پاورپوینت کامل پنج ساعت مانده تا معشوق ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پنج ساعت مانده تا معشوق ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پنج ساعت مانده تا معشوق ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پنج ساعت مانده تا معشوق ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۴۵

معرفی بعضی شخصیت ها آن طور که شایسته ی آن هاست کار سختی است. سخت از این لحاظ که نمی توانی در کلمه ها محدودشان کنی. «ابراهیم» هم جزو همان هایی است که باید از زبان خودش بشناسی اش. آدم هایی از این دست که هم شاعرند، هم نویسنده، هم نقاش و هم ورزشکار. روح بزرگی دارند که هر تکه اش را می توانی در گوشه ای از این هنرها ببینی، می توانی مثل پازل کنار هم بچینی و آن وقت، راز هنرمندانه زندگی کردنش را بیابی. هنری که کلمه ها به تنهایی قادر به ادای آن نیستند و به قول ابراهیم:

«انسان حرف هایی دارد که کلمات قادر به ادای آن نیستند، من اکنون و همیشه در این حال بوده ام و شاید خیلی از این حرف ها به صورت اشک از چشمانم ریخته است.»

خاطرم هست که وقتی یکی از بچه ها کتاب «شاعرانه های ناتمام» ابراهیم را به استادم نشان داد، استاد در حالی که کتاب را ورق می زد و تکه ای از شعرهایش را می خواند، با تعجب سری تکان داد و گفت: جالبه! این آدم تو دهه پنجاه، پابلو می خونده و شعر نو می گفته… نمی دونستم تو شهرمون از این دست شهدا هم داریم.»

آن موقع ها من از ابراهیم تنها نامش را می دانستم. اولین شعری که از او خواندم این بود:

«عشق برای من

مثل ریاضت کشیدن

برای توست

در فصلی-

که می دانی انتهایی ندارد…»

دست نوشته ها و دل نوشته های ابراهیم را که بخوانی، یقین پیدا می کنی که شهدا موجوداتی بودند از جنس خود ما. آن ها تنها به آن چه یاد گرفته بودند، عمل می کردند تا همانی باشند که خدا می پسندد.

«کم کم دارم اعتماد به نفس پیدا می کنم، شاید بتوانم خودم را پاک کنم…با خودم قرار گذاشته ام که غذای لذیذ و آب سرد نخورم؛ به یاد مولا حسین(ع) و یارانش، به یاد آن هایی که حتی در عمرشان یک بار لب به بستنی، فالوده، آب میوه و این همه خوراک لذیذ نزده اند…

خدایا فردا روز دیگری است، نمی خواهم همان ابراهیم امروز باشم.»

نه این که شهدا در زندگی عذر و خطایی نداشته اند و اشتباه نکرده اند، نه! ابراهیم هم مثل تمام انسان های دیگر ممکن الخطا بوده، اما چه زیبا به درگاه خداوند پوزش می طلبیده است:

«خدایا! اگر تاوان گناهانم سوختن است، اگر جرم معاصی ام شکنجه است، اگر امتحانم با زخم و خون و خاک است، اگر جزای بدی هایم تکه پاره شدن است، اگر بخشیده شدنم به تنهایی و غربت و درد و بی کسی است، پس راضی ام به رضایت. معبودا! دوستت دارم.»

ابراهیم راه و رسم عاشقانه زندگی کردن را یافته بود.

«خدایا! می دانم عاشقانت را بی سر و بی دست و پا و غلطیده در خون می پسندی. می دانم که غریبان و تنهایان را دوست داری. می دانم آن هایی را که هر آن تو را می خوانند و نظر به سوی تو دارند، دوست داری. ای پروردگار! ای خالق عاشوراییان! مرا نیز به سوی خودت بخوان و در غم خود پریشان و گریان کن.»

هر وقت که می روم سر مزار، ناخودآگاه محو عکس بالای سرم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.