پاورپوینت کامل فانوس;شب رسوایی مرگ ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فانوس;شب رسوایی مرگ ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فانوس;شب رسوایی مرگ ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فانوس;شب رسوایی مرگ ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۴
برداشتی از دست نوشته: شهید یحیی عامری
شب سختی بود. والفجرشش بود و هوا سرد و کشنده، سرمای هوا تا مغز استخوان نفوذ کرده و بدن ها بی حس شده بود، اما عشق به عملیات، آتشی به جان مان افکنده بود که گویی حسین منتظر ماست… امام امید دلش پیش ماست. خانواده شهدا منتظرند دل شان را شاد کنیم، پس گرم می شدیم. گُر می گرفتیم و از سرما می سوختیم. دل وقتی محکم باشد، خدشه نداشته باشد، مرگ رسوائی اش را به تماشا می نشیند… مرگ را باید زمین گیر کرد تا آسمان آغوشش را برای نعش فرزندان زهرا(س) باز کند، نوازش مان دهد. بعد آسمان بعد فوج فوج فرشتگان، هر کس فرشته ای دارد که بر پیکرش فرود خواهد آمد، اما من هنوز نمی دانستم کجای بال فرشته ام گره خواهم خورد و نعش مرا تا عز قدس همراهی خواهد کرد.
نم نم می بارید. کم کم آماده می شدیم. بند پوتین ها هرچند محکم تر از دل ها نمی شد و پای مان می لغزید در پوتین، اما دل مان هرگز نلغزید. نلغزید، چون دنیا و تعلقاتش را، دلبستگی هایش را همه و همه در دور دست ها خاک کرده بودیم و سبک بال آماده پرواز. نباید منتظر دستور فرماندهان می شدیم برای حرکت، اما معلوم نبود چه وقت راه را به طرف منطقه عملیات طی خواهیم کرد. پس هرکس نجوایی داشت. بعضی ها هم خوابی که تا بیداری شب های بعد توان از تن شان در نکند. بعضی ها هم زیارت عاشورایی یا به صحیفه سجادیه ای دلخوش داشتند و شاد بودند در دل گویه های آخرشان. هیچ مرگی دنیا را پایان نخواهد داد، اما من در انتظار پایان کار جهان خویش بودم و شهادت هم نقطه آغاز و پایان. من، یک جا در من فرو ریخته بود. پیرمردی را دیدم که از سرما می لرزد. پتوی خودم را به او دادم که او راحت بخوابد و من هم به خاطر اینکه سرما اذیتم نکند، راه رفتم، راه رفتم، راه رفتم، تا گرم بمانم، تا گرم بمانم، تا دلم قرص و محکم بماند، تا دلم نلرزد، بگذار این تن بلرزد، اما دل مباد که بلرزد.
وقت موعود فرا رسید و راه افتادیم. از داخل شیارهای رودخانه حرکت می کردیم و چون ظرف نداشتیم، بچه ها غذای گرم را داخل کلاه یا چفیه می ریختند. ما باید طوری حرکت می کردیم که دشمن متوجه ما نشود، وگرنه همه در دم گرفتار آتش سنگین دشمن می شدیم. زمانی که به سیم خاردار رسیدیم، میدان مین بود و متأسفانه عملیات هم لو رفته بود؛ یعنی دشمن منتظر ما بود و ما باید همراه ستون از روی سیم خاردار عبور می کردیم. باید آرام حرکت می کردم. ناگهان چیزی روی سیم خاردار نظرم را جلب کرد. ایستادم و دقیق نگاه کردم. رزمنده ای خود را روی سیم خاردار انداخته بود تا رزمندگان دیگر از روی بدنش عبور کنند. دلم هوری ریخت. زیر پوتین هایم را نیم نگاهی کردم. زانو هایم سست شد. روی کمر جوانی راه می رفتم و جلوتر، جوان دیگر.
تا ته معب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 