پاورپوینت کامل حاج بخشی، تفسیر معجزه ایمان ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حاج بخشی، تفسیر معجزه ایمان ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حاج بخشی، تفسیر معجزه ایمان ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حاج بخشی، تفسیر معجزه ایمان ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۵۶

حاج بخشی را همه با شعار «ماشاء الله حزب الله» و تویوتای پر از ترکش می شناسند. پیرمردی که اکنون در ICU بیمارستان بستری است، روایت زیر از شهید آوینی در سلسله برنامه های روایت فتح درباره این پیر جبهه هاست:

تربت پاک خوزستان، پوشیده از شقایق های سرخ، بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور می گشایند و این شقایق های سرخ نیز که تو گویی با خون آبیاری شده اند، بر همان پیمانی شهادت می دهند که حزب الله را بدین خطه کشانده است؛ همان پیمانی که رجالی از مؤ منین با حق بسته اند و در همه طول تاریخ بر آن پایمردی ورزیده اند.

تربت پاک خوزستان، پوشیده از شقایق های سرخ، بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور می گشایند: حزب الله؛ مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترسی به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است.

اسوه حزب ابوالفضل العباس (ع) است و درس وفاداری را از او آموخته اند. وقتی با این جوانان سخن از عباس(ع) می گویی، در دل خود جراحتی هزار و چند صد ساله را باز می یابند که هنوز به خون تازه آغشته است؛ جراحت کربلا را می گویم.

اکنون وعده خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست و چه چیزی خوش تر از ملامتی که در راه محبوب کشند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمی پذیرد.

غروب سر رسیده است و تا شب، تا پایان انتظار، فاصله ای نیست. گوش کن! صدای تپش مشتاقانه قلب هایشان را می شنوی؟ برادران، این قلب تاریخ است که در سینه شما می تپد.

حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است؛ پایمردی می خواهد و وفاداری. تربت پاک خوزستان، پوشیده از شقایق های سرخ، بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور می گشایند و این شقایق های سرخ نیز که تو گویی با خون آبیاری شده اند، بر همان پیمانی شهادت می دهند که حزب الله را بدین خطه کشانده است؛ همان پیمانی که رجالی از مؤ منین با حق بسته اند و در همه طول تاریخ بر آن پایمردی ورزیده اند. اکنون وعده خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست، و چه چیزی خوش تر از ملامتی که در راه محبوب کشند؟

امشب، سکوت شب رازدار دعاهایی است که تا عرش صعود می یابند و زمین را به آسمان متصل می کنند. ای نخل ها، ای رود، ای نسیم، ای آنان که با نظام تسبیحیِ عالم وجود در پیوندید، با ما که این پیوند نداریم بگویید که تقدیر چیست و قضای الهی بر چه گذشته است.

هزارها سال از هبوط انسان می گذرد و در این پهنه تاریخ که صحنه گذار از باطل به سوی حق است چه ظلم ها که نرفته است و چه خون های مطهر که بر زمین نریخته است! پروردگارا، تو در جواب فرشتگان فرمودی: «انی ا علم ما لا تعلمون- من چیزی می دانم که شما نمی دانید.»(۱) پروردگارا، چگونه تو را شکر گوییم که ما را در این عصر که پهنه تفسیر این آیت ربانی است به گذرگاه زمان کشانده ای؟

شور و اشتیاق بچه ها قابل توصیف نیست. آنان با آنچنان شوق و شوری به صحنه های مقدم نبرد می شتابند که تو گویی نه ظاهر، که باطن را می بینند؛ اگرنه، ظاهر جنگ که زیبا نیست. آن ها دل به حق خوش دارند و چهره های شادابشان حکایت از عمق آگاهیشان دارد.

آنان زمان خود را به خوبی می شناسند و رسالت خود را به روشنی دریافته اند. آن ها بچه های محله های من و تو هستند؛ همان ها که در مسجد و بازار و این جا و آن جا می بینی. آن یکی کاسب بازار است، دیگری دانشجوست و این سومی، روستایی پاک طینتی که با خود طبیعت را، صدای آب روان را، نسیم پاک کوهستان ها را در بقچه ای بسته است و می آورد.

در آن سوی فاو، در مقر فرماندهی بعثی ها، به حاج بخشی بر خوردیم؛ چهره آشنای حزب الله تهران. هرکس سرزندگی و بذله گویی و آن چهره شاداب او را می دید باور نمی کرد که دو ساعت پیش فرزندش شهید شده باشد. اما حقیقت همین بود. هنگامی که ما به حاج بخشی بر خوردیم دو ساعتی بیش از شهادت فرزندش نمی گذشت. او حاضر نشده بود که به همراه پیک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.