پاورپوینت کامل پدر در خانه ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پدر در خانه ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پدر در خانه ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پدر در خانه ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۳۸

آه! از این لحظه ها؛ لحظه هایی که در نبود پدر به کندی می گذرد. او که بود، همه چیز زیبا بود. طلوع خورشید، نسیمی که بر برگ های سبز درختان می وزید و زمین و آدم هایی که بر روی آن زندگی می کردند. اما پدر که رفت، آسمان را ابر سیاهی پوشاند. نسیم دیگر نوزیدو آدم ها از کنارمان گذشتند.

مادر و برادرم برای شرکت در مراسم پدر به خوانسار رفته بودند و من با دو خواهر و یک برادر کوچک ترم در خانه مانده بودیم. خاله و دوست مادرم هم پیش ما بودند.

باز گریه دختر ها شروع شد. تا از کنارشان دور می شوم، شروع می کنند. برادر کوچکم هم با آنهاست. از دست خاله هم کاری برنمی آید. بچه ها پدر را می خواهند … .

موقع غروب، دوست مادر، تمام چراغ های خانه را روشن کرد. خاله کنارمان نشست و برایمان حرف زد. ناگهان با شنیدن صدایی از زیرزمین، خاله ساکت شد. عطیه که چهار سالش بود، رو به من کرد و گفت:

– بابا، بابا آمده … .

صدای قرائت قرآن پاورپوینت کامل پدر در خانه ۱۴ اسلاید در PowerPoint می پیچید.

خاله و دوست مادر از جا بلند شدند. همراهشان شدم. از پله های زیرزمین که پایین رفتیم، اشک در چشمم می جوشید و شانه هایم تکان می خورد. لامپ زیرزمین سوخته بود و ما در تاریکی جلو می رفتیم. نفسم به سختی بالا می آمد. دست خاله در دستم بود. با او به هر گوشه زیرزمین سر زدیم. صدای پدر گاهی شنیده می شد و زمانی سکوت جای آن را می گرفت. آن وقت صدای گریه بچه ها را از اتاق بالا می شنیدیم. خاله دستم را می کشید و جلو می برد. از پله ها بالا آمدیم. دوباره صدای قرآن خواندن پدر آمد. به زیرزمین برگشتیم. چیزی نبود. بالا آمدیم. نگاهم به در خانه افتاد، باز بود. آن را بستم و پیش بچه ها برگشتم.

آن شبی تا صبح در کنار بچه ها اشک ریختم. صبح به مدرسه رفتم. بچه ها دورادور به من نگاه می کردند و سر تکان می دادند. شاید دلسوزی آنها این طور بود، نمی دانم. زنگ آخر هم از طرف مسئولین مدرسه، مجلس بزرگداشتی برای پدر برگزار کردند.

عصر که به خانه برگشتم، برگه امتحانات ثلث دوم در دستم بود. معلم گفته بود برگه را باید مادرت امضا کند.

خاله پیش بچه ها بود. آنها را به بازی گرفتم تا کمت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.