پاورپوینت کامل قواعد ششگانه سینمای هالیوود ۳۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قواعد ششگانه سینمای هالیوود ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قواعد ششگانه سینمای هالیوود ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قواعد ششگانه سینمای هالیوود ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

سینمای «هالیوود» همواره، غرب و نشانهها و نمادهای غربی و شخصیتهای متأثر از آن را، مظاهری از بخش سفید و نیروهای خیر داستان پردازی خود قلمداد میکند و هر آنچه در مقابل آن قرار میگیرد را جزء عناصر سیاه و شرّ بحساب میآورد. در یک نگاه کلی، از منظر آنها هر آنچه در فرودست آنها قرار نگیرد، در مقابل آنها تعبیر خواهد شد. این همان دیدگاهی است که امروز، در دیالوگهای سیاسی دولتمردان آمریکایی، با این جمله معروف: «هر کس با ما نیست پس بر ماست» منعکس میشود. امروز هر کس از نخبگان و اندیشمندان و سایرینی که از شنیدن این کلام جا میخورند و تعجب خود را ابراز میدارند و بعضاً در مقام نصیحت و پند و اندرز یا اعتراض، از بیسابقه بودن این دیدگاه، سخن بمیان میآورند در حقیقت خواب زدگانی هستند که تازه هوشیاراند شدهاد و کافیست فقط نگاهی به آثار و فعالیتهای سینمایی یکصد سال اخیر غربیها بیندازیم تا این معنا را در یابیم.

و در دوران جنگ سرد پس از جنگ جهانی دوم دو هویت، مورد تخریب هنری قرار گرفت؛

۱. آلمان هیتلری و دولت نازیها ۲. اردوگاه شرق سیاسی با محوریت دولت سوسیالیستی شوروی. البته در تمام دوران پنجاه ساله بعد از پایان جنگ جهانی دوم، دیگر ملل و اقوامی که به نوعی بیم آن میرفت که در مقابل منافع آمریکا و غرب قرار داشته باشند از این تصویر سازی سیاه بینصیب نبودهاند مانند فیلمهایی که علیه چین، کشورهای اسلامی و بعضاً عربی یا آفریقایی و حتی علیه انقلابیون آمریکای لاتین و جنوبی ساخته شده است. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تولد هویت و تفکر و اندیشهای که اساساً با خاستگاه و غایت تمدن غربی آنهم از نوع آمریکاییش در تضاد آشکار و روشن بود، هالیوود و فیلمسازان و سیاست گذاران فرهنگی و نخبگان مسلط بر دستگاه نظام سیاسی و اقتصادی غرب، به طور جدی متوجه این کانون جدید شدند. با استقبال تودههای مسلمان جهان از رویکرد و پیامهای انقلاب اسلامی و شخصیت امام خمینی(ره) که منجر به تحولات اجتماعی و فرهنگی مؤثری در منطقه جهان اسلام شد، دیوار این صف آرایی لحظه به لحظه قد بر افراشت، بطوری که ساخت فیلمهای سینمایی با هدف تخریب و تحریف چهره و پیام انقلاب، اسلام و مسلمانان روز به روز جدیتر و هدفمندتر شد. با فروپاشی اردوگاه شرق و ابرقدرتشوروی این عملیات راهبردی تقابل با تمدن و تفکر اسلام انقلابی ونوین، ابعاد جدیتر بخود گرفت و واژه مبهم بنیاد گرایی اسلامی، جای خود را به واژهای صریحتر یعنی، ترور و وحشت داد که بجز ترس، خشونت، مرگ و بیخردی چیزی را در ذهن مخاطب متبادر نمیسازد. امروز واژه «تروریسم» و جنگ با «تروریسم» در اذهان مخاطبین رسانهها، جنگ با اسلام و اسلام گرایان تند رو را تداعی میکند و پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و هدف نهایی جنگ خود را جنگ با محور شرارت یا شیطان نامیدهاند یعنی؛ واژهای را که رهبر کبیر انقلاب اسلامی، در مذمت آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» بکار بردند، امروز علیه ما به کار انداختهاند، برای شناخت و دستیابی به تلاش قریب به سه دهه سینمای «هالیوود» و رسانههای آمریکایی در این صف آرایی و تجزیه و تحلیل علمی و آماری آن نیاز به ماهها کار و تحقیق و بحث و بررسی میباشد. اما با یک نگاه گذرا و به مدد الهی میتوان به بعضی از شاخصها و روشها و دسته بندیهای آن دست یافت.

قاعده اول

هیچگاه سینمای «هالیوود» و دنیای رسانهای غرب در مقوله تروریسم و در تضاد خیر و شر، دچار شک و تردید، پنهان کاری، دو گانه عمل کردن و انحراف نمیشود. یعنی همیشه خود را مظهر خیر و سفیدی و دیگران را مظهر شر و سیاهی قلمداد میکند.

قاعده دوم:

(پیروزی علوم تجربی و نظریهها و برداشتهای علمی، با تکیه بر نسبی گرایی. به این معنی که هر گاه از امور ریاضی و تجربی قطعی صرف خارج میشود از مطلق گرایی هم فاصله میگیرد و نسبیت خیر وشر را مطرح میکند.

یعنی امور انسانی، اخلاقیات، روانشناسی و همه آنچه به تعریف زندگی انسانی و اجتماعی میآید، جزء اموری است که باید با منظر نسبی گرایی به آن پرداخت و نسبت خیر و شر در مراتب مخلتف معنا مییابد، بطور مثال ممکن است جناح «جمهوری خواه» را نماد شرّ بگیرد و جناح «دمکرات» یا مخالفین بوش را نماد خیر تصویر سازد (فارنهایت ۱۱/۹) یا ممکن است بخشی از ارتش آمریکا را نماد شر بگیرد و مثلاً یک استاد دانشگاه یا یک محقق را، نماد خیر نشان دهد (فیلم شیوع با بازی داستینها فمن) یا بخشی از جریان حاکمیت و فرمانداری ایالتی را همسو با قاچاقچیان مواد افیونی و نماد شر فرض کند و یک محقق یا مسؤول ایالتی را نماد خیر معرفی کند (فیلم قاچاق). اما هیچگاه دچار این خطای استراتژیک نمیشود که خیر برتر، یعنی، حاکمیت نظام و قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امریکا را مظهری از شر کل نشان دهد.

قاعده سوم:

ایجاد جو ناامنی و اضطراب و وحشت ترور، که مقدمهای برای پذیرش قدرت برتر و حاکمیت خشن و بیرحمانه است. اما آنها خوب میدانند که نباید ریشه و خاستگاه این ناامنی و ترس در داخل باشد، بلکه باید تمامی شواهد، اعم از تاریخی ، بینشی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی از خارج از مرزهای امریکا باشد. لذا مخاطب خود را به شگردهای مختلف از این وحشت و ترور میترسانند و قبل از آن کانون و مبدأ آن را، در ناکجا آبادی که غیر از امریکاست، متمرکز میکنند. امروز این ناکجا آباد، بیهیچ ملاحظه و واسطهای، اسلام، کشورهای اسلامی و مردم مسلمان منطقه خاورمیانه و ایران اسلامی و هر آنچه که رنگ، بو و نشانهای از اسلام دارد معرفی میشود و البته نقش تحریفات موجود در کتاب «عهدین» دراین پندارهای غلط بیتأثیر نبوده است. امروزه با وام گرفتن از کتاب حرقیال نبی و مکاشفات یوح