پاورپوینت کامل به یاد زنانی که آزاده اند ۳۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل به یاد زنانی که آزاده اند ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل به یاد زنانی که آزاده اند ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل به یاد زنانی که آزاده اند ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

۷۴

هر صفحه اش را که ورق می زنی، باز می رسی به همان نقطه اول: «ایمان». هر خاطره را که مرور می کنی، باز می رسی به همان نقطه اول: «ایمان». از لابه لای دردها، رنج ها، شکنجه ها، فراق ها، محرومیت ها و تنهایی ها، باز هم می رسی به همان نقطه اول: «ایمان».

تنها ایمان است که همه این سختی ها را قابل تحمل می کند. ایمان است که دشمن سفاک را در هم می شکند و به «اسیر»، عزت و عظمت می دهد. این ایمان است که غرور فرمانده بعثی را جریحه دار و او را حیران می کند. این ایمان است که دشمن را خلع سلاح کرده و به اسیر، تاب مقاومت می دهد و چه زیبا فرمود رهبر فرزانه انقلاب درباره انقلابی که خمینی کبیر، آن مجاهد وارسته، بنیان آن را بنا نهاد که: «انقلاب، ایمان است، اعتقاد است، دین است، دین که از انسان فاصله نمی گیرد.»

و این ایمان انقلابی چه جبروت و شکوهی دارد؛ وقتی در قلب زن مسلمان اسیر جای می گیرد و هیمنه دشمن را در هم می شکند. قطره باران که ببارد، رود می شود. رود که جاری شود، از لابه لای سنگ ها، راهش را پیدا می کند تا دریا شود. دریا که متلاطم شود، صخره ها را در هم می کوبد تا به اقیانوس برسد. امام خمینی، قطره بارانی بود از جانب رب رحیم که «فاطمه، معصومه، حلیمه، مریم و…» را در کنار مردان آزاده و وارسته، به مجاهدتی شگرف، آن هم در زندان های رژیم بعثی عراق کشاند و آن ها چنان جلوه ای از خود نشان دادند که دشمن متجاوز را به زانو درآوردند و حالا جلواتش از ایران ( قلب اردوگاه اسلام) به فلسطین و لبنان می تابد و راه را روشن و نورانی می کند. دختران انقلابی خمینی کبیر، آن قدر باعظمتند که شرح زاویه های پیدا و پنهان دوران اسارت آن ها، در این نوشتار کوتاه نمی گنجد و ما فقط به ذکر گوشه هایی از درد و رنج آن ها که در سایه ایمان و معنویت، قابل تحمل بود، فهرست وار می پردازیم.

باید می ماندم

خانم «فاطمه ناهیدی» که در رشته مامایی از دانشگاه شهید بهشتی فارغ التحصیل شده است، درباره دلیل حضورش در جبهه می گوید: «احساس می کردم وظیفه دارم در جبهه بمانم. (به خودم می گفتم:) «اگر هیچ کاری نمی توانم بکنم، حضور من به عنوان یک زن می تواند باعث قوت قلب رزمندگان شود.» نقش زنان را در پیروزی انقلاب دیده بودم و در خیلی موارد، زنان عامل تهییج و حرکت مردان بودند. باید می ماندم و از انقلابم، از مملکتم دفاع می کردم. توکل کردم به خدا. صبح از آن همه تردید و دلهره خبری نبود.» ۱

