پاورپوینت کامل مادر از زبان فرزندان ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مادر از زبان فرزندان ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مادر از زبان فرزندان ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مادر از زبان فرزندان ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
۷
امام حسن و یاد مادر
حضرت امام حسن (ع) دومین امام و پیشوای معصوم شیعیان و نخستین فرزند او علاقه و محبت شورانگیز و عشق وافری نسبت به مادر عزیزش فاطمهی زهرا(س) داشت. این علاقه و محبت و ابعاد و نشانههای آن را در موارد متعددی از زندگی آن حضرت میتوان نشان داد، که مهمترین آنها اسناد و مکاتباتی است که میان وی با معاویه یا استانداران و عمال و کارگزاران حکومتی او رد و بدل شده است.
مرحوم سید محسن جبل عاملی، در موسسه «اعیانالشیعه» به برخی از این نامهها اشاره کرده است. امام در یکی از این نامهها به صورت فشرده و مختصر به «زیاد بن أبیه» فرماندار غاصب معاویه غاصب مینویسد:
«از حسن، فرزند فاطمه، به زیاد فرزند سمیّه! بدان که رسول خدا (ص) فرمودند: فرزند متعلق به فراش و رختخواب پاک زناشویی است و نصیب زناکار(به جای فرزند) سنگ است! والسلام»
نامهی مزبور، پس از اهانتها و جسارتها و گستاخیهای بیشرمانه، و هرزهدراییها و یاوهگوییهای مکرری که از سوی «زیاد» نسبت به ساحت مقدس و شامخ امام حسن (ع) روا داشته شده بود، نگاشته شده و حقیقت ذات و نهاد آن هرزهگوی هتاک را فاش ساخته و به تاریخ سپرده است.
امام حسین و یاد مادر
امام حسین(ع) با شکیبایی و متانتی که از چنان بزرگمرد جاودانهای سزاوار و شایسته است، با تعبیری بسیار زیبا و باشکوه از مادر عزیز یاد میکند و با زیباترین و شایستهترین کلمات، طهارت و عصمت و عظمت مادر خویش را بیان میدارد. آن جا که میفرماید:
‹‹الا إن الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنین، بین الذله والسله، هیهات منی الذله یأبی اللَّه ذلک لنا و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت». (۲)
سوتیتر:
(عبیداللَّه بن زیاد، مرا بین دو امر، مخیّر ساخته است (که یکی از آن دو را انتخاب کنم) یا تن به شمشیر دهم و کشته شوم، یا ذلّت و زبونی را اختیار کنم و با او بیعت نمایم. ولی هرگز دامن ما به ذلت آلوده نخواهد شد. زیرا دامنهای پاکی که مرا تربیت کرده، همواره از پذیرش ذلت إبا و اجتناب دارد. من در دامن صدیقه اطهر بار آمدهام و از پستان فضیلت و شرف شیر نوشیدهام. خانهی کوچک ما، کانون فضیلت و شخصیت بوده و هرگز زبونی و خواری به آن راه پیدا نکرده است. من در دامنهایی تربیت شدهام که عمری با آزادگی و عزت و سربلندی زندگی کردهاند. آنان هرگز رضایت نمیدهند که من زیر بار ذلّت و پستی و قبول بیعت از فردی فرومایه همچون یزید بروم…)
امام سجاد و یاد مادر
امام زینالعابدین و فخرالساجدین، که مادر بزرگوارش را از نزدیک ندیده اما پرتو وجود او را در تمام ابعاد زندگی خاندان جلیلش به عیان دریافته و احساس کرده بود و میدانست که خود نیز از فروغ تربیت و شخصیت و قداست مادر عزیز بهرهها برده و نورها گرفته است، علاقهی شدید و پرشوری در مورد شناخت هرچه بهتر و دقیقتر و وسیعتر مادرش زهرا (ع) داشت. همواره در جستجوی آن بود که دقایق و جزئیات بیشتری از زندگی مادر محبوبش را بداند تا آن را به عنوان بهترین نمونه و الگو برای بانوان و دوشیزگان مسلمان معرفی کند . امام سجاد(ع) روزی پای صحبت اسماء دختر عمیس، که مدتی خدمتگزار خاندان رسالت بود و سعادت دیدار و همنشینی زهرای اطهر نصیبش شده بود، نشست. در آن روز، آن بانوی مؤمنه با شور و اشتیاقی وافر، داستانی را این چنین توصیف کرد:
«روزی خدمت مادربزرگ شما زهرا(ع) نشسته بودم که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از در، درآمد و وارد منزل شد. زهرا(ع) مادر گرامی شما، گردنبندی از طلا بر سینه داشت که علی(ع) آن را به تازگی از راه درآمد شخصی خویش برای همسرش خریداری کرده و به آن سرور بانوان عالم هدیه کرده بود.
