پاورپوینت کامل دفتر انشایت را خواندم ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دفتر انشایت را خواندم ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دفتر انشایت را خواندم ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دفتر انشایت را خواندم ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۹
کوله بارت را برایم به یادگار گذاشتی و پَر کشیدی و مرا در کنج ویرانه های حسرت دیدار چهره محبوبت رها کردی. آن روز دوست داشتم بدانم از این دنیای رنگارنگ، آیا چیزی برای خودت برداشته بودی یا نه؟ کوله بارت را که باز کردم دفتری یافتم، با همان خط زیبایت روی آن نوشته بودی: «دفتر انشا». آن را گشودم و برگ به برگ آن را مهمان چشمان اشکبارم کردم.
«می خواهید چه کاره شوید؟» دوستانت می نوشتند دکتر، یکی می نوشت مهندس و دیگری دوست داشت خلبان شود؛ اما قلمت دل به نوشتن نمی داد. انگار خود نیز می دانستی نیامده بودی که بمانی. کوله بارت را سبک بسته بودی. اما ای کاش قلمت بغض خود را می شکست و ای کاش می گفت که روزی قرار است فرشتگان آسمان و زمین، ملائک ملکوت، فوج فوج شهیدان کفن پوش را به طواف کعبه عشقی که از مهندسی ایمان و اعتقادت با ذکر «یا حسین(ع)» ساختی بیاورند.
ای شهید! آن روز در دفتر انشایت نخواندم بنویسی روزی قرار است برای همسنگرت نسخه درد لاعلاج عشق بپیچی و آن زمان که او در تب و تاب عشق به معبود می سوخت، برایش سربند «یا زهرا(س)» تجویز کردی. به او گفتی برای تسکین درد و بیماری اش باید فشنگ خلاصی را از بازار ناصر خسروی سنگربانان دشمن تهیه کند. دوست داشتم می نوشتی روزی سوار بر بال زیارت حسین(ع) شب حنابندان عملیات، در کوچه پس کوچه های انتظار دیدار، پرواز کردی و خلبان هواپیمای عطش عشق لیلای خویش شدی.
برگ دیگری در دفترت دیدم که نوشته بود «علم بهتر است یا ثروت؟» تو ثروت را می خواستی. چون علم داشتی که ثروتت، همان خاک و سنگر و چفیه برادرت، برادر شهیدت که بوی خدا را می داد، بویی آشنا که نویدی برای تسکین تو بود؛ روزی که سینه ات در انفجار بمب های تنهایی و دلتنگی می سوخت، تو علم را می خواستی؛ علم به این که ثروت عظیم الهی را که نمی شد در هفت آسمان و زمین همانند آن را یافت، باید با وضو مسح شود تا دامن پاک قلم برادر شهیدت که وصیّت حف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 