انگار چیز عجیبی دیده باشد

لحظه اسارت، لحظه سختی است. هزار فکر جورواجور به ذهن آدم خطور می کند. دلهره و اضطراب و از همه سخت تر، انتظار این که چه اتفاقی خواهند افتاد، کشنده است؛ اما در آن لحظه سخت، فقط یک چیز آرامش بخش است و به همه این اضطراب ها خاتمه می دهد و آن «یاد خدا» است. «من را که گرفتند، شادی کردند، هلهله کردند، تیر هوایی زدند. چندش آور بود. با خودم کلنجار می رفتم. باید آرام می شدم. باید باور می کردم اسارت را. نشستم با خودم فکر کردم. احساس می کردم این من نیستم که اسیر شده ام. من یک زن ایرانی مسلمان هستم و باید چهره واقعی او را نشان می دادم. خودم را سپردم دست خدا و خواستم کمکم کند. نزدیک ظهر بود. سربازی را فرستاده بودند تا مراقبم باشد. بلد نبودم به زبان عربی حرف بزنم. با ایما و اشاره به او گفتم می خواهم نماز بخوانم. رفت از فرماندهشان اجازه گرفت. دست و پایم را باز کرد و از آن گودال مرا برد جای دیگر. سر تا پایم خاکی بود. مانتوم پر از لکه های خون شده بود. تیمم کردم و نماز خواندم. او زل زده بود و نگاهم می کرد. انگار چیز عجیبی دیده باشد…» ۲

با خون دستم نوشتم، الله اکبر

شرایط سخت زندان، کمبود وسایل بهداشتی، وجود حشرات و حیوانات موذی که سلامتی آن ها را تهدید می کرد، عدم اطلاع صلیب سرخ از حضور آن ها، بی اطلاعی خانواده ها، فشارهای روحی و… همه دلایلی بودند که باعث شد این چهار زن صبور را به فکر اعتصاب غذا بیندازد و اعتصابی که با شکنجه ای سخت شروع شود و با ریختن خون و کبود شدن ادامه پیدا کند، کمر دشمن را خواهد شکست.

«غسل شهادت کردیم. به نگهبان گفتیم: «می خواهیم رئیس زندان را ببینیم.»

می خواستیم اتمام حجت کنیم. به مسخره گرفت و گفت: «من رئیس زندانم، چه کار دارید؟»

گفتم: «اگر نیاوریدش، هر اتفاقی افتاد، مسئولیتش با خودتان. ما ساکت نمی مانیم.»

گفت: «رئیس زندان نمی آید، هر کار می خواهید بکنید.»

ما شروع کردیم به در زدن و شعار دادن. بچه ها از سلول های دیگر فکر کرده بودند چی شده؟ آمده بودند از زیر در اعتراض می کردند که با ما چه کار دارند؟ یکی از نگهبان ها که اسمش را ژنرال گذاشته بودیم، عصبانی شد و در را باز کرد، آمد تو. تهدید کرد که اگر ساکت نشوید، می زنمتان. حلیمه داد زد: «هان چیه؟ کی را می ترسانی؟»

نتوانست این برخورد شجاعانه او را تحمل کند. در سلول را پشت سرش بست و با کابلی که به دستش بود، افتاد به جانمان. مثل دیوانه ها به سر و صورتمان می زد و عربده می کشید. من تا می توانستم، هر اتفاقی که می افتاد بلند بلند می گفتم که زندان ی های دیگر بشنوند. معصومه را کنج حمام گیر آورده بود و می زد. حلیمه، همیشه ناخن هایش را بلند نگه می داشت. می گفت: «می خواهم اگر عراقی ها به ما حمله کردند، با ناخن هایم چشمانشان را در بیاورم.»

یک دفعه حلیمه دوید و چنگ انداخت توی صورتش. همه به ژنرال حمله کردیم و کابل را از دستش گرفتیم. یکی از بچه ها شروع کرد به زدن. او هم تا دید هوا پس است، از آن جا زد بیرون… صورت و بدنمان زخمی شده بود. من ناخنم افتاده بود و خون می آمد. زیر ناخن های آذر خون مرده بود. جای کابل روی صورت حلیمه کبود شده بود. من با خون دستم روی دریچه نوشتم: «الله اکبر، لا اله الا الله» فکر می کردم خود الله اکبر کوبنده است، اگر با خون هم نوشته شده باشد که حتماً خیلی تأثیر می گذارد. می خواستم هر کس آمد دریچه را باز کرد، ببیند. می خواستم خودشان ببینند چه قدر جنایتکارند.» ۳

هزار بار

میان انواع و اقسام شکنجه ها، تنها خدا فریادرس می شد و ملجأ و پناهگاهی که آرامش را در رگ های آ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.