پیامبر اسلام، با توجه به شرایط زندگی آن روز، که قدرت مسلمین رو به افزایش و زندگیشان رو به وسعت و راحت بود و دوران سختیها و مرارتها به پایان میرسید، از مشاهدهی آن گردنبند بر سینهی دختر گرامی خویش خوشحال شدند. ولی با این حال، باز هم دختر خود را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:
دخترم، مبادا گفتارها و شعارهای مردم که با لحنی تجلیلآمیز میگویند «فاطمه دختر رسولاللَّه است»، تو را مغرور سازد و تحت تأثیر این غرور واقع شوی و پوشش ستمگران و طاغوتها و جباران را بر تن کنی!…
رسول خدا(ص) همین یک جمله را فرمودند و لحظاتی بعد، خانه را ترک گفتند و بیرون رفتند. به محض خروج ایشان فاطمهی زهرا (ع) فوراً گردنبند را پاره کرد و آن را از گردن فروکشید و از خود دور ساخت و دیگر هرگز آنرا به کار نبرد. بلکه خیلی زود آن گردنبند را فروخت و با پول آن غلامی را از صاحبش خرید و در راه خدا آزادش کرد. این خبر به گوش رسول خدا رسید و باعث خرسندی فراوان حضرتش گردید. چنانکه دخترش را بسیار دعا کرد و از این عمل خیر، ابراز رضایت فراوان فرمود و حتی با الفاظی همچون: چنین دختری را قربان بروم «فداها ابوها»، از دختر عزیز خویش ذکر خیر فرمود.»
امام باقر و یاد مادر
در حدیث آمده است که امام باقر(ع) هرگاه که گرفتار تب شدید میگردید و در بستر بیماری میافتاد، آب خنک طلب میکرد. وقتی آب به دستش میرسید و جرعهای چند از آن میل میکرد، لحظهای از نوشیدن بازمیماند و سپس با صدای بلند، به حدی که در بیرون خانه نیز شنیده شود، از ته دل مادرش زهرا(ع) را صدا میکرد و میفرمود: مادرم، فاطمه، ای دختر رسولاللَّه!
و بدینگونه در آن لحظات سوز تب، نوعی تشفّی دل و مرهم غم و تسکین خاطر میجست و جان و روح خود را با نام زیبای محبوب و معشوق و مادر عزیز خود، عطرآگین و سکونآمیز میساخت.
امام صادق و یاد مادر
علاوه بر رسول خدا و امیرالمؤمنین و حسنین علیهمالسلام که زندگی روزمره و مستقیم با حضرت فاطمه علیهاالسلام داشتهاند و از او پیش از وفات و بعد از آن بسیار یاد میکردند، سایر ائمه نیز در فرصتهای مختلف به تناسب، از او یاد مینمودند.
سکونی (از علمای بزرگ اهل سنت) در عصر آن حضرت میگوید: من وارد محضر امام صادق شدم، قیافهام گرفته و محزون بود. حضرت از علت آن پرسید. جواب دادم: خداوند دختری برایم داد. حضرت فرمودند: یا سکونی! سنگینی آن بر زمین و روزیش با خداست، او عمر خودش را میکند و از روزی خویش میخورد (تو چرا ناراحتی؟) سپس فرمود: اسم او را چه گذاشتی؟ گفتم: فاطمه! امام چون نام فاطمه علیهاالسلام را شنید سه بار فرمود: آه، آه، آه، گویا با شنیدن این نام تمام مصائب و مظلومیتهای مادر را تداعی کرد و لذا دست خویش را بر پیشانیش گذاشته و خطاب به من فرمود: چون نام او را فاطمه گذاشتهای، مبادا بر وی ناسزا بگویی و یا او را لعن کنی و یا بزنی.
امام موسی کاظم و یاد مادر
امام موسی بن جعفر(ع) هفتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، و قهرمان مبارزه و مقاومت و متحمل عمری زندان و شکنجه و آزار در راه آئین و مذهب حق و حقیقت، نسبت به مادرش زهرا(ع) علاقهای پرشور و عاشقانه و ارادتی شدید و خالصانه داشت.
ملاقات مهدی عباسی و امام معصوم(ع)، هنگامی صورت گرفت که ظاهراً مهدی درصدد رد مظالم پدرش منصور برآمده بود. یعنی ظاهراً میخواست اموالی را که توسط منصور، از امام صادق(ع) ضبط و تصرف شده بود، به فرزند بزرگوارش امام موسی بن جعفر(ع) برگرداند. لذا در آن ملاقات از امام پرسید: حدود فدکی که از مادرتان فاطمه غصب شده چقدر و چگونه است و حد و مرز آن چیست؟ حدود آن را برایم مشخص کنید تا به ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 