پاورپوینت کامل ۲۷ درجه تا قبله;بیست وهفت رهنمود رهبری به نسل کنونی در برابر فتنه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ۲۷ درجه تا قبله;بیست وهفت رهنمود رهبری به نسل کنونی در برابر فتنه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ۲۷ درجه تا قبله;بیست وهفت رهنمود رهبری به نسل کنونی در برابر فتنه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ۲۷ درجه تا قبله;بیست وهفت رهنمود رهبری به نسل کنونی در برابر فتنه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳
پرونده ای کوچک برای علمدار زمان، که هفته های گذشته، یکی از حساس ترین برهه های تاریخی پس از انقلاب را رهبری کرده است
این روزها، هفته ای نبوده است که علمدار زمان را روی صفحه تلویزیون نبینیم و پای صحبت هایش ننشینیم. ماه های گذشته، یکی از حساس ترین روزهای سپری شده برای انقلاب اسلامی بود. دشمنان دوست نما و حتی برخی دوستان جاهل، با لوس آنجلس نشین ها و ساکنان جزیزه انگلیس، همدست شده بودند برای یک انقلاب مخملی.
در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه ولی امر ۵/۵/ ۱۳۸۸
۱. در نصرت خدا شک نکنید
وقتی خدای متعال با تأکید فراوان و چندجانبه می فرماید: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ بی گمان، بی تردید، حتماً و یقیناً خدای متعال نصرت می کند، یاری می کند کسانی را که او را، یعنی دین او را یاری کنند وقتی خدا این را می گوید من و شما هم می دانیم که داریم از دین خدا حمایت می کنیم، یاری دین خدا می کنیم. بنابراین، خاطر جمع باشید که خدا نصرت خواهد کرد.
بعد از آغاز جنگ تحمیلی هم ده ها بار حالا اگر ریزهایش را بخواهیم حساب کنیم، بیش از این حرف ها شاید بشود گفت هزارها بار، اما حالا آن رقم های درشت را آدم بخواهد حساب کند ما نصرت الهی را دیدیم؛ کمک الهی را دیدیم. یکی اش همین آمدن اسرا بود. ما حدود پنجاه هزار اسیر پیش عراق داشتیم؛ … من می گفتم سی سال طول می کشد که اسرا آزاد بشوند. خدای متعال صحنه ای درست کرد و این احمق قضیه حمله اش به کویت پیش آمد. احساس کرد که اگر بخواهد با کویت بجنگد البته جنگش با کویت به قصد تصرف کامل کویت بود احتیاج دارد به این که از ایران خاطرش جمع باشد؛ این هم با بودن اسرا امکان پذیر نیست. اول نامه نوشت به رئیس جمهور وقت و به نحوی به بنده. چون از این طرف جواب درستی نگرفت. بنا کرد اسرا را خودش آزاد کردن، که دیگر آن هایی که یادشان است، یادشان هست. یکهو خبر شدیم که اسرا از مرز دارند می آیند؛ همین طور پشت سر هم گروه گروه آمدند تا تمام شد. این کار خدا بود. این نصرت الهی بود. و دیگر همین طور از این قضایا تا امروز.
۲. بصیرت خود را بالا ببرید
… اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی از افراد می کنند می بینید در جامعه خودمان هم گاهی بعضی از عامه مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایی می کنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهی خطاهایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهای عامه مردم است بر اثر بی بصیرتی است؛ خیلی هایش، نمی گوییم همه اش.
