پاورپوینت کامل گزیده ای از کامنت های سایت امتداد ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزیده ای از کامنت های سایت امتداد ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده ای از کامنت های سایت امتداد ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده ای از کامنت های سایت امتداد ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

۵۸

سلام به همه بسیجی های مخلص! دوستان یه خواهش ازتون دارم سعی کنیم هر کجا که هستیم (مدرسه، دانشگاه، مسجد، منزل و…) الگوی مناسبی برای اسلام باشیم و با اخلاق خوب خود دین اسلام را تبلیغ کنیم! بسیجی باید در همه چیز اول باشد(نماز، اخلاق، درس، ورزش، زیبایی و آراستگی و از همه مهم تر ولایتمداری)

ز.ت

السلام علیک یا همسنگری ها؛ می خواستم به شما و پدرهاتون تبریک بگم که نون حلال براتون تهیه کردند و شما هم حالا شدید حامی یک سیدمظلوم که داره داد می زنه أین عمار؟ بصیرت یعنی ترک محرمات و داشتن یک پشتوانه ایمان برای تنها نگذاشتن حسین زمان تو کربلا.

شب عاشورا خیلی ها ادعای بصیرت داشتند و واقعاً امام حسین(ع) را دوست داشتند، اما حُب دنیا باعث شد نتونند از جونشون بگذرند.

مهاجر

ای رهبر ما و ای مولای ما همین قدر بگوییم که اگر فرمان دهی، ما آماده نهروانی دیگریم، این بار با بصیرت حمله خواهیم کرد و بر دشمن جاهل پیروز خواهیم شد. حتی نمی گذاریم کسی از آنان زنده بماند، تا ابن ملجم گردد و فاجعه ای دیگر بیافریند. رهبرم، با همه این اوصاف کلامت، سراسر امید است، مطمئنیم که «حزب الله هم الغالبون» محقق خواهد شد. به امید آن روز که گل روی خورشیدمان را خندان ببینیم.

کوچک همسنگری ها:

به نظر من بصیرت را بخواهیم خیلی ساده معنی کنیم، یعنی همه چیز را با دقت و بدون جبهه گیری ببینیم و بررسی کنیم، تا با آگاهی کافی و کامل بتوانیم درباره اونی که درست و واقع بینانه تشخیص دادیم با دیگران صحبت کنیم. بصیرت یعنی سره رو از ناسره تشخیص بدیم(خوب را از بد جدا کنیم). دوست را از دشمن تفکیک کنیم. رهبر عزیز و نور چشممون می فرمایند: اگر بصیرت نباشد شخص در تشخیص جایگاه خود و موقعیت دشمن اشتباه می کند و همان گونه که متأسفانه در مسایل سیاسی، دینی و اجتماعی بارها اتفاق افتاده است.

بسیجی گمنام:

سلام. راستش خیلی دلم گرفت وقتی دیدم رهبر نازنینم تنهاست و خیلی از همین آدمای دور و برم که خیلی هم ادعای دین و ایمانشون می شه خیلی راحت آقا را زیر سؤال می برند. نتونستم ساکت بشینم. از آقای مهربونم حمایت کردم. ولی اونا باز بی ادبی کردند. دیگه نمی دونم چی بگم. حرف هام خیلی زیاده. فقط برام دعا کنید. یاعلی…

مرضیه صابری:

کربلا یعنی که یاد رهبری، از حسین عصر خود فرمانبری، بیعت ما دوستان عین ولاست، زاده زهرا(س) علی روح خداست، عده ای از همرهان جاهل شدند، در حمایت از علی کاهل شدند، مکر داخل، کفر خارج را ببین. رونق کار خوارج را ببین، همچو مهدی(عج) ما ولی داریم و بس، شیعیان سید علی داریم و بس.

جوانمرد:

سرخی لاله به گلگونی رخسار شهدا نیست/ نغمه رود به زیبایی گفتار شهدا نیست/ دولت مستی و غافل شدن از کار جهان/ هیچ یکی خوبتر از دیدار «امتداد» نیست.

مسافر تنها:

یادی از بچه های تفحص… نیمه شعبان سال ۱۳۶۹ بود. گفتیم: امروز به یاد امام زمان(عج) می گردیم. اما فایده نداشت. خیلی جست و جو کردیم. پیش خودم گفتم: یا امام زمان(عج) یعنی می شود بی نتیجه برگردیم؟ در همین حین ۵ ۴ شقایق را دیدم که بر خلاف شقایق ها که تک تک می رویند، آن ها دسته ای روئیده بودند. گفتم: حالا که دستمان خالی است. شقایق ها را می چینم و برای بچه ها می برم. شقایق ها را که کندم دیدم روی پیشانی یک شهید روئیده اند. او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم: شهیدمهدی منتظرقائم.

فدایی رهبر:

در شرایط فعلی جامعه، نه فشنگ می خواهیم نه آرپی جی، نه تانک نه موشک، در حال حاضر بصیرت می خواهیم، بصیرت. پس بیاید با هم جاده بصرت را بسازیم آقایان و خانم های هر چی بلدید رو کنید چون دشمن را باید شناخت.

جعفر قنبرعلی:

سلام. هیچ وقت یادم نمی ره بهمن سال ۶۵ بود، ۱۴ سالم بود و کلاس دوم راهنمایی بودم، با چندنفر از همکلاسی ها تصمیم گرفتیم بریم جبهه، از پایگاه بسیج یاسوکند راهی شهرستان سنندج شدیم، همه به صف ایستاده بودند، یک نفر پیش ماشین ها بود و عده ای را سوار اتوبوس و عده ای را نیز سوار مینی بوس می کرد. من و دایی مجیدم را سوار اتوبوس و چند نفر از دوستان مان را که قد کوتاه و کوچک بودند سوار مینی بوس کرده و به شهرمان برگرداندند و گفتند ان شاالله اعزام بعدی و اتوبوس ها به سمت جبهه حرکت کردند، اون لحظه یکی از بهترین لحظات زندگی ام بود.

صادقی:

به یاد شهیدحسین خرازی: گفتم پدرشم با من این حرف ها را نداره. گفتم: حسین، بابا! بده من لباساتو می شورم یک دستش قطع ش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.