پاورپوینت کامل روایتِ کور و گل های آفتابگردان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روایتِ کور و گل های آفتابگردان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روایتِ کور و گل های آفتابگردان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روایتِ کور و گل های آفتابگردان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۶

پاسخ سردار سعید قاسمی به اظهارات میرحسین موسوی درباره واقعه اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان

فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه؛ پس بشارت ده به بندگانی که به سخن گوش می سپارند و بهترین آن را پیروی می کنند. (زمر ۱۸- ۱۷)

آنچه موجب شد نگارنده قلم به دست گیرد و این مطالب را بنگارد، بخشی از گفتار جناب آقای مهندس میرحسین موسوی در مناظره با جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد بود که به شدت قابل تأمل و بررسی است.

این نوشتار قطع نظر از فضای انتخاباتی و فارغ از موضع گیری له یا علیه هریک از دو عزیزی که در این مناظره روبه روی یکدیگر نشستند، تنها دغدغه اش مخدوش شدن یکی از نقاط عطف بزرگ و در عین حال تاریخ ساز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بوده و بر اساس همین دغدغه مطالب ذیل را معروض می دارد.

جناب آقای موسوی در این مناظره و در نفی آنچه «سیاست خارجی ماجراجویانه» دولت نهم می نامند، یکی از برگ های زرین افتخارات تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را ورق زدند که اشاره بدان در جای خود مغتنم است؛ اما روایت ایشان از آن واقعه بزرگ قابل نقد و بررسی است. مقصود، واقعه اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان در خرداد سال ۱۳۶۱ است.

ابتدا برای رعایت امانت، گفتار جناب موسوی را نقل می کنیم. ایشان فرمودند: «من جا دارد که یک خاطره ای از حضرت امام در اینجا نقل کنم. یک موقعی اسرائیلی ها آمدند و حمله کردند به جنوب لبنان و در داخل کشور همه به این اتفاق رسیدند که ما باید نیرو بفرستیم و به اصطلاح اسراییلی ها را بیرون و کنار لبنانی ها بجنگیم. همه متفق بودند. آن موقع «شهید همت» هم قرار شد که رئیس لشکرهایی باشد که قرار بود بفرستند. نیروهایی را هم پیشاپیش اعزام کردند که در لبنان بررسی کنند این نیروها در کجا مستقر بشوند. آن شبی که فردایش قرار بود نیروها فرستاده بشود، به یاد دارم که جلسه رؤسای سه قوه بود و شهید همت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند که امام فرمودند «راه قدس از کربلا می گذرد». یعنی شما بپردازید به جنگتان، چه کار دارید به لبنان که نیرو بفرستید به آنجا.»

البته این جای بسی خوشحالی دارد که یکی از مسئولین عالی رتبه اجرایی کشور دردهه ۶۰ (و البته ناخواسته) بالاخره حاضر شد پس از سال ها یک اجماع نانوشته درباره سکوت در این باره به این بخش از تاریخ دفاع مقدس اشاره نمود و برای اولین بار پس از ۲۷ سال آن را از بایگانی تاریخ برآورد؛ هرچند برای یک مناظره انتخاباتی.

پیش از پرداختن به گفتار مهندس موسوی، ضروری است تا قدری به اصل ماجرا پرداخته شود تا ذهن مخاطب با موضوع آشنا شود. سپس به نقد و بررسی این گفتار خواهیم پرداخت. اما اصل ماجرا:

لبنان سرزمین بی دفاع

بیست و هفت سال پیش از این در روز پنجم ژوئن ۱۹۸۳ برابر با پانزدهم خرداد ماه ۱۳۶۱ و درست دوازده روز پس از فتح عظیم خرمشهر در عملیات «الی بیت المقدس» که از نظر استراتژیست های جهانی به مثابه شکسته شدن ستون فقرات ارتش بعث صدام حسین تکریتی تلقی شد، رژیم صیهونیستی طی عملیاتی تحت عنوان «صلح برای الجلیل» خاک لبنان بی دفاع را از زمین، هوا و دریا مورد هجومی سرتاسری و همه جانبه قرار داد. طرح عملیات تهاجمی چنین بود که نیروی هوایی رژیم صیهونیستی IAF،۳۱۰ فروند جنگنده شامل انواع فانتوم F-4 ایگل ۱۵-F و فالکن F-16 و همچنین جنگنده های «کفیر» ساخت اسرائیل را در کنار ۷ لشکر از ۹ لشکر زرهی نیروهای زمینی اسرائیل را که به وسیله چهار تیپ ویژه و نیرو مخصوص «گولانی»، «گیوعاتی»، «ناخال» و «تزانهانیم» (چترباز) تقویت شده بود را سامان داده بود، به انضمام تمامی ناوگان دریایی ارتش صیهونیستی. تهاجم زمینی در چهار محور عملیاتی از جنوب لبنان آغاز شد و قرار بود تا قلب بیروت پیش تازد و با تصرف بیروت، کار را به اتمام رساند و این یعنی تصرف دومین پایتخت اسلامی پس از قدس شریف به دست صیهونیست ها.

جالب آن که اسرائیل از حیث زمانی، هنگامی حمله را آغاز کرد که جهانیان سرتا پا سرگرم خیمه شب بازی بازی های جام جهانی فوتبال در اسپانیا بودند و لذا اسرائیل از این غفلت جهانیان به خوبی سود جست (آن چنان که بیست و چهار سال بعد، هنگام جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ هجوم به غزه و لبنان را سامان داد).

ارتش صیهونیستی توانست در مدت یک هفته در چهار محور عملیاتی به بیروت رسیده و آن را به محاصره کامل خود در آورد.

آنچه در این میان شگفت آور بود، سکوت معنادار کشورهای عربی در برابر تجاوز اسرائیل به لبنان بود. در توضیح این مهم باید متذکر شد که در جهت فراهم شدن امکان هجوم غافلگیرانه به لبنان، «مناخیم بگین» در یک پیمان به کلی محرمانه، از «حسنی مبارک» رئیس جمهور مصر تعهد گرفت که در صورت جابه جایی سه لشگر زرهی ارتش صهیونیستی در صحرای سینا به شمال فلسطین جهت حمله به لبنان، جمهوری عربی مصر، هیچ گونه تحرک نظامی حتی در حد شلیک یک گلوله انجام ندهد.

در عربستان نیز، این مهد سنتی ارتجاع عرب نیز با توجه به حضور «ملک خالد» به عنوان پادشاه حکومت سعودی، فردی که امکان داشت پس از آغاز تهاجم، به دلیل گرایشات ناسیونالیستی خود، واکنشی ولو هرچند ضعیف مغایر با منافع آمریکایی ها انجام دهد، در روزهای آغازین حمله به نحو مشکوکی مرد و ولیعهد «فهد» به مثابه عنصری به شدت نزدیک به آمریکا زمام پادشاهی ثروتمندترین کشور عربی شرق میانه را بر عهده گرفت. مضاف بر آن که دولت های عربی در تهیه دستور کار اجلاس کنفرانس سران عرب، همّ و غمّ خود را در حمایت هر چه بیشتر از «صدام» و حفاظت دروازه شرقی جهان عرب را در برابر «خطر ایران خمینی» مصروف کردند.

لبیک ایرانِ خمینی

در گذر یک ماه از تهاجم ارتش رژیم صیهونیستی به لبنان، بیروت جنگ زده بر گرداگرد خود حلقه ای پولادین از لشکرهای تانک و زره پوش و مکانیزه اشغالگران را تجربه می کرد.