بصیرت خودتان را بالا ببرید. آگاهی خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله امیرالمؤمنین(ع) را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». می دانید، سختی پرچم امیرالمؤمنین(ع) از پرچم پیغمبر(ص)، از جهاتی بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر(ص) دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین(ع) دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرف هایی را می زد که دوست می زند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین(ع) می خواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم در جنگ جمل و صفین و نهروان می خواندند. حالا شما باشید، چه کار می کنید؟ به شما می گویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما می گویید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضی شان مثل خوارج که خیلی هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلی. امیرالمؤمنین(ع) از تاریکی شب استفاده کرد و از اردوگاه خوارج عبور کرد. دید یکی دارد با صدای خوشی می خواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل» آیه قرآن را نصفه شب دارد می خواند؛ با صدای خیلی گرم و تکان دهنده ای یک نفر کنار حضرت بود. گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این کسی که دارد این آیه را به این قشنگی می خواند. ای کاش من یک مویی در بدن او بودم؛ چون او به بهشت می رود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با برکت او به بهشت می روم. این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد که دشمنان کشته شدند و مغلوب شدند، امیرالمؤمنین(ع) آمد بالاسر کشته های دشمن. همین طور عبور می کرد و می گفت بعضی ها را که به رو افتاده بودند، بلندشان کنید؛ بلند می کردند، حضرت با این ها حرف می زد. آن ها مرده بودند، اما می خواست اصحاب بشنوند. یکی را گفت بلند کنید، بلند کردند. به همان کسی که آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: این شخص را می شناسی؟ گفت: نه. گفت: این همان کسی است که تو آرزو کردی یک مو از بدن او باشی، که آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناک می خواند! اینجا در مقابل قرآن ناطق، امیرالمؤمنین(ع) می ایستد، شمشیر می کشد! چون بصیرت نیست؛ بصیرت نیست، نمی تواند اوضاع را بفهمد.
۳. در شناخت دشمن خطا نکنید
بنده بارها این جبهه های سیاسی و صحنه های سیاسی را مثال می زنم به جبهه جنگ. اگر شما تو جبهه جنگ نظامی، هندسه زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست. برای همین هم هست که شناسایی می روند. یکی از کارهای مهم در عمل نظامی، شناسایی است؛ شناسایی از نزدیک، که زمین را بروند ببینند: دشمن کجاست، چه جوری است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسی این شناسایی را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت می بینید که دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش می کُند به طرفی که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نمی داند دیگر. عرصه سیاسی عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت می بینید آتش توپخانه تبلیغات شما و گفت وشنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمع اند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است. تبیین لازم است.
۴. بدون تعصب حقایق را روشن کنید
یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقایق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی و بر دل آن گوینده. این ها مضر است. جناح و این ها را باید کنار گذاشت. باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند. همینی که حالا امروز به آن جنگ روانی می گویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوه هاش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلی هم ماهر بودند در این جنگ روانی؛ خیلی. آدم نگاه می کند کارهای شان را، می بیند که در جنگ روانی ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسان تر از تعمیر ذهن است. وقتی به شما چیزی بگویند، سوءظنی یک جا پیدا کنید، وارد شدن سوءظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن سخت است. لذا آن ها شبهه افکنی می کردند، سوءظن را وارد می کردند؛ کار آسانی بود. این کسی که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود که در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه به آن طرف جبهه و صفوف خودی می رفت و همین طور این گروه هایی را که به تعبیرِ امروز، گردان ها یا تیپ های جدا جدای از هم بودند، به هر کدام می رسید، در مقابل آن ها می ایستاد و مبالغی برای آن ها صحبت می کرد؛ حقایقی را برای آن ها روشن می کرد و تأثیر می گذاشت. یک جا می دید اختلاف پیدا شده، یک عده ای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آن ها هست. خودش را به سرعت آنجا می رساند و برای شان حرف می زد؛ صحبت می کرد؛ تبیین می کرد؛ این گره ها را باز می کرد.
۵. خواص، عامه مردم را آگاه کنند
بنابراین، بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهی می بیند که متأسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی بصیرتی اند؛ نمی فهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفی یک هو به نفع دشمن می پرانند؛ به نفع جبهه ای که همتش نابودی بنای جمهوری اسلامی است به نحوی. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدم های بدی هم نیستند، نیت بدی هم ندارند؛ اما این است دیگر. بی بصیرتی است دیگر. این بی بصیرتی را بخصوص شما جوان ها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفت وگو با انسان های مورد اعتماد و پخته، نه گفت وگوی تقلیدی که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمی خواهم از بین ببرید. کسانی هستند که می توانند با استدلال، آدم را قانع کنند؛ ذهن انسان را قانع کنند. و حتّی حضرت ابی عبداللَّه الحسین(ع) هم از این ابزار در شروع نهضت و در ادامه نهضت استفاده کرد. حالا چون ایام مربوط به امام حسین(ع) است، این جمله را عرض کرده باشیم:
امام حسین(ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین(ع) است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتاب ها ثبت و ضبط است بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. در خود عرصه کربلا حضرت اهل تبیین بودند. می رفتند، صحبت می کردند. حالا میدان جنگ است، منتظرند خونِ هم را بریزند، اما از هر فرصتی این بزرگوار استفاده می کردند که بروند با آن ها صحبت بکنند، بلکه بتوانند آن ها را بیدار کنند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند. آن هایی که خودشان را به خواب می زنند، بیدار کردن آن ها مشکل است؛ گاهی اوقات غیر ممکن است.
