماه یک بار یک عملیات بود. همه سوال شان این شده بود که این جا چه خبر است؟ الان جنگ فرسایشی بچه های حزب اللّه دارد اسرائیل را نابود می کند. از طرفی صدام این قدر منفور و ملعون دنیا می شود که آمریکا هم به کشورش حمله می کند و به عنوان افتخار، سرنگونش می کند. اینها به خاطر جنگ بود.

برنده جنگ کیست؟

حمید داودآبادی: یک روز دکتر جاشوا، آلمانی الاصل، استاد دانشگاه آمریکا به ما گفت: فکر می کنید برنده جنگ کی بود؟ گفتم: من و امثال من. گفت: آمریکا و اسرائیل اسلحه هایشان را فروختند، جنگ انداختند بین دو تا گروه شیعه و تلفات وارد کردند. گفتم: برنده ما بودیم که آن معنویت را به دست آوردیم. ما همان بچه هایی بودیم که می ترسیدیم شب بیرون برویم. انقلاب را ما حفظ کردیم. ما برنده های جنگ بودیم که اگر امروز خطرات بدتر از آن هم پیش بیاید، دوباره می جنگیم. این علامت برنده شدن ما است. گفتم: آخر جنگ را نگاه کن! می گویند جوجه را آخر پاییز می شمارند. آخر جنگ کی ماند و کی رفت؟ عراق چی شد و ایران چی؟

مقاومت لبنان و فلسطین، درسی از دفاع مقدس ما

حمید داودآبادی: وقتی اسرائیل در لبنان و در مقابل یک حزب کوچک، زمین گیر می شود، یعنی چه؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که حزب اللّه یک ارتش نیست؛ یک کشور نیست؛ حتی یک شهر برای خودش ندارد. کل لبنان یک صد و پنجاه و هشتم (۱۵۸/۱) ایران است. مقاوت حزب الله در مقابل تیپ گولانی با آن عظمتش و یگان یگوز که به «یگان جاودان» معروف شده و ۳۵ سال توی عملیات هایش حتی یک تلفات نداده، می ایستد. تیپ گولانی توی محاصره می افتد و یگان یگوز می آید به کمکش، آن هم تلفات می دهد. حالا چند نفر مقاومت می کردند؟ ۳۵ الی پنجاه نفر. این نشأت گرفته از کجاست؟ چرا لبنان و فلسطین که شصت سال با صهیونیست درگیر هستند، نتوانسته بودند تا حالا این کار را بکنند؟ این حرکتی بود که از برکت انقلاب ما و دفاع مقدس ما شکل گرفت. وقتی به سنگر بچه های حزب اللّه نگاه می کنم، عکس آقا و امام را می بینیم. آن جا یک منطقه ای دارند که گذرگاهی است و اسرائیل وقتی که سال۲۰۰۰ با خفت از جنوب لبنان فرار کرد، حزب الله یک عکس بزرگ از مقام معظم رهبری نصب کرد و جالب بود که کنارش، سنگر دیده بانی اسرائیلی ها قرار داشت. سرباز اسرائیلی جرئت نمی کرد بیاید بالا؛ تا می آمد پشت پنجره، باران سنگ می رفت طرفش. مرحوم پروفسور «ادوارد سعید» افتخارش این بود که «من رفتم سنگ زدم به طرف نگهبانی اسرائیلی». این عظمت از کجا به دست آمده؟

دفاع مقدس ما سرّی دارد که جهانی است. حاصل و فرآورده هایش توی تهران دیده نمی شود. آن پیامی که امام دادند که «ما در جنگ انقلابمان را صادر کردیم» و «جنگ ما آزادی قدس را به دنبال خواهد داشت» را اگر از دید امام بنگریم، معنا می شوند.

انقلاب صلح طلب

ابراهیم فیاض: انقلاب ما جنگ طلب نبود، بلکه صلح طلب بود. جنگ را شروع کردند. صلح طلبی، حق طلبی و عدالت طلبی ما در جنگ هم بروز کرد و توی خط های ما بچه های سودان، پاکستان و حتی آلمان بودند و با دشمن می جنگیدند؛ بچه هایی ازهمه دنیا در کنار ما جنگیدند و عده ای هم شهید شدند. می خواهم بگویم که انقلاب ما تمام ساختارها و نظام های معنایی جهان را به هم ریخت.

چه گذشت

ابراهیم فیاض: دانشگاه ها دارند عوض می شوند. ساختار و تفکر عمومی ارتش جهان دارد عوض می شود. فقط ما اگر عُرضه داشته باشیم و خیانتکار نباشیم، خیلی از کارهایمان پیش می رود؛ یعنی فقط کافی است مردم کشورها بفهمند چی گذشته، آن وقت است که متحول می شوند. همین چند سال پیش یک دختر با تخصص مردم شناسی از اتریش، عید نوروز رفت منطقه جنگی جنوب، شیعه شد. می گفتند اصلا استدلال نکرد؛ تا آن فضا را که دید، شیعه شد و الان یکی از شیعیان فعال اتریش است. مردم شناس بود؛ آدم بی سوادی نبود.