«الیاس سرکیس» رئیس جمهور لبنان در پیامی به همه دولت ها و مجامع جهانی درخواست امداد نظامی، غذایی، دارویی و سایر اقلام حیاتی نمود و هیچ کس جز ایران خمینی به این فریاد امدادخواهی لبیک نگفت. جمعی از بلندپایه ترین مسئولین سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن به طور مستقیم زیر بارش گلوله های توپخانه صهیونیست ها قرار داشت و وضعیت فوق العاده، تمام شهر را دربرگرفته بود. اعضای این هیأت عبارت بودند از: دکتر «علی اکبر ولایتی» وزیر خارجه، سرهنگ «سلیمی» وزیر دفاع، «محسن رضائی» فرمانده سپاه پاسداران، «محسن رفیق دوست» مسئول تدارکات سپاه پاسداران، سرهنگ «علی صیادشیرازی» فرمانده نیروی زمینی ارتش و «احمد متوسلیان» فرمانده تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) در معیت حجت الاسلام «علی اکبر محتشمی پور» سفیر ایران در سوریه قرار داشتند. هیأتی که بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغیه «شورای عالی دفاع» جمهوری اسلامی ایران به ریاست رئیس جمهور وقت آیت الله خامنه ای به سوریه اعزام شده بود. (منبع ا، ص ۸-۷۵۷ و منبع ش ۲ ص ۲۷۶)

سوریه در ابتدا به متحد سنتی خود، روسیه شوروی متوسل شد تا از سوریه حمایت کند، اما با پاسخ سرد و امتناع آمیز قطب کمونیسم جهانی مواجه شد پس به ناگزیر دولت سوریه با استیصال از تمام کشورهای عربی و اسلامی درخواست کمک فوری برای دفع تجاوزارت اسرائیل به عمل آورد، اما تنها کشوری که به این مددخواهی پاسخ داد جمهوری اسلامی بود. (منبع ش ۲ ص ۲۷۶)

آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع، طی پیامی به حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، ضمن اظهارتأسف از این تهاجم نوشت: «امروز وقت آن است که امکانات انسانی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی جهان اسلام علیه تجاوزات مکرری که نسبت به حریم مستضعفان صورت می گیرد، بسیج شود. جمهوری اسلامی ایران با وجود این که در جنگ است اعلام می کند که در حد توان، قوای خویش را وقف دفع حملات رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد کرد». (کیهان،۱۷/۳/۶۱)

امام خمینی(ره) در پیامی ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به جنوب لبنان و سوریه با آوردن کلمه استرجاع در ابتدای پیام، نارضایتی خود را از سکوت و بی تفاوتی کشورهای اسلامی ابراز داشت. پیامی که در ۱۷ خرداد ۱۳۶۱ منتشر شد: «من کلمه مبارکه استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می گویم، گرچه آن هم استرجاع دارد و نه برای شهرها و روستاهای آن کشور اسلامی که به دست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استراجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محیط مظلوم اسلامی، گرچه آن هم استرجاع دارد…. بلکه برای بی تفاوتی کشورهای اسلامی، یعنی حکومت های آنها استرجاع می کنم و ای کاش فقط بی تفاوتی بود. من استرجاع برای پشتیبانی بسیاری از حکومت ها از اسرائیل و صدام، این دو ولد نامشروع آمریکا می کنم. من و هر مسلمانی در هر جا هست باید استرجاع کنیم برای کمک های مادی و معنوی دولت های کشورهای اسلامی به آمریکا رأس جنایتکاران و اسرائیل و بعث عفلقی که پیاده کننده منویات شوم آمریکا و صهیونیسم جهانی است». (به نقل از منبع ش ۱ ص ۷۵۶)

هیئت اعزامی جمهوری اسلامی ایران که در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۶۱ (یک روز پس از تهاجم) به سوریه اعزام شده بود (منبع ش ل ص ۱۳۲) پس از بررسی اوضاع و شرایط جبل سوریه و لبنان در جلسه مربوطه شورای عالی دفاع که در دفتر امام(ره) در پنجشنبه ۲۰ خرداد ۶۱ تشکیل گردید گزارش نهایی خود را ارائه داد و اعلام کرد که: «اسرائیل بر اکثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوریه نمی تواند وارد جنگ شود». (همان، ص ۱۳۶)

