پاورپوینت کامل کریم بزرگ ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کریم بزرگ ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کریم بزرگ ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل کریم بزرگ ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

امام حسن مجتبی(ع) همیشه تمام اموال خود را به دو قسمت تقسیم می کرد و نیمی از آن را در راه خداوند تعالی انفاق می کرد و به فقرا می بخشید. به گونه ای در این کار دقیق بود و به انصاف رفتار می کرد که یک جفت کفش را برای خود نگه می داشت و یک جفت به مستمند می داد. ایشان نسبت به مردم بسیار بخشنده بودند و از هر چه در توان داشتند برای کمک به فقرا و دردمندان دریغ نمی کردند.

وقتی به شاعری عطیه ای داد، یکی از حاضرین به عنوان اعتراض گفت: سبحان ا…، چرا به شاعری که معصیت خداوند را می کند و بهتان می زند، بخشش می کنی؟ امام حسن(ع) فرمود: ای بنده خدا، بهترین بخشش از مال آن است که با آن آبروی خود را نگاه داری و یکی از انواع طلب خیر و نیکی آن است که از شر دوری کنی.

شخصی برای اظهار فقر و پریشانی خدمت امام حسن (ع) آمد و از او چیزی خواست. آن حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او بخشید. آن گاه فرمود: کسی را برای حمل این بار (سکه ها) بیاور. آن شخص باربری را برای حمل آن آورد. امام (ع) عبای خود را از تن بیرون کرد و به او داد وگفت: این هم دستمزد باربر.

عربی برای درخواست کمک به حضور حسن بن علی(ع) آمد. آن حضرت فرمود: هر چه در خزانه هست به او بدهید. در خزانه بیست هزار درهم موجود بود. همه را به عرب دادند. و عرب که از این همه کرم و بزرگواری امام اشک در چشمانش حلقه زده بود رو به امام کرد و گفت: مولای من، اجازه ندادی که حاجتم را بگویم و مدیحه ای در شأن تو بخوانم. امام حسن(ع) در پاسخ اشعاری نوشتند به این معنی که ما گروهی هستیم که پیش از سؤال به مردم احسان می کنیم. عرب همان طور که اشک هایش روی گونه ها می غلتید با دستانی که از شادی می لرزیدند آنچه از کرم امام به او رسیده بود را برداشت و برای امام و خاندان او دعا کرد و رفت.

روزی امام حسن و امام حسین(ع) و عبدا… بن جعفر برای انجام اعمال حج به سمت مکه می رفتند که آذوقه و اثاث آنها گم شد. گرسنه و تشنه به خیمه ای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی می کرد. از او خواستند که مقداری آب به آنها بدهد. پیرزن گفت: شیر این گوسفند را بدوشید و شیر آن را بیاشامید تا تشنگی تان برطرف شود. وقتی سیراب شدند از پیرزن تقاضای مقداری غذا کردند.