پاورپوینت کامل گام بلند ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گام بلند ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گام بلند ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گام بلند ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
پیرمرد تا گنبد و گلدسته مسجد مقدس را از دور دید، از جایش برخاست. احمد که سر به
شانه او داشت، چشمهای سیاهش را گشود و پیرمرد را ایستاده دید. دست او را گرفت و خود
را کمی بالا کشید.
– هنوز نرسیدیم که بابا …
پیرمرد عرقچیناش را بر سرش جابجا کرد و همان طور که به بیرون زل زده بود، گفت:
قربون آقا برم عشق و دوستی رو ببین، تا خود مسجد را چراغانی کردن!
و دست کرد از جیب شلوارش، دستمال سفیدی را که گل سرخ کوچکی روی آن دوخته شده بود،
بیرون آورد و به چشمان مرطوبش کشید.
احمد کوشید در آینه چهره پدر که نیم قرن از او بیشتر جهان را حس کرده بود سیمای خود
را پیشبینی کند: موهای سر و صورت سپید با رگههایی سیاه در میان آن که از زیر عرقچین
بیرون زده بود.
پیشانی بلند با خطوط در هم، ابروان باریک و کوتاه، چشمانی کشیده و روشن. بینی
استخوانی و لبهایی هنوز خوشرنگ که در قابی پر خون به تناسب جای گرفته بودند. اما او
چهرهای زرد داشت وبه زیر چشم راستش کبودی دائمی نقش بسته بود.
به کف اتوبوس نگاه کرد آخرین پیچ جاده را پشت سرگذاشت و راه مستقیمی رادر پیش گرفت.
پیرزنی که پشت سر احمد روی کتاب دعا خم شده بود و با انگشت، کلمات را پی میگرفت، سر
بالا آورد و پدر و پسر را مقابل خویش دید. با دست چروکیدهاش به پشت احمد زد؛
– چی شده ننه، رسیدیم؟
احمد برگشت و از پشت چشمان خیس و مه گرفتهاش پیرزن را دید و سرش را تکان داد.
پیر زن کتاب دعایش را بست و از پنجره به بیرون نگاه کرد.
– ماشاءالله! یه عالمه آدم این همه ماشین … خدا زیادشون کنه. هر هفته شلوغتر
میشه.
اتوبوس به داخل پارکینگ پیچید. راننده ترمز زد. پیرمرد بر صندلی قرار گرفت و احمد
را نیز با خود نشاند.
– بابا … امروز چِت شده؟
پیرمرد او را به سوی خود کشید و بر سرش بوسه زد.
– هفته چهلمه. یادت رفته؟ آن هم شبِ خرمشهر؟
راننده، سر بالا گرفت و خواست در آینه به ریش و سبیل بلندش شانهای بکشد. آن دو را
دید، برگشت.
– بلند شو عمو، آخر خطه!
و از جا برخاست و در اتوبوس را باز کرد.
– یالا بابا، رسیدیم!
عصا به زیر دست احمد محکم شد.
راننده در ماشین را پشت سر آنها قفل کرد و در میان جمعیت گم شد.
– چه خنکه بابا!
پیرمرد کلاه را روی سرش جابجا کرد و به در ورودی اشاره نمود.
– سلام یادت نره!
پنجهها بر پنجه در آهنی قفل شد.
– سلام آقاجون … الوعده وفا!
سیل جمعیت به درون سرازیر شد. پدر با آنان به حیاط رسید.
احمد قفل دستها را گشود.نقشِ نقوش در، به چهرهاش نشسته بود.
– بابا …
پدر نبود. نگاهش به پاها افتاد. جای عصا خالی بود. دستی به دیوار و نگاهی به صحن
… دیوار او را به حاشیه میکشاند.
– برای فرج آقا امام زمان(عج)، صلوات جلیل ختم کن!
جوانی که پرچم سبزی را در یک دست و جعبه شیرینی را در دست دیگر گرفته بود و پیشاپیش
عدهای زن و مرد و کودک گام برمیداشت، از مقابلش رد شد.
هیاهو که فرو نشست، جوان داد زد: قربونت برم آقا … چه شبی!
احمد ایستاد. نفسش دیگر بالا نمیآمد. از نردهها به بیرون نگاه کرد. گروهی از بچههای
خردسال در حالیکه پشت پیراهن هم را گرفته بودند، از خیابان قدم به پیادهرو گذاشتند.
نفر جلویی با مقنعه سفید، پیراهن بلند صورتی، وقتی که چشمش به گنبد و گلدستههای
مسجد افتاد، ایستاد. دست کوچکش را روی سینه قرار داد. جملهای زیر لب گفت و خم شد.
کودکان دیگر هم مانند او خم شدند. احمد چشمانش را بست و سر تکان داد.
پیرمرد خود را به زحمت نگهداشت. سیل جمعیت گذشت. به کنار در برگشت.
– احمدم … !
نگاههای مردم در پریشانی او سهیم بودند. پیرمرد عرقچین را به تندی از سر برداشت و
در میان دستهایش فشرد. هر سو چشمی به او خیره بود. آنها را شکافت. نوجوانی با
دستهای کتاب در زیر بغل، به سویش میآمد. پیرمرد با او برخورد کرد. کتابها بر زمین
ریختند.
– چی شده آقا؟
پیرمرد لحظهای در چهره او که هم سن و سال پسرش بود، خیر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 