پس از این گزارش بود که شورای عالی دفاع تصمیم به کمک به جبهه لبنان را آغاز کرد (همان ص ۱۳۶) آن هم در قالب اعزام نیرو به جبهه لبنان و سوریه. به این ترتیب شورای عالی دفاع با تأیید امام تصمیم به اعزام نیروی نظامی به جبهه سوریه و لبنان را اتخاذ کرد؛ بدین نحو که اولین گروه از نیروهای اعزامی در ۲۱ خرداد ۶۱ اعزام شد. اولین هواپیمای کمک عازم سوریه شد. (منبع ش ۵ ص ۱۳۸)

جلسه دوم در یکشنبه ۳۰ خرداد ۶۱ در دفتر امام با حضور رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع، رئیس مجلس، فرماندهی سپاه (محسن رضایی)، فرماندهی نیروی زمینی ارتش (شهید صیاد شیرازی) وزیر خارجه (دکتر ولایتی) و وزیر دفاع (سرهنگ سلیمی) برگزار گردید.

سرهنگ سلیمی و دکتر ولایتی پس از آن که جلسه سران در دفتر ریاست جمهوری در مورخ چهارشنبه ۲۶ خرداد تشکیل شد و تصمیم به اعزام هیأت بلندپایه سیاسی نظامی به سوریه را اتخاذ کرد، در مورخ پنجشنبه ۲۷ خرداد به سوریه اعزام وپس از بازگشت در همان روز یکشنبه ۳۰ خرداد در جلسه بیت امام شرکت کردند و اعلام نمودند که: «سوریه مایل به جنگ است، ولی باید مطمئن به کمک کشورهای اسلامی باشد. آنها از ترکیه هم اجازه گرفته اند که بتوانیم کمک های انسان دوستانه به سوریه منتقل کنیم». (منبع ش ۵ ص ۱۴۷)

نیروهای اعزامی جمهوری اسلامی ایران عبارت بودند بخشی از تیپ محمد رسول الله(ص) و نیز بخشی از نیروهای «تیپ ۵۸ تکاور ذوالفقار» ارتش به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بودند که برای اعزام به لبنان توسط شورای عالی دفاع انتخاب شدند. محسن رضایی نحوه این انتخاب را چنین روایت می کند: «… برادرمان حاج احمد را بردم خدمت مقام معظم رهبری که در آن زمان مسئول شورای عالی دفاع بودند. در آن ملاقات، من خدمت «آقا» گفتم که ایشان [حاج احمد] کاملاً آماده قبول این مأموریت است. منتهی مایل است از زبان شما بشنود که باید این کار را انجام بدهد. وقتی «آقا» به حاج احمد گفتند که شما انتخاب شده اید تا به عنوان نماینده نظام جمهوری اسلامی ایران به آنجا بروید، حاج ا حمد خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. خود آقا هم تاکنون بارها آن جملاتی را که احمد در آن ملاقات به کار برده به ما یادآور شده اند.

احمد در آن ملاقات خدمت «آقا» عرض کرد: یعنی خداوند متعال ما را انتخاب کرده که برویم با اسرائیلی ها بجنگیم؟ آقا فرمودند: بله! شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلی ها را سد کنید…» (همان ص ۷۶۰-۷۵۹)

سپاه محمد(ص) می آید

غروب روز بیست و یکم خرداد ۱۳۶۱، چرخ های یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در انتهای باند فرود فرودگاه دمشق از گردش بازایستاد. لحظاتی بعد شماری از مقامات بلند پایه سیاسی نظامی دولت سوریه به نمایندگی از سوی «حافظ اسد» رئیس جمهور سوریه در معیت سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور وارد باند فرودگاه شدند تا از حاج احمد و نیروهایش استقبال رسمی به عمل آورند.

اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به سوریه، در سه مرحله انجام گرفت: در مرحله اول، احمد متوسلیان به همراه تعدادی از نیروها عازم شدند و در حقیقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران، در دمشق زمینه را برای اعزام دیگر نیروها آماده کنند. پس از آن، مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس مجموعه سوم را شهید محمد ابراهیم همت بر عهده داشت. (همان ص ۷۶۵)

پس از بر زمین نشستن بوئینگ ۷۴۷ در فرودگاه دمشق در غروب ۲۱ خرداد ۱۳۶۱، احمد متوسلیان خطاب به نیروهای اعزامی چنین فرمود: «برادرها، قبل از رسیدن به اینجا، در ایران آنچه گفتنی بود، ما برای شما گفتیم. خیلی کوتاه من عرض می کنم، امام عزیزمان فرموده اند باید که اسرائیل از صحنه جهان زدوده شود (ان شاءالله رزمندگان) و شما مردان بزرگ باید که این حرف امام عزیزمان را جامه عمل بپوشانید». (همان ص ۷۶۲)

هر چند که غالب کشورهای جهان، پروازهای خود را به دلیل شرایط بحرانی منطقه به سوریه و لبنان قطع نموده بودند، اما خلبانان متعهد نیروی هوایی ارتش، بوئینگ نیروهای اعزامی ایران را بر روی باند پرواز فرودگاه بین المللی دمشق بر زمین نشاندند.

نیروهای نظامی ایران موسوم به قوای محمد رسول الله(ص) در حالی که هنوز غبار جهاد و شهادت طلبی را در جبهه های جنوب و غرب کشور بر سر و رو داشتند، به فرماندهی حاج احمد با سربندهای متبرک به «الی بیت المقدس» به طرف حرم «حضرت زینب(س)» عازم شدند. مردمان داغدیده سوریه و آوارگان لبنان با فریادهای بلند آمیخته با اشک چشم فریاد می زدند «یا لبنان یا لبنان… هذا جیوش القرآن» و «خیبر خیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون». پس از اقامه نماز در حرم «حضرت زینب(س)» نیروهای ایرانی عازم مسجد اموی گردیدند.

تاریخ دوباره تکرار می شد. حسینیان یک بار دیگر به سمت آن مسجد رهسپار بودند، با این تفاوت که در سال ۶۱ هجری قمری اسیر لشکریان یزید بودند و این بار در سال ۶۱ هجری شمسی پیروز و فاتح.

زیارت آن روز مقام رأس الحسین(ع) محل نگهداری سر مبارک «حضرت سیدالشهدا(ع)» و عزاداری کم سابقه بسیجیان خمینی، بالاخص بسیجیان مخلصی چون «حاج محمد ابراهیم همت» «حاج کاظم رستگار»، «حاج علی موحد دانش»، «حاج قاسم دهقان»، «سید رضا دستواره» و دیگرانی که بعدها با رسیدن به مقام شهادت بسیجی بودن خود را به مهر خون تأیید نمودند در اذهان آن دیار اثری فراموش نشدنی بر جای گذاشت.

به محض انعکاس خبر ورود قوای اعزامی «محمد رسول الله(ص)» نیروهای اسرائیلی آتش بس یکجانبه اعلام نمودند. بلافاصله هم رژیم صهیونیستی و هم مزدوران فالانژ با راه ا ندازی بخش فارسی رادیویی، انفعال خود را از حضور این گونه نیروهای ایرانی در منطقه شامات بیان داشتند.

اقدامات

سران صهیونیسم و آمریکا، هرچند که مقدمات توطئه خود، یعنی درگیر کردن نیروهای مسلح ایران در جبهه لبنان را موفق می یافتند، اما به شدت از شکسته شدن جو کاذب تبلیغاتی خود درباره نیروهای ایرانی به هراس افتاده و از خطر ریشه یابی تفکر جهادی و اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) در قالب تفکر خمینی(ره) در میان نسل جوان لبنانی و فلسطینی در وحشت و هراس به سر می بردند. خاصه آن که حاج احمد و نیروهایش از همان بدو ورود با جدیت بی نظیری اقدامات خود را به ویژه در تمامی حوزه ها آغاز کردند. اهم این اقدامات را چنین می توان بر شمرد:

۱. برگزاری جلسات متعدد نظامی با سران عالی رتبه نظامی سوریه مانند رفعت اسد، برادر حافظ اسد. هدف از این جلسات یافتن «راهکارهای» مناسب برای اقدام نظامی علیه اسرائیل بود.

