پاورپوینت کامل از خانه ۵۸ متری تا اتاق ایزوله ۲۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از خانه ۵۸ متری تا اتاق ایزوله ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از خانه ۵۸ متری تا اتاق ایزوله ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از خانه ۵۸ متری تا اتاق ایزوله ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۶

دوستی نادیده برایم نوشته بود:«همه اونایی که جبهه رفتن را می شناسم. اونا الان دارن در تلافی اون سال ها خودشون و بچه هاشون صفا می کنن. فقط یک نفر رو سراغ دارم که جبهه رو بوسید و مردونه زندگی رو از نو شروع کرد. کسی که دوستاش جلو چشش پر پر شدن. رو راست بگم ما جوون ها از شما فاصله گرفتیم. من جوابمو از شما و امثال شما می خوام. جواب این همه مشکلات نسل ما رو بدین.»

این مطلب انگیزه ای شد که مطلب جدیدم رو بنویسم، ولی قبل از آن لازمه اشاره کنم که پسرهای من، هیچ کدومشان از مزایایی خاص استفاده نکردند: پسر اولم در دانشگاه آزاد قبول شد، بدون استفاده از هیچ سهمیه ای. پسر دومم هم خودش بدون اینکه من سفارششو بکنم در یک کارگاه انیمیشن غیر دولتی به عنوان طراح کلیدی کار می کنه. هر دوی اونا هم در سخت ترین شرایط ممکن به سربازی رفتند؛ اولی در اهواز و دومی ابتدا در بهمن شیر وسپس اهواز خدمتشونو انجام دادند. خانه من در خیابان کارون، پایین تر از مرتضوی (جنوب غربی تهران) است در مساحت ۵۸ متر مربع. خیلی از دوستان کاریکاتوریست که با من ارتباط خانوادگی دارند می تونند این مطالبو تصدیق کنند.

خوب، من به گوشه یکی از مشکلاتم اشاره می کنم. من در حیطه کاریکاتور هر کاری که تونستم انجام دادم و فکر می کنم دوستانی که در جریان کاریکاتور این مملکت اند می توانند در این مورد داوری کنند که ایا تونستم در حد بضاعتم جوابگوی نسل شما باشم یا خیر.

هر کدوم از بچه های همرزمم بعد از جنگ به گونه ای مشکلاتی را تجربه کرده اند. ماجرا برای من از تشنج شروع شد که شدیدترین آن را در فروردین سال ۸۲ تجربه کردم که منجر به شوک شدید مغزی شد و همیشه مشتی از قرص و دارو، مثلا آرام بخش روح و جانم است! بخش اعصاب و روان جایی است همیشگی برای من و دوستانم که تنها به آخرین سابقه ام در آن جا اشاره می کنم؛ بدون این که بخواهم دردمندی کسی را طلب کنم یا مورد ترحم (لغتی که از آن بیزارم) قرار بگیرم:

بار آخر دچار تشنج شدید شدم؛ به گونه ای که حسابی به خودم صدمه زدم. بیشتر از آن خانواده ام اذیت شدند. معمولا در هر آسایشگاه و بیمارستانی، این خانواده ها هستند که در عین علاقه مندی به عضوی از خانواده شان مجبور می شوند آنها را تحویل بدترین جای ممکن، یعنی بخش اعصاب و روان بدهند.

روز اول باز آقای نیرومند که همیشه نزدیک ترین و عزیزترین دوستم است، مرا به بیمارستان برد. (سابقه دوستی ما به بیش از ۲۵ سال می رسد.) بخش اعصاب و روان یا به زبان عامیانه، همان تیمارستان، جایی است که مثل زندان، دو درب آهنین دارد با نگهبانانی قوی و توانمند که کاری سخت و دشوار را تجربه می کنند.

روز اول به درخواست خودم در اتاقی به نام ایزوله مرا به تخت بستند و با آمپولی آرام بخش به خواب رفتم.

(اتاق ایزوله جایی است که بیماران با شرایط بسیار حاد را به آن جا منتقل می کنند و مثل یک سلول زندان است با چفت و بست آهنین و در ابعاد یک و نیم متر در دو متر، بدون چراغ.)

روز بعد به بخش رفتم. شرایط عجیب بخش از قرار زیر بود:

۱. هر کس می تواند سیگار بکشد، تقریبا همه سیگار می کشند، اما من که به شدت نسبت به هر بو مشامم حساس شده بود، تحمل سیگار کشیدن دیگران برایم بسیار سخت بود. به دفعات در طول نزدیک به بیست روزی که آن جا بودم بالا آوردم. ( گلاب به روتون، شرمنده!) نکته قابل عرض در این باره این که سیگار حتما باید با فندک نگهبان روشن شود. اما بعضی از دوستان کبریت یا فندک را جاساز کرده بودند که در طول مدتی که آن جا بودم، چند بار همه را بیرون از اتاق ها به خط کردند و کلی اشیاء با مزه از گل سر گرفته تا کبریت و فندک و حتی چاقو پیدا کردند.

۲. هیچ وسیله تیز یا شکننده در این بخش وجود ندارد؛ حتی به جای اینه از یک ورق آلومینیمی که جداره اش عایق شده استفاده می شود.

۳. بیماران اجازه دارند نگهبان را بزنند، ولی نگهبان حق زدن هیچ کس را ندارد؛ فقط می تواند با کمک سایر نگهبان ها یا پرستاران، بیمار را به اتاق ایزوله منتقل کند.

۴. تلویزیون در جایی بالاتر از این که دست به آن برسد، قرار دارد. کنت