پاورپوینت کامل تا سرانجامی که … محتوم است! ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تا سرانجامی که … محتوم است! ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تا سرانجامی که … محتوم است! ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تا سرانجامی که … محتوم است! ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

از خودمان پرسیدیم: از چه حرف بزنیم که همه چیز را گفته باشیم؟ زمان برد تا به نتیجه رسیدیم! مدت ها بود به این مسئله فکر می کردیم که از چه چیز که حتی از نان شب برای انسان واجب تر است حرف بزنیم.

به کرامت خیلی فکر می کردیم. واژه عجیبی بود. کرامت یعنی چه؟

انسان کریم چه جور انسانی است. کرامت انسانی یعنی چه؟ خیلی از ما وقت گرفت؛ مدت ها ذهن ما درگیر این مسئله بود. زن و مرد هر دو انسان هستند و انسان زمانی در اوج سعادت است که به کرامت انسانی خود دست یافته باشد؛ بزرگ باشد؛ محترم باشد؛ وجاهت داشته باشد؛ همان غرایز که در وجودش هست یعنی فصل مشترک او با حیوان، ولی کرامت داشته باشد؛ این اگر باشد انسان است به مفهوم خلیفه ی الهی!

کلمات در هم می پیچند، منظور تو را سخت می رسانند؛ زیرا این مسئله پیچیده تر از آن است که کلمات از پس تصور کردن آن برآیند. با خیلی ها صحبت کردیم. سؤالات زیادی به ذهنمان رسید و حرف هایی که تا به حال نشنیده بودیم شنیدیم.

یادم می آید یک بار رفته بودیم خدمت استاد الهی قمشه ای و از او درباره ی حریم حرمت انسان ها پرسیدیم. استاد سکوت کرد؛ نفهمیدیم چرا؟

عجیب بود؛ زمان، ما را به کلمه حریم حرمت رسانده بود و این که انسان حرمتی دارد که باید بکوشد آن را حفظ کند و اگر آن را از دست بدهد چیزی برای محافظت نخواهد داشت حتی جانش!

به دنیا نمی آییم که بخوریم، بخوابیم و روزها را در خوردن، خوابیدن و دویدن برای یافتن سرپناه و تأمین معاش سپری کنیم؟ نه! نمی تواند این مسئله تنها دلیل زنده بودنمان باشد. فکر می کنیم، حرف می زنیم، می بینیم، می شنویم، احساس می کنیم و تصور می کنیم.

یک نقاش می بیند و نقش می کند؛ نویسنده می بیند، می شنود و ثبت می کند؛ یک شاعر حس می کند و شعر می نویسد و یک اندیشمند می بیند، می شنود و می اندیشد … پس انسان چیزی دارد، وجودی است که ساده نیست، پیچیده است.

همه ی این ها هست؛ انسان هم هست. و این فکرکه، چگونه بودن به کرامت انسانی نزدیک تر است. انسان ها نشان داده اند، فرق بین خوب و بد، زشت و زیبا را می دانند و انتخاب می کنند. گروهی پیرو تفکر هابیلند و گروهی همراه قابیل؛ و این دو در منازعه ی ابدی هستند تا لحظه ای که زمان به نهایت خود می رسد. بنابراین زشت و زیبا هر دو از انسان ها بر می خیزد. بدیهی است هنگامی که راهت را انتخاب کرده ای باید مقتضیات آن را هم بپذیری؛ نمی شود پیرو زیبایی و نیکی بود اما کشت، فریب داد، دروغ گفت؛ بی رحم بود و با درندگی برخورد کرد. نمی شود گرگ بود. در تفکر انسان زیباپسند نمی گنجد و در عین حال نمی توان در معرض آن نبود زیرا هستند آنانی که خواسته اند بکشند، فریب دهند، دروغ بگویند، بی رحم باشند، با درندگی برخورد کنند و گرگ باشند.

دنیا از گرگ ها پر نیست، اما خالی هم نیست.