در دیدار قاریان قرآن ۳۱/۵/۱۳۸۸
۶. خاکریزتان در مقابل دشمن نرم نباشد
این همه هم هی آیات را می خوانیم، می گوییم هم، تکرار می کنیم برای همدیگر، شما برای من می گویید، من برای شما می گویم؛ خوب، باید دل را از این مفاهیم متأثر کنیم. فرض بفرمائید مثلاً: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»، یک تعلیم قرآنی است دیگر؛ بارها هم تکرار کرده ایم، هی هم می خوانیم. وقتی که این آیه شریفه به عنوان الهام الهی، بر دل ما نازل شد دل جذب کند، هضم کند، بگیرد، دل به شکل این آیه صیرورت پیدا کند، دل ما و جان ما در قالب این آیه قرار بگیرد آن وقت مسئله وحدت برای ما یک مسئله اساسی خواهد شد و برای خاطر اغراض و مقاصد شخصی، وحدت های عظیم ملی را به هم نمی زنیم؛ ببینید، این اثرش اینجا ظاهر می شود. اگر آیات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود که دل جذب کند و فهم کند و به شکل آن آیه دربیاید، آن وقت وقتی که به ما می گویند که: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»، پذیرش آن برای مان راحت می شود. با کفار سختگیر، سخت، اشدّاء؛ شدید و شدت به معنای سختی است؛ معنایش این نیست که حتماً بایستی دشمن را آدم بکلی پامال کند و سرکوب کند؛ نه، یک وقت اقتضای سرکوبی دارد، یک وقت هم اقتضای سرکوبی ندارد؛ اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود. خاکریزتان باید در مقابل دشمن نرم نباشد؛ دشمن نتواند نفوذ کند؛ نتواند تأثیر بگذارد؛ این در مقابل دشمن. نقطه مقابل: «رحماء بینهم»؛ با همدیگر مهربان باشیم، رحیم باشیم، نرم باشیم در مقابل هم. ببینید این دستور قرآن است دیگر. چرا عمل نمی کنیم؟ اشکال کار کجاست؟ اشکال کار همین است. اگر دل های مان را ظرفِ پذیرنده باران رحمت قرآن و باران هدایت قرآن قرار بدهیم، اگر دل را به قرآن بسپریم، برای مان راحت می شود. مقاصد شخصی، اغراض شخصی، منافع مادی، قدرت طلبی، پول طلبی، رفیق بازی، این ها موجب نخواهد شد که انسان این توصیه قرآنی و هدایت قرآنی را فراموش کند؛ از دست بدهد؛ پشت سر بیندازد.
۷. دائم قرآن بخوانید
قرآن مثل کتاب معمولی نیست که آدم یک بار بخواند، خیلی خوب، خواندیم و یاد گرفتیم، بعد ببندیم بگذاریم سر جایش؛ نه، این مثل آب آشامیدنی است، حیات بخش است، همیشه مورد نیاز است، تأثیر آن تدریجی است، در طول زمان است، نهایت ندارد، هدایت او آخر ندارد. هرچه شما از قرآن فرا بگیرید، باز یک باب دیگری هست که گشوده بشود؛ گره دیگری هست که باز بشود؛ مجهول دیگری هست که معلوم بشود؛ قرآن اینجوری است. لذا باید دائم قرآن را خواند. خوب، این وسیله اش همین است که با قرآن مأنوس بشویم، جوان های ما با صداهای خوب، با لحن های خوب قرآن را بخوانند و جهات گوناگون را در آن رعایت بکنند؛ همین طور که عرض کردیم، خشوع را هم جزو مجموعه ها و عناصر سازنده یک تلاوت خوب قرار بدهند.
در دیدار با دانشجویان و نخبگان ۴/۶/۸۸
۸. هدف را مشخص راهکارها را پیدا کنید
امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است … خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکری اند. یعنی شما افسران جوانِ جبهه مقابله با جنگ نرمید.
