پاورپوینت کامل ایرانیِ گیلانی ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ایرانیِ گیلانی ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ایرانیِ گیلانی ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ایرانیِ گیلانی ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۴۱

هفت هشت تا مجروح بودیم در یک اتاق بزرگ. از هر ملیتی! اصفهانی، لر، آذری، شیرازی، کرد و بلوچ! از هر کدام مان صدایی بلند می شد: اصفهانی ناله می کرد، لره با یاحسین(ع) گفتن سعی می کرد دردش را ساکت کند، بلوچه از شدّت درد میله های دو طرف تخت را گرفته بود و فشار می داد و شُرشُر عرق می ریخت و من هم خجالت و رودربایستی را گذاشته بودم کنار و یک نفس نعره می کشیدم و ننه ام را صدا می کردم!

فقط نفر آخر که یک رشتی بود، هم درد می کشید و هم میان آه و ناله هایش کرکر می خندید. کم کم ماهایی که ناله می کردیم توجهمان به او جلب شد. حالا ما هفت نفر داشتیم او را نگاه می کردیم و او آخ و اوخ می کرد و بعد قهقهه می زد و می خندید. مجروح بغل دستی ام که جفت پاهایش را گچ گرفته و سر و صورتش را باندپیچی کرده بودند، با لهجه اصفهانی و نگرانی گفت: ببینم مگر بخش موجی ها طبقه بالا نیست؟

مجروح آن طرفی که بلوچ بود گفت: فکر کنم هم مجروح شده، هم موجی.

با نگرانی گفتم: نکند یکهویی بزنه سرش و بلند شود و دَخل مان را بیاورد؟!

مجروح رشتی خنده اش را خورد. چهره اش از درد درهم شد و با لهجه غلیظ گیلکی گفت: شماها نگران من هستید؟

مجروح بلوچ گفت: بیشتر نگران خودمانیم. تو حالت خوبه؟

بنده خدا دوباره به قهقهه خندید و ما بیشتر نگران شدیم. داشتیم ماست های مان را کیسه می کردیم. من یکی که اگر پاهایم آش و لاش نشده بود، یک لحظه هم معطل نمی کردم و جانم را برمی داشتم و می زدم به چاک.

مجروح رشتی ناله جانسوزی کرد و گفت: نترسید. من حالم خوبه؟

مجروح اصفهانی گفت: معلومه!

و به سر و وضع او اشاره کرد. مجروح رشتی دوباره خندید و گفت: نترسید. من همه اش یاد مجروح شدنم می افتم و به خاطر همین می خندم.

با تعجب پرسیدم: مگه تو چه طوری مجروح شدی که خنده داره؟

اولش نمی خواست ماجرا را برای مان تعریف کند. اما من و بچه های دیگر که توجه شان جلب شده بود، آن قدر به مجروح رشتی اصرار کردیم تا این که قبول کرد واقعه مجروح شدنش را برای مان تعریف کند. مجروح رشتی چند بار ناله و هِروکر کرد و بعد گفت: من و دوستانم که همه با هم همشهری بودیم، در محاصره دشمن افتاده بودیم. دیگر داشتیم شهادتین مان را می خواندیم. دشمن هم لحظه به لحظه نزدیک مان می شد. بین ما هیچ کس سالم نبود. همگی لت و پار شده و نای تکان خوردن نداشتیم. داشتیم خودمان را برای رسیدن دشمن و خوردن تیر خلاصی و رفتن به بهشت آماده می کردیم که…

مجروح رشتی بار دیگر به شدّت خندید. از خنده بلندش ما هم به خنده افتادیم. مجروح رشتی که با هر خنده بلند یک قسمت از پانسمان روی شکمش خونی می شد، ادامه داد: آره… داشتیم آماده شهاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.