پاورپوینت کامل ما می توانیم;مصاحبه با دکتر جدیدی اولین جراح سلولهای بنیادین قرینه چشم درجهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما می توانیم;مصاحبه با دکتر جدیدی اولین جراح سلولهای بنیادین قرینه چشم درجهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما می توانیم;مصاحبه با دکتر جدیدی اولین جراح سلولهای بنیادین قرینه چشم درجهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ما می توانیم;مصاحبه با دکتر جدیدی اولین جراح سلولهای بنیادین قرینه چشم درجهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۳۰

اشاره: همه چیزش از سر تکلیف است حتی درس خواندنش. او درس خواند تا ثابت کند که هر جا که لازم باشد بسیجی حرف اول را میزند در حین رزم با بعثیان در دوره بهیاری دانشگاه شهید بهشتی رتبه اول کشور را بدون سهمیه رزمندگی کسب کرد بعد از جنگ هم در دوره فوق دکترا رتبه اول را بدست آورد. او در سال ۷۸ موفق شد با پیوند سلولهای بنیادین، بینایی را به ۳۰ جانباز شیمیایی برگرداند. برنامههای بهداشتی ایشان در استان سیستان و بلوچستان و کارهای انجام شده توسط ایشان خود وصف دیگری دارد. این پزشک بسیجی کسی نیست جز دکتر خسرو جدیدی؛ فوق تخصص پیوند قرنیه. ایشان به جهت تواضع و اخلاصی که داشتند بسیاری از خدمات ارزشمندشان را ذکر نکردند. در مصاحبه یادآور نشدند. مصاحبه مجله امید انقلاب با اولین پیوند دهنده سلولهای بنیادین چشم در دنیا را با هم میخوانیم.

لطفاً خود را به طور اجمال برای خوانندگان ما معرفی بفرمایید.

بنده دکتر خسرو جدیدی با ۴۳ سال سن از اوائل انقلاب و جنگ در جبهههای جنگ حضور داشتم و هم اکنون نیز در بسیج جامعه پزشکی در خدمت بسیجیان عزیز هستم.

آقای دکتر چرا پزشک شدید؟

در خرداد ۵۹ دیپلم گرفتم. در آن زمان دانشگاهها تعطیل شد و امکان ادامه تحصیل نبود. رفتیم برای فعالیت در بسیج و بعد از آن مدتی در حزب جمهوری اسلامی مدتی هم درجهاد سازندگی به سرکشی و امورات روستاها میپرداختیم. از سال ۶۰ تا ۶۳ در مناطق جنگی بودم یکبار در سال ۶۱ در امتحان شرکت کردم و در مقطع کارشناسی قبول شدم، گفتم خیلی ارزش ندارد که منطقه را رها کنم در سال ۶۴ که در منطقه بودم شرایط خاصی بود احساس بدی داشتم که چرا باید اینگونه باشد مثلاً پزشکانی که به منطقه میآمدند نسبت به بسیجیان حقوق خاصی داشتند و برخوردهای بعضاً نامناسبی با دیگران انجام میدادند که این در ما ایجاد انگیزه میکرد که چرا ما نباید مثل آنها باشیم چرا باید از پزشکهای دنیا عقب باشیم. زمانی که دکتر فاضل برای سرکشی به بیمارستان خاتمالانبیاء آمده بود به او گفتم من حاضرم به شما تعهد کتبی بدهم که اگر ما به دانشگاهها بیاییم حاضریم با بهترین دانشجوهای شما کورس بگذاریم و از آنها جلو بزنیم که برای او جای تعجب بود به او گفتم علت اینکه ما امروز به دانشگاهها نمیرویم این است که احساس میکنیم تکلیف چیز دیگری است. اگر یک روز احساس کنیم که رفتن به دانشگاهتکلیف ماست یقین بدانید که میآییم. همیشه این فکر مرا ناراحت میکرد که چرا باید از آنها عقبتر باشیم در این فاصله هم که در منطقه بودیم یکدوره یکساله بهیاری در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد و ما جسته و گریخته در آن شرکت کردیم البته اکثر اوقات درمنطقه بودیم در این فاصله من دیپلم بهیاری گرفتم و در آن موقع شاگرد اول کشور شدم علت آن هم علاقه بسیار من بود در همه دورانی که در منطقه بودم یک لحظه درس را رها نکردم و به شدت میخواندم تا سال ۶۵ این روند را ادامه دادم من سال ۵۹ دیپلم گرفته بودم و ۶ سال بود بین من و مطالعه فاصله افتاده بود. لذا ۶ ماه خود را برای درس قرنطینه کردم چون این روند مرا بسیار عذاب میداد (البته من در سال ۶۲ ازدواج کرده و یک فرزند داشتم) پدر و مادر هم تعجب کرده بودند و میگفتند که چه شده که شما یکدفعه این تصمیم را گرفتی. من در شرایط واقعاً سختی درس خواندنم را شروع کردم نه معلمی داشتم .

