پاورپوینت کامل گل گفته ها ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گل گفته ها ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گل گفته ها ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گل گفته ها ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۲
پا دادیم
معمولاً در چادر وقتی بچهها جمع بودند، شور و ولوله برقرار بود و صدای خنده که حاکی
از نشاط و حرفهای بامزه بود، زیاد به گوش میرسید. در این شوخیها چیزی به اسم گناه
وجود نداشت؛ یعنی نه دروغی و غیبتی بود، نه آبروی کسی ریخته میشد و نه کسی تمسخر و
تحقیر میشد و این خود هنری بود که در بین بچههای جبهه و جنگ وجود داشت. سردسته
بچهها معمولاً ضرغام بهادری و مجید قائممقامی بودند.
بعضی شبها فقط برای چند ساعت موتور برق، تک لامپ چادر را روشن میکرد و بعد از ساعت
ده موتور برق خاموش میشد و برای مسواک زدن مجبور بودیم حدود صد متر تا پیش منبع آب
برویم و در سرمای زمستان با آب سرد ظرفها و لباسها را بشوئیم.
وقتی موتور برق خاموش میشد، هنوز فانوسها روشن نشده بود. چند نفر از بچهها در
تاریکی شروع به خواندن نوحهای معروف کردند:
کربلا کربلا ما داریم میآییم
منتظر محمد مفتحها دادیم
بهشتی باهنر رجاییها دادیم
کربلا کربلا ما داریم میآییم …
بچهها بلند شده بودند و این نوحه را دست و پا شکسته میخواندند و می چرخیدند. محمد
رسول درویشی که تقریباً از نظر سنی از همه بزرگتر بود و یک پایش در عملیاتهای قبلی
قطع شده بود، در حالیکه روی جعبه مهمات نشسته و پای مصنوعیاش را درآورده بود، دیگر
از این شلوغی خسته شده بود و هر چه داد میزد تمام کنید، کسی گوش نمیکرد و همینطور
به خواندن نوحه ادامه میدادند. بچهها مرتب شعر را می خواندند و بعد از آخرین نام
شهید که جمله با ها دادیم تمام میشد، مصرع دوم یادشان نیامد و چیزی نتوانستند برایش
جور کنند و با همان آهنگ نوحه ادامه دادند:
– مدنی صدوقی اشرفیها دادیم، ها دادیم، ها دادیم، ها دادیم، …
در این لحظه درویش با شوخی آمیخته با عصبانیت روی یک پایش بلند شد و پای مصنوعیاش
را روی دست بلند کرد و گفت: پا دادیم، پا دادیم و با پای مصنوعی یک ضربه به کله هر
کدام از بچهها زد و صدای آه و ناله بچهها بلند شد و با خنده هر کس در تاریکی از
گوشهای فرار کرد.
راوی: قاسم عباسی
چالهچوله عشق
شهید علی ساقی با مهربانی و صمیمت خاصی که داشت، صحبتهای شیرینی برای بچهها میکرد
که با آن لهجه آذریاش خیلی دلنشین و جالب بود. ساقی اندام قوی و تنومندی داشت و
استقامتش در سختی و گرما مثال زدنی بود. در مواقع خطر، آرامش خاصی در او دیده میشد
که مخصوص به خودش بود، او معمولاً شعری را مرتب با خود تکرار میکرد:
در چاله چوله عشقت شکسته شاه فنرم
شکسته شاسیام، خدا خدا کمرم
در مرحله تکمیلی عملیات کربلای پنج، غروب عملیات، عراق آتش بسیار سنگینی را روی
منطقه ریخت. یکی از خمپارهها کنار بچهها منفجر شد و دو، سه نفر مجروح شدند. یکی از
مجروحین ساقی بود که دو ترکش بطور قرینه به پشتش اصابت کرده بود. چون برانکارد به
اندازه کافی نبود از جا برخاسته بود و آرام آرام و در حالیکه از پشتش خون میریخت،
به سمت عقب حرکت میکرد. بچهها میگفتند شاه فنر ساقی ترکش خورده است!
ساقی بعدها شهید شد.
راوی: قاسم عباسی
قرآن با جلد زرد رنگ
آخرین ماه رمضان جنگ بود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 