۲. تشکیل تیمهای متعدد اطلاعات و شناسایی برای نفوذ در عمق مناطق اشغالی و جمع آوری اطلاعات تاکتیکی از وضعیت نظامی دشمن صهیونیستی و نیز تهیه «برآورد اطلاعاتی» از نیروهای نظامی اسرائیل و شناسایی نقاط ضعف و آسیب پذیری آن. لازم به ذکر است که تیم های شناسایی ایرانی در عمق هایی از مناطق اشغالی نفوذ و رخنه نمودند که سوری ها هیچ گاه جرئت آن را نیافتند. لذا موجب تحسین و شگفتی آنها شد. جالب آن که حاج احمد، خود در بسیاری از این شناسایی ها حضوری فعال داشت و در این مسیر کارهای خارق العاده ای را به ثبت رسانده بودند که در دل تاریخ مکتوم مانده است.

۳. ترسیم وضعیت «ترتیب نیروی» ارتش اسرائیل در جوار مرزهای سوریه بر اساس گزارش های تیم های اطلاعاتی.

۴. طراحی «استراتژی نبرد» با اسرائیل با جزئیات دقیق استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی، توسط حاج احمد بر اساس اطلاعات جمع آوری شده تیم های اطلاعات و شناسایی و نیز متناسب با ترتیب نیروی دشمن.

۵. فراهم ساختن مقدمات آموزش انقلابیون مسلمان و شیعه لبنانی در پادگان زبدانی و راه اندازی کمپ های آموزشی در منطقه بعلبک و دره بقاع لبنان.

راه قدس از کربلا می گذرد

امید مبارزه با اسرائیل اما خیلی زود رنگ باخت؛ چه این که نیروهای ایرانی و نیز مقامات سیاسی تهران دریافتند که سوری ها قصد جنگ نداشته و با آوردن بهانه های گوناگون وقت کشی می کنند و بیشتر در پی آن هستند تا از نیروهای ایرانی به عنوان وجه المصالحه و برگ برنده در پشت میز مذاکرات بهره برند. در واقع، آنها در فکر تنها چیزی که نیستند، جنگ با اسرائیل است.

در این زمان بود که وضعیت جبهه سوریه لبنان چند شاخصه کلی را به نمایش می گذارد:

۱. پی بردن رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران به نیت اسرائیل از حمله به لبنان. در واقع، هدف اصلی از این اقدام، دور کردن ذهن تهران از جبهه های جنگ و مشغول داشتن آن به جبهه لبنان بوده است.

۲. گرفتن زمان و فرصت مناسب برای بازسازی ارتش بعث عراق که در فتح خرمشهر به کلی نابود شده بود. در این فرصت، دول عربی با طرح مبهم مباحثی چون آتش بس و پرداخت غرامت در کنار جنگ لبنان به دنبال اخذ فرصت بودند تا تمام حامیان رژیم بعث، دیگربار ماشین جنگی عراق را که در فتح خرمشهر منهدم شده بود از نو بازسازی نمایند؛ آن هم با حضور مستقیم کارشناسان نظامی از اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا آمریکا، فرانسه، انگلیس و….

۳. عدم وجود اراده به جنگ در دولت سوریه و بازی سیاسی با تهران بر سر نیروهای اعزامی و عدم همکاری با این نیروها، من جمله عدم در اختیار گذاردن سلاح در دسترس آنها.

۴. بسته شدن دالان هوایی ترکیه بر روی پروازهای نظامی تهران و از بین رفتن امکان ارسال نیرو و تجهیزات.

این همه موجب شد تا حضرت امام در جلسه با حضور رئیس جمهور (آیت الله خامنه ای) و رئیس مجلس (حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی) اعلام کند که: «با حضور ما در آن جبهه با شرایط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عرب ها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.