پاورپوینت کامل تمرین شهادت کرده بود! ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تمرین شهادت کرده بود! ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تمرین شهادت کرده بود! ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تمرین شهادت کرده بود! ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۵۶

گردان پیروز

کلی ازش تعریف کرده بودم. اون ها هم پاهای شان را کردند توی یک کفش که: باید یک بار ببینیمش!

بردمشان گردان نصرالله. وقتی رسیدیم، بچه ها داشتند سوار کامیون می شدند. آقارجب را بهشان نشان دادم. یکی از دیده بان ها بهم نگاهی کرد و گفت: آدم فوق العاده ایه. مطمئناٌ امشب موفق می شوند.

پرسیدم: از کجا فهمیدی؟

گفت: نگاه کن، خودت می فهمی.

رفته بود بالا، دست بچه ها را می گرفت تا سوار کامیون بشوند. سوار که می شدند، دستشان را هم می بوسید و برای شان دعا می کرد. گفتم: همیشه با نیروهاش این طور رفتار می کنه. به همین خاطر هم هست که همه دوست دارند کنار آقارجب بجنگند. گفت: رزمنده ای که با فرمانده اش این قدر صمیمی باشه، اطاعتش هم از روی عشق و محبته و قطعاً چنین گردانی همیشه پیروزه…

تقی عزیزی همرزم شهید

فراتر از باورها

صبح زود پس از عملیاتی سخت و طاقت فرسا و یک شب پیاده روی طولانی همراه با درگیری دشوار و تصرف منطقه پیش بینی شده(بیت المقدس دو) و آتش سنگین دشمن که هر لحظه بیشتر می شد و در حالی که هیچ کس نای ایستادن نداشت، خبر آوردند دشمن از ارتفاع روبه رو که صعب العبور هم بود عقب نشسته است. بلافاصله برادر رجب تصمیمش را برای تصرف آن ارتفاع به فرماندهان اعلام کرد و دستور داد گروهان ها را بازسازی و آماده حرکت کنند.

هیچ کس حتی نیرومندترین ها نیز فرمان را باور نمی کردند. در این اندیشه بودم که این شیر عرصه مردانگی و شرف به کدامین منبع نیرومند پیوسته است که هرگز خسته نمی شود و کم نمی آورد و راز این همه ایستادگی چیست؟ کدام عشق عظیم او را به پیش می برد؟ در دل و ذهن دریایی اش چه می گذرد؟

ناگاه انفجار عظیم خمپاره ای رشته افکارم را پاره کرد. وقتی به هوش آمدم، هنوز آن منبع بی پایان انرژی با نجوای یازهرا و یاحسین بر ایمانم می افزود و به پایداری ام می خواند. چشم گشودم و رجب را غرق در خون یافتم و دریافتم که گردان برای تصرف ارتفاع حرکت نخواهد کرد. او اکنون زخمی عمیق برداشته بود و تمرین شهادت می کرد.

تقی صادقی همرزم شهید

جامع اضداد

رجب را مثل خیلی ها خیلی دوست داشتم، اما هیبتی داشت که نمی گذاشت چندان نزدیکش شوم. همین امر شوقش را بر دلم می