پاورپوینت کامل دیدبانی;مردی با سفارش ده هزار تابوت ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیدبانی;مردی با سفارش ده هزار تابوت ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدبانی;مردی با سفارش ده هزار تابوت ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدبانی;مردی با سفارش ده هزار تابوت ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

اشاره: «برای بعضی از ما فرق نمی کند مردم عادی باشیم یا از مقامات و مسئولان با آوردن لفظ «شهید» پیش از نام این عزیزان. خود را از پیگیری ماجرا و کشف حقیقت معاف کرده ایم؛ در حالی که در مقابل کوتاهی های ما، رژیم صهیونیستی در قبال خلبان مفقود شده خود چنان تبلیغات وسیعی در سطح جهان راه می اندازد که حتی تا صنف کفاشان تلاویو هم خود را موظف به صدور بیانیه و پیگیری سرنوشت او می دانند. امروز رژیم غاصب اسرائیل با تعیین جایزه برای کسی که کوچک ترین خبری از «ران آراد» داشته باشد، از این جنایتکار جنگی که با بمباران شهرهای لبنان، جان مردم بی گناه را می گرفت، تصویر یک مظلوم ربوده شده را ارائه کرده است و مدعی است که این خلبان بیست سال است تحت شکنجه نیروهای ایران و لبنان قرار دارد(؟!) ولی زمانی که در مورد دیپلمات های ایرانی تحقیق می کنیم، درمی یابیم که با وجود شواهد و دلایل قابل استناد، تلاش و اقدامی مؤثر برای روشن شدن سرنوشت این عزیزان، تعقیب و مجازات عاملان این جنایت صورت نگرفته است! البته اگر هم تلاشی صورت گرفته، بنا به دلایلی از بیان آن خودداری می شود.

اگر حاج احمد متوسلیان همین فردا به آغوش میهن اسلامی مان باز گردد چه خواهد گفت؟ چه خواهد کرد؟ شما به او چه خواهید گفت؟ به نظر شما اگر او به خیل شهدا پیوسته باشد و به میهن اسلامی مان بازنگردد، چه باید کرد؟ چه باید گفت؟

این سؤالات در ابتدای جلسه در بین حاضرین توزیع شد، ده هزارمین روز اسارت حاج احمد متوسلیان و همرزمانش در تالار سیدالشهدا(ع) پس از پخش کلیپی از خاطره گویی های مادر شهید کاظم اخوان و بازگویی سرگذشت اسارت حاج احمد توسط مجری جلسه، سید رائد فرزند، سید محسن موسوی با این آیه لب به سخن گشود:

«ای فرزندان، بروید و از حال یوسف و برادرش تحقیق کرده و جویا شوید و از رحمت بی منتهای خدا نومید مباشید که هرگز جز کافر، هیچ کس از رحمت خدا نومید نیست.» (یوسف،۸۷)

سیدرائد موسوی درباره پیگیری های جمهوری اسلامی برای آزادی این چهار دیپلمات اظهار داشت که در دولت اخیر تلاش بیشتری جهت پیگیری مسئله شده است و به این موضوع، دیگر به صورت سیاسی پرداخته نشده است، بلکه به شکل یک مسئله انسانی به آن نگریسته می شود که در سازمان ملل و شورای حقوق بشر در حال پیگیری است. و هم اکنون هم دو کمیته قضیه هستند. او از کوتاهی خبرنگاران در این زمینه انتقاد کرد و گفت آن ها می توانستند حداقل این موضوع را به صورت صنفی دنبال کنند و با ایجاد یک فضای اجتماعی رسانه ای مثل قضیه ای که برای سهیل کریمی و سعید ابوطالب پیش آمد، تأثیر زیادی در آزادسازی این دیپلمات ها داشته باشند. همچنین در زمینه پیگیری های حقوقی هم کوتاهی های زیادی شده است. بعضی ها می گویند مگر ممکن است که بعد از این همه سال، زنده باشند؟ در پاسخ می گوییم مگر سمیر قنطار، بعد از سی سال اسارت در دست اسرائیلی ها، زنده نماند؟ این در حالی است که در مقایسه با سمیر قنطار که یک مبارز معمولی بود و شیعه هم نبود، زندان، خلوتگاه و محل رشد عرفایی چون اینان است. و پدرم در آخرین دل نوشته هایش برای مادرم ذکر کرده بود که فرزندان مان را باید به تنهایی تربیت کنی… .

و شما تصور کنید این ده هزار روز را که تحمل یک روزش هم برای خیلی از ماها محال است…!

هنوز سخنران اصلی جلسه، یعنی سردار سعید قاسمی بالای تریبون نرفته بود که طبقه پایین تالار پر از جمعیت شده و بقیه حضار باید به طبقه بالا می رفتند. جمعیت حاضر اگرچه اکثرشان دانشجو، اما در میان شان خانواده هایی هم به چشم می خورد. از همه جالب تر حضور پیرزنی بود با چادر رنگی در ردیف جلوی قسمت زنان؛ آن قدر پیر که فاصله کوتاه درب ورودی تا صندلی اش را به کمک دو سه نفر دیگر و بسیار به کندی تمام کرد. چادرش را طوری گرفته بود که انگار نمی خواست عکاسان و فیلمبرداران که توجه شان به او جلب شده بود، روی صورتش زوم کنند. هیچ کس از دست اندرکاران جلسه او را نمی شناخت و فقط یکی از خانم هایی که کنارش ایستاده بود، گفت: «به ما گفته عمه یکی از این جاویدالاثرهاست.» در دو ردیف اول هم غالباً افراد میان سال و بعضاً جانباز نشسته بودند که دو نفر از آنان وضعیت شان به گونه ای بود که حاج سعید قاسمی، به استقبال شان رفت و به آن ها کمک کرد تا روی صندلی بنشینند. جمعیت همه منتظر بودند…

بسم رب الشهداء و الصدیقین…

یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی ه

این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ه

سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی

همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ه

چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید

بس که در حق تو کردند مسلمانی ه

همه در دست، ترنجی و از این می رنجی

که به نام تو گرفتند چه مهمانی ه

خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام

ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها…

این ها اشعاری بود که از سینه سوخته همرزم حاج احمد می جوشید و با بغضی فرو خورده این گونه ادامه داد:

یوسف گمگشته! دنباله این قصه کجاست؟

بشنو از نی که غریب اند نیستانی ه

بوی پیراهن خونین کسی می آید

این خبر را برسانید به کنعانی ه

ده هزار روز از اسارت شما گذشت… ما مکلفیم به اینکه پای کار باشیم و تا آخر بایستیم و اگر نیستیم، حداقل زینب وار، پیام رسان خوبی باشیم. برائت می جوییم از خوابیدگان و بی خیالان فرهنگی و امیدواریم که دامشان مستدام…

احمد جان! از روز اسارتت تا امروز، هر روز جلوه تو پررنگ تر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.