پاورپوینت کامل بوی بهشت;قلب شهید محمود هنوز می طپد ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بوی بهشت;قلب شهید محمود هنوز می طپد ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بوی بهشت;قلب شهید محمود هنوز می طپد ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بوی بهشت;قلب شهید محمود هنوز می طپد ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۷

جانبازی که اجزای بدنش را نیز به مردمش بخشید و رفت.

و چه زیباست جنس معامله خدا با بندگانش، که آن زمان ترکشی یک سانتی و بی ارزش، انسان را به سمت شهادت و تقرب به خدا می رساند و باعث عاقبت به خیری او می شود. خداوند از دیرباز، ترکش علقه و محبت خود را در بدن این شهید جانباز به ودیعه نهاده بود، تا در زمان مقرر و پس از سال ها، منتخب خود را به خود برساند.

«محمود گودرزی»، مهاجر مسافری بود که پس از سال ها دوری از معشوق، سبکبال پر گشود و به سوی معبود خود شتافت؛ عاشقی که به عشق میهن، حتی پس از پایان جنگ نیز ذره ذره وجود خود را بخشید و رفت.

گویی معشوق جان او را به نام خود کرده و حال او را به سوی خود فراخوانده بود. ترکش به جای مانده در بدن محمود مهاجر، نشان برگزیده بودن او بود و هم اکنون پس از سال ها آنان را به هم رساند و چه زیبا رسیدنی!

آن چه می خوانیم، ناشنیده هایی است از داستان عاشقی شهید جانباز محمود گودرزی از زبان دکتر «محمدحسن آزما»، پزشک وی در تهران.

محمود، متولد ۱۳۴۳ و پدر دو فرزند است که در سال ۱۳۶۷ در عملیات «بیت المقدس ۵» در منطقه عملیاتی «پنج وین» مجروح شد. وی جانباز بیست درصدی بود که به اجبار اطرافیان این درصد را پذیرفته بود؛ چراکه به صورت عادی هم که در نظر می گرفتیم، درصد جانبازی ایشان، بیش از این ها بود. حدود یک ماه پیش، به خاطر درد بسیار در ناحیه کمر و مشکلاتی که برایش پیش آمده بود، به پزشک مراجعه کرد.

وی پس از بازگشت از مطب پزشک، گویی صلای فراخوانده شدن را دریافته بود و برای رفتن آماده می شد. در همین زمان بود که به خانواده اش وصیت کرده بود که اگر روزی اعضای بدنش نیز بتوانند جان هم وطن دیگری را نجات دهند، کوتاهی نکنند. چه بزرگ است روح وی و چه عزیز بوده است، جان انسان برای وی که حتی در آخرین لحظه های زندگی اش نیز روحیه ایثار و از خودگذشتگی اش به جوشش درآمده است.

با وخیم شدن حال وی، خانواده اش او را برا