پاورپوینت کامل روزی جنگی بود ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روزی جنگی بود ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روزی جنگی بود ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روزی جنگی بود ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
۳۷
از زیر باران که رد میشوی، از زیر رگبار تند قطرات، قطرههایی روی تو میافتند،
قطرههایی روی درخت، قطرههایی روی زمین، اما صاعقه را ـ به هر کجا هم که بگیرد ـ همه
میبینندش.
اول: روزهایی که روزنامهها پر بود از محکومکردنها و اعلام موافقت کردنها، روزهای
درست پس از پیروزی انقلاب، روزهایی که هر گوشه از این کشور را به تعداد حزبهایش
میشناختند، نه تعداد نفوسش، مردی با قامت و محاسنی بلند و لباسی به رنگ خاک با
دکترای فیزیک پلاسما، یک گوشه این خاک منتظر بود تا هلیکوپتر بیاید و زخمیها را که
توی بیمارستان پر بودند، از بیمارستان به جایی دیگر، جایی دور از گلولههای احزاب
منتقل کند. بعد از مدتها بالاخره هلیکوپتر آمد، آمد و سقوط کرد و چمران را در غم
خودش تنها گذاشت. هلیکوپتر به دیوارهای اطراف بیمارستان خورده بود و پرههایش همچنان
میگشت و زخمیها و کشتههای اطرافش را تکه تکه میکرد. چمران نگاه میکرد و یک پرستار
فقط جیغ میکشید و در تهران هیچ کس نمیدانست در کردستان چه خبر است و کسی باور
نمیکرد که زود، خیلی زود جنگی در پیش خواهد بود. همه به یک درگیری جدایی طلبانه که
به زودی حل و فصل خواهد شد فکر میکردند.
دوم: کشور نه چندان پهناوری در همسایگی ایران است. در ۳۱ شهریور ۵۹ وقتی هواپیماهای
عراقی از روی خاک این کشور بلند شدند و یکباره به تمامی پایگاههای هوایی ایران حمله
کردند و هر چه را توانستند از میان بردند، جنگ دیگر رسماً شروع شده بود و درگیریهای
مرزی پراکنده و حمایت عراق از بعضی احزاب خوزستان و کردستان معنا پیدا کرده بود؛
چون یک گلوله گلوگیر سرد و سربی داشت، همه را خفه میکرد و انگار کسی نبود تا اندکی
از درشتی و سرمای این گلوله را بکاهد.
سوم: امام با مردم سخن گفت. آرامشان کرد. مردم دانستند که امام با آنهاست. دانستند
که خدا هم با آنهاست که خداوند همواره با آنان است که ظلم نمیکنند و ظلم نمیکشند.
اما هنوز ته مزهای از آن بغض، در گلوها مانده بود. تا این که یکی از فرماندهان
نیروی هوایی، رو به دوربین تلویزیون، قرص و محکم گفت: «صدام کیه؟ به ولای علی ـ
صدام باشه یا هر کس دیگه ـ به خاک سیاه مینشونیمش» و ته مانده بغض هم دیگر از میان
رفت. خبر بعدی خبر بمباران پایگاههای هوایی عراق بود. عملیاتی با تنها یک مورد
تلفات و صد در صد موفق. این نشان میداد که فکوری به قولش عمل کرده بود، نشان میداد
که عراق نتوانسته بود ضربه مهلکی به نیروی هوایی بزند. نشان میداد که قرار به
ایستادن است نه باج دادن و ضجه زدن.
چهارم: ارتشی که آخرین خاطره جنگی که در حافظهاش مانده بود، مزدوری در جنگ ظفار بود
و امرایش پس از انقلاب رهایش کرده یا عزل شده بودند و بسیاری برای از هم پاشیدنش
نقشه میکشیدند. حق داشت که نداند چه باید کرد، حق داشت که نتواند خوب بجنگد. حق
داشت که به فرمان رئیس جمهوری عمل کند که میخواست به سیاق اشکانیان بجنگد، یک
عقبنشینی و بعد یک غافلگیری و هیچ کس نبود تا به این رئیس جمهور اشکانی بگوید این
عقبنشینی که روی نقشه یک وجب است، در عمل چقدر است.
ارتش خسته، منتظر خونی تازه بود که در رگش تزریق شود و چهل نفر، چهل نفر از اعضای
ارتش بیست میلیونی، چهل نفر دانشجو که به خودشان میگفتند «دانشجوی خط امام»،
پذیرفتند که این خون تازه شود. خبر ساده بود، «چهل نفر از دانشجویان خط امام به
فرماندهی «حسین علمالهدی» در هویزه به شهادت رسیدند.» پشت خبر هم این بود: چهل نفر
از دانشجویان خط امام، رفتند تا کمبود نیرو را در جبههها کمتر کنند. در ارتش هنوز
جایی برای حضور نیروهای مردمی پیشبینی نشده بود، هیچ جایی مگر جلوی خاکریز. به
نیروهای مردمی گفته میشد: «شما میتوانید جلوی خاکریزها باشید و خط را بشکنید تا
ارتش از پشت سر حمایت کند.» این چهل نفر هم رفتند تا خط را بشکنند و شکستند و
عراقیها عقب رفتند و این چهل تن جلو رفتند. عقب، جلو، عقب، جلو.
بعد اتفاقی افتاد. ارتش نتوانست پشتیبانی کند. این چهل نفر جلوتر از آن رفته بودند
که بشود از آنها پشتیبانی کرد. بعد عراقیها این چهل نفر را محاصره کردند. کسی سر
تسلیم نداشت. عراقیها، خیلی بیش از آن که به خیالشان میرسید، معطل شدند. این،
عراقیها را خیلی عصبانی کرد. اینقدر که کشتن این چهل نفر غیرنظامی مسلح برایشان هدف
بزرگی شد. اینقدر که هفت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 