بعد از شش ماه امتحان دادم و رتبه خوبی آوردم و پزشکی دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم بعد از قبولی نامهای آمد که شما میتوانید از یک درصد سهمیه رزمندگان خود استفاده کنید که اگر من استفاده میکردم میتوانستم پزشکی دانشگاه تهران بخوانم اما سهمیهام را به یکی از دوستان در شهر کرد که مشکل داشت دادم به هر صورت درسم را با وجود تأهل، مشکل مسکن که هر سال یک خانه عوض میکردیم دردانشگاه شروع کردم. کلاس ما ۳۷۰ نفر بود و افراد برای ورود به دوره تخصص باید جزء یکدرصد کلاس میشدند که خدا کمک کرد که من یک درصد کلاس شدم و میتوانستم با انتخاب رشته دلخواه مستقیماً به تخصص بروم من پرس و جو کردم که بهترین رشته دوره تخصص چیست گفتند چشم و ما برای رو کم کنی! پرسیدیم رشته تاپ کدام است که همان رشته را برویم هر چند واقعاً برای من فرقی نمیکرد البته الان دیدم عوض شده است. از سال ۷۲ تا ۷۶ دوره تخصصی چشم را به مدت ۴ سال در بیمارستان لبافی که زیر نظر دانشگاه شهید بهشتی بود طی کردم. نکتهای که گفتن آن لازم است شرایط زمانی آن موقع است که من احساس کردم که باید درس بخوانم در واقع درس خواندنم از سر تکلیف بود و ما در واقع تکلیفی درس خواندیم. سال ۸۱ بود که احساس کردم هنوز تا قله این رشته فاصله دارم به همین جهت در آزمون دوره فوق تخصص شرکت کردم و الحمدالله قبول شدم و در پایان سال ۸۲ دوره فوق تخصص چشم را نیز به پایان رساندم بعد از آن در بیمارستان بقیه الله، بسیج جامعه پزشکی و بهداری نیروی مقاومت مشغول فعالیت هستم.

آقای دکتر از کار خود راضی هستید از آن لذت میبرید؟

من با هر دیدی نگاه کنم از آن راضی هستم دید خدمتگزاری باشد، دید عشق به کار باشد، دید رضایتمندی از کار باشد هر دیدی که باشد من از آن احساس رضایت میکنم اینکه بیماری پیش من میآید چشم او را عمل میکنم و دیدش تغییر پیدا میکند لذتی که در این است با میلیاردها تومان قابل معاوضه نیست از طرف دیگر من تمام زندگی خود را مدیون دعای بیماران و مریضان خود هستم و از این بابت خدا را شکر میکنم و بسیار برایم لذت بخش و شیرین است.

آقای دکتر از مطب شخصی خود بگویید شنیدهایم کارهایی را میکنید که دیگران نمیکنند!

مطب معمولاً خیلی شلوغ است همین الان هم نوبتها را برای آذرماه دادهایم که همه اینها را از لطف خدا میدانم ما معمولاً روزانه به ۱۲ نفر نوبت میدهیم ساعتی ۳ نفر تا ۴ نفر. اما هنگامی که از مطب خارج میشویم ۴۰ مریض کمتر ندیدهایم چون اکثر مریضها از شهرستان میآیند و ما روحیهای نداریم که مریضی از شهرستان آمده، پذیرش نکنیم البته تعدادی هم از کشورهای دیگر مانند عراق،کویت و … میآیند از این جهت هر کس بیاید دست رد به سینه او نمیزنیم از جهت ویزیت هم هر کسی میخواهد میدهد کسی هم نداشت ما حساسیتی روی گرفتن ویزیت نداریم انشاءالله که خدا قبول کند از نظر زمان کاری مطب، با اینکه ۴ ساعت بیشتر معین نکردهایم معمولاً تا دیر وقت طول میکشد و ما هر کسی که آمد نمیگذاریم ندیده و یا ناراضی برگردد البته کار چشم پزشکی هم طول میکشد هر مریض ۱۵ تا ۲۰ دقیقه وقت میگیرد همین مطلب باعث شلوغی مطب شده و ما تا دیر وقت مشغول ویزیت بیماران هستیم.

آقای دکتر از کارهای پژوهشی، تحقیقاتی و علمی خود بگویید؟

من از کسانی هستم که درگیر جنگهای شیمیایی بودم. از سال ۶۱ که جنگهای شیمیایی شروع شد. یکسری کارهای موقت و کوتاه مدت انجام دادیم اما در سال ۷۲ که من دوره تخصصی (چشم) را شروع کردم طرح من بررسی مشکلات طبی چشمی جانبازان شیمیایی بود عنوان پایان نامه من نیز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.