پاورپوینت کامل ترکش ولگرد ; مجنون صدتومانی ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ترکش ولگرد ; مجنون صدتومانی ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترکش ولگرد ; مجنون صدتومانی ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ترکش ولگرد ; مجنون صدتومانی ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۶۴
نگاهی به علی کردم و با افسوس گفتم: «بازم خوش به حال تو. من که اگر حرف از جبهه بزنم ننه ام غش می کند و آقاجان با کمربند می افتد به جانم. به جان علی، عشق جبهه دارد دیوانه ام می کند.»
علی که از دو ساعت پیش کلافه و بی حوصله پای حرف هایم نشسته بود، مثل اسپند روی آتش جست زد و با خوشحالی گفت: «آفرین، خودشه!»
با حیرت پرسیدم: «چی خودشه؟»
دیوانگی!
ترش کردم و گفتم: «مرد حسابی، دو ساعته دارم درد دل می کنم که ننه بابام نمی گذارند بروم جبهه و ماندم معطل که اگه تو بروی جبهه دیگر کی سنگ صبورم می شود، حالا تو هم پرت و پلا می گویی؟»
علی چفیه نواش را دور گردن انداخت. لباس نظامی خوش رنگ پلنگی پوشیده بود که مخصوص کماندوهاست. نیش علی تا بناگوش باز شد و گفت: «مگر دنبال راهی برای جیم شدن به طرف جبهه نیستی، پسرعموجان؟»
با خوشحالی گفتم: «هستم. چطور؟»
دندان روی جگر بگذار عزیزجان. ببینم، پول مول چقدر داری؟
پول می خواهی چه کار؟ اگر به فکر این هستی که با رشوه و پول دل مسئول ثبت نام را نرم کنی، اشتباه می کنی. یک آدم بی احساسیه که آن ورش ناپیدا.
علی چشم دراند و جیغ زد: «این قدر حرف نزن. پرسیدم چقدر پول داری. رد کن بیاد!»
هر چی پول داشتم شد سی و پنج تومان. علی با پوزخند گفت: «اگه چهل پنجاه سال پیش بود، این پول بس بود، اما حالا مجبورم بهت قرض بدهم.»
آخه پول چی؟
صبر داشته باش. نقشه ای کشیده ام که رد خور ندارد. فقط و فقط باید مثل بچه آدم به حرف هایم گوش بدهی و مواظب باشی سوتی ندهی و یک موقع نخندی.
مادرم جیغ زد: «وای! بسم اللّه، بچه چه کار می کنی؟»
برای آن که چشمم به حیاط نیفتد و سرم گیج نرود، سرم را رو به آسمان بلند کردم. دستانم را از دو طرف باز کردم و خوش خوشانه خندیدم و فریاد زدم: «من یک هواپیمای جنگنده هستم. می خواهم بروم بغداد را روی سر صدام خراب کنم.»
مادرم یک جیغ بنفش دیگر کشید. پایم لغزید. خدایی شد که با کله به کف حیاط شوت نشدم! کشیدم کنار و دور هره پشت بام شروع کردم به چرخیدن و جیغ زدن. بعد صدای شلیک مسلسل درآوردم و مثلاً شروع به بمباران بغداد کردم. صدای مادرم و همسایه ها محله را پرکرده بود.
از پله ها رفتم پایین. زن های همسایه که همیشه دنباله همچین سوژه ای بودند، ریخته بودند تو حیاط و داشتند شانه و گردن مادرم را می مالیدند و با چشمان حیرت زده نگاهم می کردند. مادرم ناله کرد: «ای خدا، بچه ام از دست رفت. دیوانه شده.»
صغرا، دختر همسایه دیوار به دیوارمان به بازوی مادرش چسبید و گفت: «من می ترسم.»
می خواستم در همان عالم دیوانگی یک اردنگی مشتی حواله اش کنم، اما فکر بهتری بر سرم زد. رفتم جلو و دستانم را شبیه تفنگ بلند کردم و صدای تیراندازی درآوردم.
مادر صغرا دستپاچه شد و دخترش را پشت خودش جا داد و گفت: «حیوونی راستی راستکی خُل شده ها.»
زن های همسایه پقی زدند زیر خنده. درجا شیرجه زدم تو حوض وسط حیاط. آب پاشید روی سر جماعت. از سرما داشتم می مردم. از حوض پریدم بیرون و نعره زدم: «من یک زیردریایی هستم. می خواهم کشتی های عراقی را غرق کنم.» اما تو دلم داشتم به خودم بد و بیراه می گفتم که چرا در آن سیاهی زمستان که تف می کنی، تکه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 