پاورپوینت کامل خوشا به حال عشق ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خوشا به حال عشق ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خوشا به حال عشق ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خوشا به حال عشق ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

نیامدی، باز نیامدی. باز نگاهم نتوانست چشمان همیشه سر به زیر تو را اسیر خود کند. اما صدایت مثل همیشه واضح و شفاف از فرسنگها فاصله به من رسید و چقدر هم به موقع! … گفتی (با این که سال ها گذشته، اما انگار همین لحظه است که من تند و شتابان خود را به تلفن رساندم و گوشی را به دست گرفتم.

اما قبل از حرف زدن چون می دانستم آن سوی خط، تو هستی نفس عمیقی کشیدم).

گفتی: سلام … مادرجان! ( و این مادر جانت سال هاست که طنین اش در جسم و روحم به شادی تکرار می شود).

بگذار همان طور که دوست داری، تو را به جای سیروس، عمار صدا کنم. (می دانم که بچه های جبهه این اسم را روی تو گذاشته اند).

عمارجان، گفتی آماده باش بیایم و با هم به مشهد مقدس برویم. همان لحظه قبل از پاسخ به تو سلامی به آقا کردم. چه می دانستم که سرانجام حضرتش ما را طلبیده. آرزویی که گمان می کردم آن را به دلِ خاک خواهم برد.

تو دیگر چیزی نگفتی و من هم حرفی نزدم. خداحافظی کردی و من مات زده و غوطه ور در رؤیا، همان جا کنار تلفن آرام گرفتم.

چقدر گذشت، یادم نیست. اما لحظه ای با شنیدن صدای پرنده ای سربرآوردم و دیدم پرده مقابل پنجره با وزش نسیم کنار رفت و بعد صدای اذان در اتاق همراه نسیم به چهره ام نشست. چقدر خنک بود!

سر به آسمان بلند کردم و رو به حرم آقا لبهایم تکان خورد:

– السلام علیک یا معین الضعفا و الفقراء …

همراه اذان صبح پا به خانه گذاشتی.

عمار جان! چهره ات چقدر عوض شده بود؛ مردانه و پخته تر … دیگر اثری از ان بازیگوشی های کودکانه در رفتارت نمی دیدم.

دوستانت می گفتند فرمانده گردان شده ای، اما من که تو را خاکی تر از قبل دیدم صورتت را که بوسیدم، تمام آن لحظات سرد بی تو بودن، به یکباره پر کشید و آرامش به من رو آورد.

کاغذی در دستت عرق کرده بود. آن را روی طاقچه اتاق، کنار قاب عکس پدر و قرآن قدیمی گذاشتی و رفتی وضو بگیری. من کاغذ را باز کردم. بلیط رفت و برگشت به مشهد مقدس بود. آن هم برای ۷ صبح! هیچ لحظه ای را از دست نمی دادی. بعد از خوردن چند لقه نان و پنیر، خود را به اتوبوس رساندیم. آماده حرکت بود.

صحنه های طول راه تا مشهد را در هاله ای از غبار به یاد دارم.

اتوبوس می ایستاد، تو پایین می رفتی، و برای من که خسته شده بودم و سرم هم ناگهان درد گرفته بود، غذا می گرفتی، چای می آوردی و … .

و رسیدیم … تو از همانجا که از تاکسی پیاده شدی، کنار فلکه آب ایستادی، دست به سینه سر خم کردی و چند لحظه با خود خلوت کردی و بعد …

جایی نزدیک حرم رفتیم و بعد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.