پاورپوینت کامل پوچی و پوچ گرایی ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پوچی و پوچ گرایی ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پوچی و پوچ گرایی ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پوچی و پوچ گرایی ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۴

مسؤولیت درختی است که زمینه اش شناخت ها هستند و ریشه اش اعتقادها و بهارش بحرانها و حادثه ها و گرفتاری ها. هنگامی که زمینه ها غنی بودند و سرشار، و ریشه ها محکم بودند و زنده، در هر بهاری این درخت شکوفه می دهد و بار می آورد و هیچ آفتی نمی بیند؛ چون آفت ها از کمبود تغذیه و فقر زمینه ها مایه می گیرند. در زمینه ای که انسان مجهول است و هستی مجهول است و نقش انسان هم مجهول، در این زمینه، ریشه عقیده ای زنده نخواهد ماند و در این کویر، اعتقادی سبز نخواهد شد و مسؤولین نخواهند روئید. اگر کسی در این زمینه و با این ریشه مرده مسؤولیتی را گردن گرفت جداً آدم مفلوکی است با احساسات و عادت هایش زندگی می کند، نه با انتخاب و سنجش و ارزیابی اش. آنها که شناخت ها و عقیده ها را از دست داده اند و باز هم آدم های خوب و مسؤولی باقی مانده اند توجیهی جز عادت و یا حماقت برای خوبی ها و مسؤولیت شان نیست. مسوؤلیت رابطه مستقیمی با شناخت ها و یا شناخت حکمت و شعور در هستی دارد. مسؤولیت هنگاهی مفهوم پیدا می کند که در هستی خدایی و حکمتی و شعوری باشد؛ در هستی لَش و احمق دیگر مسؤولیتی نیست. در این هستی ابله، خوبی و بدی برابر می شوند و معیاری برای خوبی و بدی باقی نمی ماند؛ آنجا که بصر نیست چه خوبی و چه زشتی!

در این سطح اومانیسم، لیبرالیسم و اگزیستانسیالیسم نمی توانند میزانی بسازند و معیاری به دست بدهند. چون این مکتب ها نه زمینه ای دارند و نه ریشه ای، فقط در اوج از یک سری مطالب هماهنگ برخوردار هستند. این انسان با این مترها و معیارها پایش به جایی بند نیست و از زمینه ای و ریشه ای نصیبی ندارد.

این انسان دلیلی برای بودن و انسان بودن ندارد. دلیلی برای کارهای انسانی خود ندارد. حتی اصل انصافش، آنچه برای خودت می خواهی برای دیگران بخواه، هیچ توضیحی ندارد؛ که چرا برای دیگران همان را بخواهم که برای خودم می خواهم؟

و هنگامی که این اصل بدون توضیح و زیر بنا ماند، و هنگامی که خود انسان دلیل برای بودن و برای انسان بودن نداشت، و هنگامی که معیاری برای کارهای انسانی نبود، جز فلسفه پوچی چیزی نخواهد ماند، و پوچی زمانی مطرح می شود که انسان مصرف نداشته باشد. یعنی زمینه ای برای به جری