پاورپوینت کامل نامزد سیاه سوخته ۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نامزد سیاه سوخته ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامزد سیاه سوخته ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نامزد سیاه سوخته ۱۶ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
اسفند ۱۳۶۴/ تهران / بیمارستان آیت الله «طالقانی» / بعد از مجروحیت در عملیات «والفجر ۸»
یکی از پرستارهای بخش با بقیه خیلی فرق داشت. حدوداً هفده سال سن داشت و آن طور که خودش می گفت، از خانواده ای پولدار و بالاشهری بود. آرایش غلیظی می کرد و با ناخن های بلند لاک زده، می آمد و ما را پانسمان می کرد. با وجودی که از نظر من و امثال من، بدحجاب و ناجور بود، ولی برای مجروح ها و جانبازها احترام بسیاری قائل بود و از جان و دل برایشان کار می کرد. با وجود مدبالا بودنش، برای هم اتاقی شیرازی من لگن می آورد و پس از دست شویی، بدن او را می شست و خلاصه تر و خشکش می کرد.
روزی در اتاق مجروحان فک و دندان بودم، که ناهار آوردند. گفتم که غذای مرا هم همان جا بدهند، ولی آن خانم پرستار مخالفت کرد و گفت: تو بهتر است بروی توی اتاق خودت غذا بخوری، این جا برایت خوب نیست.
با این حرف او، حساسیتم بیش تر شد و پافشاری کردم که همان جا غذا بخورم، ولی او به شدت مخالفت کرد. دست آخر فقط اجازه داد که برای چند دقیقه موقع غذا خوردن آن ها، در اتاقشان باشم و غذایم را در اتاق خودم بخورم. پرستار حق داشت. بدجوری چندشم شد. آن قدر هورت می کشیدند و شلپ و شولوپ می کردند که تحملش برایم سخت بود، ولی همان خانم پرستار، با عشق و علاقه به بعضی از آن ها که دستشان هم مجروح بود، غذا می داد و غذا را که بیش تر سوپ بود، به دهانشان می گذاشت.
یکی از روزها، «محسن»، از بچه های تند و مقدس مآب محلمان، همراه بقیه به ملاقاتم آمده بود. همان موقع، آن پرستار هم داشت دست مرا پانسمان می کرد. خیلی مؤدب و با احترام، به محسن که آن طرف تخت و کنار کمد بود، گفت: می بخشید برادر! لطفاً آن قیچی را به من بدهید.
محسن که می خواست به چهره آرایش کرده و بدحجاب او نگاه نکند، رویش را کرد آن طرف و قیچی را پرت کرد طرفش. هم پرستار و هم بچه ها از این کار محسن ناراحت شدند. دستم را که پانسمان کرد، با قیافه ای سرخ از عصبانیت، اتاق را ترک کرد و رفت. وقتی به محسن گفتم که چرا این طور برخورد کردی؟ او که با احترام با تو حرف زد، گفت: غلط کرد! مگر قیافه اش را نمی بینی؟ انگار آمده عروسی باباش. اصلاً انگار نه انگار که این جا اتاق مجروحین و جانبازان است. این ها رفته اند و آش و لاش شده اند که این آشغال این طوری خودش را آرایش کند؟
هرچه گفتم که این راهش نیست، نپذیرفت. بدتر از قبل اهانت می کرد و القاب زشت نثار پرستار می کرد. حرکت محسن آن قدر بد بود که یکی، دو روز از آن پرستار خبری نشد و پرست
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 