پاورپوینت کامل مردی از تبار ابوتراب ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مردی از تبار ابوتراب ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مردی از تبار ابوتراب ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مردی از تبار ابوتراب ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
۷۱
«سعید اوحدی» اهل بروجرد، دوران دبیرستان را در مدرسه «هشترودی» تهران گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم، وارد دانشگاه «لانگ بیچ» کالیفرنیا شد. یک سال پیش از اتمام تحصیلات، به علت آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمد و در جبهه، به عنوان فرمانده دسته شرکت کرد. پس از اسارت، در اردوگاه های «رمادی ۶»، «بین القفسین»، «موصل ۲، کمپ ۱»، «موصل ۳، کمپ ۴»، «تکریت ۱۷» و «تکریت ۵» حضور داشت و فعالیت های آموزشی و مدیریتی اردوگاه را برعهده می گرفت و به عنوان مترجم به اسرا خدمت می کرد.
برای این که بدانیم اسارت ننگ بود یا افتخار، باید بدانیم نگاه ما به معنی عام اسیر و اسارت چه گونه باید باشد؟ ویژگی بارز انسان ها که قطعاً ریشه در فطرت آن ها دارد، ظلم ستیزی، کمال طلبی و آرمان خواهی است که دائم در حال رشد است. زمانی بود که واژه اسارت با بردگی مترادف بود که شاید هیچ مقوله ای به نام آرمان، هدف، رشد و کمال طلبی در آن مطرح نبود و آن چه در ذهن انسان متصور می شد، این بود که اسیر، فردی است که دست و پایش را بسته اند و اسارت او توأم با توهین، تحقیر، شکنجه، ضرب و شتم و محدودیت هایی به لحاظ امکانات مادی و معنوی است. اما اگر اسارت برای همان اسیر توأم با آرمان، هدف و انگیزه ای باشد که برای تحقق آن به اسارت در آمده است، دیگر با بردگی و ذلت مترادف نیست؛ زیرا هر چه قدر انسان آرمان خواه و دارای اهداف و انگیزه های بلندی باشد، به همان میزان، دیگر اسارت را برای خود ذلت و ننگ نمی بیند؛ بلکه در مسیر رسیدن به کمال، اسارت را مرتبه و جایگاهی می داند که او را به هدفش نزدیک می سازد.
در طول تاریخ، افراد مختلفی را می بینیم که به دنبال هدفشان به اسارت در آمدند؛ به عنوان مثال در ایرلند فردی مانند «بابی سانز» را دستگیر کردند و به زندان انداختند که مسلمان هم نبود. شاید دارای انگیزه های خیلی قوی هم نبود، اما به دلیل ظلم ستیزی که در فطرت او قرار داشت به دنبال اهداف و آرمان هایش به زندان افتاد. بابی سانز هم دیگر اسارت و به بند کشیده شدن را محدودیتی برای خود نمی دید؛ بلکه در مسیر رشد خود، اسارت را، مرحله ای می دانست. یا شخصیتی مثل «نلسون ماندلا» در آفریقای جنوبی سال ها در سخت ترین شرایط در زندان های آفریقای جنوبی، با روحیه مقاومت کرد.
شاید در طول تاریخ از این افراد زیاد نباشند، اما همین تعداد هم، کسانی هستند که جرقه های شدیدی در فطرت آن ها زده می شود و هر چه قدر به فطرتشان نزدیک تر می شوند، روحیه مقاوتشان هم بیش تر می شود. البته شاید متوجه هم نباشند که این روحیه و فطرت خدایی است. فطرت و نفس دو روی هر انسانی است؛ همان طور که خدا می فرماید، ما هم فجور را در انسان قرار دادیم و هم تقوا را و هر چه قدر انسان از فجور دور شود و به تقوا نزدیک شود، در واقع از فطرت خود غبارزدایی کرده است و هر چه قدر دستورالعمل های زندگی خود را طبق دین اسلام مشخص کند، به همان میزان بار تئوریک رشد و کمال طلبی در اسارت هم قوی تر و بیش تر می شود.