اینکه چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، این ها چیزهائی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ این ها کارهایی است که خود شماها باید در مجامع اصلی تان، فکری تان، در اتاق های فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله با یک حرکت، همه جانبه متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته علمی رسانه ای. باید با این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود.
۹. آسیب پذیری را به صفر برسانید
آن ها برای حمله به جمهوری اسلامی استدلال دارند. به نظر من استدلال شان از دیدگاه آن ها استدلال تامی است. در یک نقطه بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیایی، یعنی این نقطه خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه این حوزه عظیمی است دیگر مجموعه امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبی حساسِ حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است: تنگه هرمز است، کانال سوئز است، باب المندب است. این ها گذرگاه های مهمی است که تجارت جهانی متوقف به این هاست. شما نقشه جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر برای ارتباط تجاری و ارتباط اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه حساسی است. حالا در این منطقه بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد می کشد و روزبه روز خودش را بیشتر نشان می دهد. این قدرت با همه خواسته های استکباری و دستگاه های کمپانی ها و شبکه های عظیم اقتصادی مفسد فی الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه گری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحده آمریکا نیست، یا فلان رییس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکه عظیم تری است که شامل این هاست؛ شبکه صهیونیستی هست، شبکه تجار اساسی بین المللی هست، مراکز پولی عظیم دنیا هست؛ این ها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی می کنند؛ دولت ها را این ها می آورند، این ها می برند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولت های اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابله او کار می کنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمی مانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوان ها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه ای برسانید که امکان آسیب پذیری اش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار می کشند و توطئه ها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاه ها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرم افزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و این ها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.
۱۰. حرکت علمی را حفظ کنید
مواظب باشید توی این قضایای سیاسی کوچک و حقیر مبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ مبادا کار علمی دانشگاه متزلزل شود؛ مبادا آزمایشگاه های ما، کلاس های ما، مراکز تحقیقاتی ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنی یکی از مسائل مهم در پیش روی شما، حفظ حرکت علمی در دانشگاه هاست. دشمن ها خیلی دوست می دارند که دانشگاه ما یک مدتی لااقل دچار تعطیلی و تشنج و اختلال های گوناگونی باشد؛ این برایشان یک نقطه مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسی برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آن هاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.
۱۱. نقش مسجد ضرار را پیدا کنید
حالا شما جوانانی که گفتیم افسران جوان مقابله با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونی چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابله با نفاق جدید، یا تعریف عدالت. من اینجا بیایم بنشینم یک بحث فلسفی بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جوری است. حالا بامزه این است که ایشان می گویند توی یک جمله بیان کنید. معروف است یک نفری زمان شیخ انصاری پسرش را آورده بود نجف. دید طلبه ها درس می خوانند و ملا می شوند و شیخ انصاری هم خوب، شخص بزرگی بود؛ هوس کرد پسرش را طلبه کند. آمد به پیش شیخ انصاری، گفت شیخنا! این نوجوان را من آورده ام و خواهش می کنم تا فردا که می خواهیم راه بیفتیم برویم، شما او را فقیه کنید!
۱۲. نگاهتان به آینده امیدوارانه باشد
عزیزان من! شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه جنگ نرم، یکی اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضی تان به جای پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روی توهم، بلکه از روی بصیرت. شما جوانید مرکز خوشبینی مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده ای دارد» شد، به دنبالش بی عملی، به دنبالش بی تحرکی، به دنبالش انزوا است؛ مطلقاً دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت؛ همانی است که دشمن می خواهد.
شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندی است. این دوره زندگی شما را ما هم گذرانده ایم؛ آن هم در دوران های انقلاب و اوایل مبارزات و این ها بوده. تندی را می دانم چیست. خیلی هم به ما نصیحت می کردند که آقا تندی نکنید، ما می گفتیم که نمی فهمند چقدر لازم است تندی کردن. می دانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروی، انسان را پیش نمی برد. با فکر، تصمیم بگیرید. البته جوانِ امروز از جوان دوره ما فکورتر است؛ این را به شما عرض بکنم. شما امروز جوان هایی هستید که تجربه تان، اطلاعتان، آگاهی هایتان از آن دوره جوانی ما از پنجاه سال پیش از این خیلی بیشتر است؛ قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروی، بدون افراط و تفریط توی قضایا، رفتار کنید، توقع زیادی نیست.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابی که عرض کردم، اصل قضایا خیلی خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصی که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود.
