پاورپوینت کامل از مدیریت یک اردوگاه تا مدیریت یک آژانس ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از مدیریت یک اردوگاه تا مدیریت یک آژانس ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از مدیریت یک اردوگاه تا مدیریت یک آژانس ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از مدیریت یک اردوگاه تا مدیریت یک آژانس ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

«علی حبیبی»، از مرزبانان دلیر جمهوری اسلامی بود. در ماه های نخست سال ۵۹، به همراه همرزمانش با تجربه ای نامأنوس و نگران کننده به نام جنگ مواجه شد. حبیبی در یکی از همان روزها، وسط جاده به کمین عراقی ها خورد و خود را به سرنوشت نامعلوم اسارت سپرد. او جزو اسیران ده ساله ایرانی است که طعم تلخ دوری از همسر، فرزند و دیار خویش را چشید، اما دوران سیاه اسارت را با درایت و ایستادگی خود به طلوع آزادگی پیوند زد.

علی حبیبی مدتی را در اردوگاه یک موصل (کمپ ۲) گذراند، سپس به اردوگاه یک رومادی (کمپ ۶) منتقل شد. ابتدا مسئول یکی از آسایشگاه ها بود. هفتاد، هشتاد نفری که او مسئولیتشان را برعهده داشت، همواره از حسن رفتار و درایتش راضی بودند. مسئول اردوگاه، فردی بود به نام «علی.ر» که از سوی عراقی ها انتخاب شده بود. او فردی خودباخته و سرسپرده به دشمن بود و برای خودش نوچه هایی داشت که اغلب جزو قاچاقچیان ایرانی دستگیر شده توسط دشمن بودند. آن ها با حمایت عراقی ها گاهی اسرا را مورد آزار، اذیت و باج خواهی قرار می دادند.

روزی دستور دادند، مسئولان همه آسایشگاه ها جمع شوند. آن ها موظف بودند طوماری را امضا کنند و به نمایندگی از ده ها اسیر کمپ ۶، تداوم جنگ توسط ایران را، محکوم نمایند. حبیبی می دانست این نامه ذلت بار چه هیاهوی تبلیغاتی را در سطح بین المللی به دنبال خواهد انداخت؛ بنابراین بدون توجه به عاقبت رفتار خود، نامه را از دست علی کشید و پاره کرد. او با عصبانیت فریاد می زد: «خجالت نمی کشید که به کشور خود خیانت می کنید ؟!»

به آسایشگاه که برگشت، هر لحظه خطر مرگ را احساس می کرد. وضعیت اسفبار اردوگاه، برایش قابل تحمل نبود. تصمیمش را گرفت، با جدیت شروع کرد به فراگرفتن زبان انگلیسی. با استفاده از کتاب هایی که از نیروهای صلیب سرخ گرفته بود، تلاشش را آغاز کرد. بعضی این کارش را مسخره می کردند، بعضی نیز دل سوزانه نصیحتش می کر