الگوی بارز و مصداق شفاف و روشن ما و آن چه جوهره تحولات تاریخ است، واقعه عاشورا و کربلا است؛ یعنی همان نگاهی که جبهه باطل به اسرای کربلا داشتند و با ذلت، حقارت و بدترین شرایط رفتار می کردند تا به آن ها بفهمانند که شما دیگر خوار و ذلیل شدید، همان رفتار را با اسرای ایرانی در جنگ ایران و عراق داشتند. همان طور که با پای برهنه، اسرای کربلا را از روی خارها عبور می دادند، پس از اسارت اسرای ایرانی، اولین کاری که عراقی ها انجام می دادند این بود که کفش های آن ها را در می آوردند، لباس یونیفرم بسیجی را از تنشان خارج می کردند تا به خیال خودشان هویتشان را بگیرند. این همان تئوری و ایدئولوژی کفر است که در ماجرای کربلا هم پیاده کردند. اوج این تکامل، تحول و رشد که حقارت و ذلت نیست، عزت و افتخار است که در اسرای کربلا دیدیم.
حضرت زینب(س) با خطبه خوانی نزد یزید، با اعتماد به نفس و عزت، به یزید فهماند که امروز تو ذلیل هستی، نه ما و شهدایمان. عراقی ها نمی دانستند که هویت اسرا در دل و درون آن ها و در فطرتشان است.
ما برای جبهه و جنگ آموزش هایی دیده بودیم که فشنگ و خمپاره و آرپی جی چیست؟ اما بسیاری از اسرا که آموزش ندیده بودند.
طبیعت دنیای مادی این بود که برخورد ها، تلقین ها و روانشناسی کفر بر ما اثر بگذارد و ما را از اهداف و آرمان هایمان دور سازد؛ زیرا تمام رفتار و برخورد عراقی ها طوری بود که به ما بفهمانند ما دیگر ذلیل شده ایم و هیچ گونه حق انتخابی نداریم. عراقی ها با چوب به سر ما می زدند و به ما می گفتند، در چشم افسر عراقی نگاه نکنید. حتی زمانی که آمار می گرفتند، با دسته تی و شیلنگ بر سر ما می زدند. روی پیراهن ما علامت ضربدر قرمز می کشیدند، که یعنی شما مانند حیوان و برده ای که با آهن روی بدنش داغ می گذارند هستید. در زندان های عراق، تحقیر و توهین به معنای مطلق بردگی وجود داشت، اما چیزی که باعث شد اسرا در مقابل این همه تحقیر، اسارت را ذلت نبینند، بلکه عزت بدانند، چه بود؟
در سال ۶۱، در اردوگاه «عنبر»، عراقی ها فضای اردوگاه را کاملاً با حرکت های مطالعه شده، کارشناسی شده و روانشناسی شده در مسیری قرار می دهند که طبق اهداف خودشان پیش برود و عده ای خبرنگار را به اردوگاه منتقل می کنند تا اسرای کم سن وسال را به دنیا نشان دهند؛ اما چه چیزی باعث می شود که اسیر سیزده ساله در آن شرایط در مقابل فرماندهان عراقی که جسمش را به بند کشیده اند، از آرمان ها و اعتقاداتش دفاع کند. عراقی ها جسمش را اسیر کرده بودند، اما ایمان، قلب و فطرت او که در دسترس عراقی ها نبود که بخواهند به بند بکشند. چه چیزی باعث می شود که جوهره فطری اسیر سیزده ساله شکوفا شود و با افتخار و عزت پیام خود را به خبرنگار هندی بدهد؟ این مکانیزم و قانونمندی همانی است که حضرت زینب(س) در کربلا و در اسارت یزید داشت.
اگر انسان از رهنمود های دین اسلام و ولایت طلبی و آموزه های پیامبر اکرم(ص) الگو بگیرد، فطرتش تغییرناپذیر می شود. همان طور که امیر المومنین(ع) فرمودند: «مؤمن از آهن گ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 