پاورپوینت کامل سیدی اسیر ضریح دولت ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیدی اسیر ضریح دولت ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیدی اسیر ضریح دولت ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیدی اسیر ضریح دولت ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

پیش از اسارت، نام او را شنیده بودم؛ آن زمان که خیلی ها گمان می کردند که او شهید شده است. مدرسه ای هم در اهواز به نامش کرده بودند؛ مدرسه شهید «علی اکبر ابوترابی».

اما کلاس های درس آن معلم بزرگ، در زندان های مخوف صدام برپا می شد. زمانی که من به گروه جنگ های نامنظم «شهید چمران» پیوستم، آقای «ابوترابی»، در اسارت بعثی ها بود و من مثل خیلی های دیگر، جز نامی از او نشنیده بودم. این گم نامی علتی داشت که بعدها در اسارت و در محضر فیضش به آن پی بردم؛ او مأمور الهی بود.

بار سنگین اسارت پنجاه هزار نفر شانه ای می خواست و ابواتربی در این میان صبری حسنی می خواست و شجاعتی حسینی. ابوترابی فرزند همین سلسله نورانی بود و ما که خاندان عصمت و طهارت(ع) را ندیده بودیم، شنیده ها و خوانده هایمان را در او می جستیم. شنیده بودیم که زندانبان های عباسی در کم تر از سه روز، خود، اسیرِ خلق عظیم امام حسن عسکری(ع) می شدند و ما که در اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق مصداق عینی اش را در ارتباط با شقی ترین سربازان بعثی و ابوترابی می دیدیم. نه این که به او توهین نمی شد و او را با کابل و تازیانه نمی زدند، اما در عین حال، مبهوت خلق علوی او بودند. آن بی چاره ها مأمور بودند و معذور، و برخی از آن ها با هر تازیانه که بر جسم نحیف سید فرود می آوردند، بذر اشکی در ضمیر چشمشان می کاشتند.

پس از آزادی، چهارشنبه شبی در هیئت آزادگان، واقع در میدان فردوسی، دور سید حلقه زده بودیم که ناگهان نگهبان عراقی وارد شد و به دست و پای زندانی سابق خود، یا بهتر است بگویم زندانبان سابق خود افتاد و باقی مانده گل اشکش را به پای او ریخت. ابوترابی همیشه می گفت: «ما اسیر نیستیم، این ها اسیر دست صدامند.»

صادقانه برای دشمن هم دل می سوزاند. او مانند قله دماوند، باعظمت و آرام بود. سینه اش دریایی بود که نه تنها ماهی ها، بلکه کوسه ها و نهنگ ها را هم در خود هضم می کرد. او دریای بی کرانی بود که راهزنان وحشی را هم در ساحل امن خود امان می بخشید. نگاهش آتشفشان بود و کلامش گل فشان.

گام های باوقارش ترجمه آیه «و عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا» بود و علت گمنامی اش در کلام امیر کلام، مولی الموحدین، امیرالمومنین(ع) جاری، ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.