خیلی مانده که برای جبهه ها کار کنیم. کارهای عمرانی و ساختاری اش مانده. خیلی چیزها مانده که اگر شروع کنیم، حالا حالاها کار داریم. حالا کو تا کربلا و بین الحرمین و بقیه اش؟ آنها ۷۲ نفر بودند و قرار بود لِه شان کنند و جنازه هایشان را هم منهدم کنند. توانستند؟ نه. برعکس شد. اسیر بردند، حماسه بیشتر مطرح شد. جنگ ما هم همین طور است. حالا باید صبر کنیم. البته زمان زیادی هم نگذشته است. سی سال در تاریخ هیچ است؛ صد سال، شاید بگوییم قدم اولش است. صبر کنیم ببینیم صد سال بعد در ایران چه خواهد شد؛ توی جهان چه خواهد شد. هنوز خیلی از چیزها مانده است.

شیوه جنگیدن ما

ابراهیم فیاض: یک بعد جنگ، احساسی است که در تلویزیون و رادیو و برنامه ها دارد می شود، اما یک بعدش معرفتی است که در دانشگاه هیچ وقت مطرح نشده است! در هر جای دنیا جنگ می شود، قاعدتا انسجام پیش می آید؛ پشت جبهه حکومت نظامی می شود و توی جنگ همه چیز سلسله مراتب است. ولی توی جنگ ما اتفاقا برعکس بود؛ یعنی انسجام به این معنایی که ما می گوییم پیش نیامد. چون نیروهای مردمی از هر جا، با هر فرهنگ، خودش باید می جنگید. جنگی بود که سر تا به پا توش آزادی و آزادگی و معنویت بود. نمی دانم چه بگویم! چه طور می شود این طور جنگ محکمی باشد، ولی ساختار نداشته باشیم! بعد آمریکا همین را متأسفانه بازتولید کرد و بدون این که ما بفهمیم، شد جنگ های غیر متقارن؛ می آید عراق را می گیرد و می گوید من جنگ نامتقارن تولید کردم؛ همان جنگ بسیجی ما شد جنگ های غیر متقارن آنها. جنگ ما، شیوه جنگیدن دنیا را عوض کرد، ولی ما عُرضه تئوریک نداشتیم؛ مثل نفت خامی که صادرش کردیم و داریم از بین می بریمش! چه کار می کنیم؟ عده ای از خود ما علیه جنگ و دفاع مقدس صحبت می کنند. فرانسه چندین پروژه پایان نامه دکترا را به جنگ ما اختصاص دادند، چرا؟ اگر هیچی نبود، پس چرا آنها وقت و هزینه گذاشتند؟ پس چرا بازتولیدش توی عراق اجرا شد؟ اینها واماندگی ماست! حقارت و تحقیری که ما توی خودمان پذیرفته ایم، الان چوبش را خودمان می خوریم؛ مثل اسلام که بیاییم تحقیرش کنیم، بعد فلان خارجی بنویسد و ما با افتخار بگوییم به به، اسلام شناسی فلان شخص خارجی. او چرا بازتولید کرد؟ چرا اینها توی ایران بازتولید نمی شوند؟!

این سیستم های وامانده ای که ما داریم، توی ادعای مسلمانی هم هست؛ توی کشورمان هم هست. این واماندگی، غرب زدگی و غرب گرایی در برخی مسئوولان کشورمان هم هست؛ یعنی درد این جا است که بعضی از اینها این طوری اند؛ وگرنه الان خارجی ها خیلی بیشتر از اینها به این حرف ها ارادت دارند. این عقب ماندگی و وامانگی ما برای این است که ما هیچ وقت قدر هیچ چیز را نمی دانیم! نه قدر علما را، نه قدر متفکران را. قدر جنگ را هم ندانستیم. امام اون موقع پیش بینی کرد و گفت اگر این بچه ها در پیچ و خم زندگی گیر کنند، آتش جهنم برای ما خواهد بود؛ همان هایی که پدران و مادران شهدا را سوزاندند و ناامید کردند.

بسیج علیه بسیج

حمید داودآبادی: بعد از والفجر هشت، (از فروردین ۶۵ به بعد) صدام صحبتی دارد که خطاب به امام است. می گوید: من می خواهم این جا اعتراف کنم؛ هرچی تو گفتی، من عمل کردم و پیروز شدم. از ۶۵ به بعد معروف شد به تاکتیک «بسیج علیه بسیج»! یعنی صدام آمد و شگردی را راه اندازی کرد. حتی شیوه شعار دادن ما را یاد گرفتند؛ پیرمردی را درست کردند، عین حاجی بخشی! کفن تنش کردند که چی؟ می رویم حرم امام رضا(ع) را آزاد می کنیم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.