در دیدار اساتید، نخبگان، و رؤسای دانشگاه ها ۸/۶/۸۸
۱۳. بروز بعضی حوادث خلاف انتظار نیست
کشور در برهه ای از زمان در معرض یک آزمون سیاسی بسیار تعیین کننده ای قرار گرفت و همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، هاضمه نظام و کشور توانست حوادث را در درون خودش هضم کند و فائق بیاید. من قبلاً هم گفتم، بروز چنین حوادثی برای ما هیچ خلاف انتظار نیست. یعنی حالا اگر تعبیر دقیق تری بخواهم بکنم، «چندان» نگوییم؛ «هیچ» خلاف انتظار نیست. یعنی تا حدود زیادی انتظار حوادثی از این قبیل هست، به دلایل گوناگون: رسالتی که برای نظام قائلیم، رسالتی که برای اسلام قائلیم، معنائی که برای جمهوری اسلامی در ذهن مان داریم، تعریفی که جمهوری اسلامی از خودش برای ما در طول این سی سال کرده، هوشمندی مردم مان و جوانان مان که به تجربه رسیده، وجود آزادی ناگزیر که به حکم اسلام باید این آزادی در کشور باشد و ما به آن اعتقاد داریم اعتقاد ما به آزادی یک مسئله تاکتیکی نیست؛ یک مسئله واقعی است. آزادی به همان معنایی که جمهوری اسلامی تعریف می کند، نه به معنایی که غربی ها تعریف می کنند، که آن، به نظر ما انحراف است. آنجایی که باید آزادی باشد، نیست؛ آنجایی که باید محدودیت باشد، قیدها گسسته است و آزادی هست! آن را ما مطلقاً قبول نداریم؛ تو رودربایستی غرب هم گیر نمی کنیم. ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم، که البته تو آن آزادی بیان هست، آزادی رفتار هست، آزادی فکر هست این حوادث چندان خلاف انتظار نیست. آنچه که مهم است این است که یک انسان با شرف، مؤمن، معتقد به اهداف والای جمهوری اسلامی، بداند که در این جور حوادث چه کار باید بکند؛ این، مهم است. این، آن چیزی است که مخاطبه من با شما دانشگاهیان را در این مسئله خاص الزامی می کند، که من البته کوتاه صحبت میکنم، بنا هم ندارم در این زمینه تفصیلاً حرف بزنم.
۱۴. افسران جوان وارد عمل شوند
در چند روز پیش هم که جوان های دانشجو اینجا بودند، به آن ها گفتم که ما با جنگ نرم، با مبارزه نرم از سوی دشمن مواجهیم، که البته خود جوان ها هم همین را هی گفتند؛ مکرر قبل از اینکه بنده بگویم، آن ها هم هی گفتند و همه این را می دانستند. آنی که من اضافه کردم این بود که گفتم: در این جنگ نرم، شما جوان های دانشجو، افسران جوان این جبهه اید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیم گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه ها و یگان های بزرگ، چون آن ها طراحی های کلان را می کنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست می بینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را می آزماید. لذا این ها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم می بینند، در چهارچوب هم کار می کنند.
۱۵. فرماندهان به قرارگاه های دشمن سربکشند
جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبه بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسایی بکنید؛ هدف های دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاه های دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید. در رتبه های مختلف، فرماندهانِ بالا این نقش ها را ایفا می کنند.
خوب، حالا استادی که بتواند این نقش را ایفا کند، آن استاد شایسته حال و آینده نظام جمهوری اسلامی است. توقع از اساتید محترم این است. جوان هایتان را توجیه کنید. منظورم این نیست که بنشینید زید و عمرو سیاسی را برای شان معرفی کنید. نه، اصلاً من موافق هم خیلی نیستم. اسم آوردن از زید و عمرو و بکر و … این چیزها، کمکی به حل مشکل نمی کند. به این ها قدرت تحلیل بدهید. به این ها توان کار و نشاط کار بدهید. چه جور؟ با امید دادن؛ با امید بخشیدن. فضای کلاس را، فضای محیط درس و دانشگاه را فضای امید کنید؛ امید به آینده. بدترین بلائی که ممکن است بر سر یک نسل در یک کشور بیاید، ناامیدی است، یأس است. اینکه می گویند: آق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 