پاورپوینت کامل باطن گرایی یا عرفان منهای شریعت ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل باطن گرایی یا عرفان منهای شریعت ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل باطن گرایی یا عرفان منهای شریعت ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل باطن گرایی یا عرفان منهای شریعت ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۸

انسان امروز به کجا می رود؟ برای شناخت مسیر انسان امروز نگاه سطحی به جایی که هم اکنون قرار دارد، روشنگر راه نخواهد بود.

انسان امروز وامدار تاریخ بشریت دیروز و در مسیر البته تعیین شده برای فردا قرار دارد. در زندگی مدرن، انسان تمام توان و قوای جسمی و روانی خود را برای بهره گیری هرچه بیشتر از دنیای پر تزاحم و محدود مادی هزینه می کند. این تلاش فراوان برای استفاده از تمتعات مادی و نفسانی شورشی بود بر علیه دوران تاریک رنسانس که انسان در اسارت کلیسا و مسیحیت کلیسایی و محدودیت های آن قرار داشت. زمانی که انسان و توانایی نامحدود او برای شناخت و معرفت نادیده گرفته می شد، تنها به این دلیل که آدم و حوا بواسطه میوه ممنوعه علم و دانش به زمین هبوط کرده اند. بنابراین تحصیل علم و دانش کاری بر خلاف تعالیم مسیحیت و گناهی بزرگ است. اما بتدریج انسان از حاشیه نشینی به تنگ آمد و در نهایت در عصیان و شورشی عظیم به جبران قرن ها نادیده انگاشته شدن، خدای مسیحیت را که مانع دانستن او بود کنار گذاشت و خود و خرد محدوش را در رأس همه امور قرار داد و انسان به عنوان معیار و محور تمام معرفت ها و دانش های بشری قرار گرفت: انسان در پی کامیابی و تنعم از لذات مادی و دنیوی.

اما، شروع دوران مدرنیته که با سرعت هر چه تمام تر آغاز شده شده بود، همراه با مرگ خدا در غرب بود. آنچنان که نیچه با کتابی تحت عنوان ( وقتی خدا مرد) به آن رسمیت بخشید. انسان برای مدتی طولانی نگاه از آسمان برگرفت و به زمین خیره ماند. به این صورت، با کنار رفتن خرافات و محدودیت های مسیحی، علوم، صنعت و تکنولوژی رشد کرد و روابط روحی- عاطفی انسان جای خود را به ارتباط های صرفاً ماشینی جامعه غرب سپرد. وآنجائی که خدا مرده تلقی شد، عالم به مثابه ساعت کوک شده ای تلقی شد که بر طبق قوانین ثابت و لایتغیر به کار خود ادامه می دهد و نیازی به خدا ندارد.

اما انسان ها در درون خود نوعی از معرفت را دارند که جز وجدانیات و ودیعه های فطری آنهاست که قابل فراموشی نیست . نادیده انگاشتنش، باعث از بین رفتن آن نخواهد شد. انسان هیچ گاه غذا خوردن را فراموش نمی کند، این یک نیاز مادی است، به همین ترتیب انسان هیچ گاه نمی تواند نیازهای روحی و معنوی خود را فراموش کند. هر نیازی باید پاسخ داده شود و نیاز به تعلق به موجودی برتر و قدرتی بالاتر هم باید برآورده شود … از این جهت انسان مدرن امروز با اینکه در نهایت علم و تکنولوژی قرار داد، نمی تواند ندای درون خود را در نیاز به یک ارتباط ماورایی ،خاموش کند. از این جهت انسان مدرن بر مدرنیته شورید و تلاش کرد با ،بازگشت به ریشه های فراموش شده، گمشده خود را باز یابد. اما قرن ها انسان محوری و تکیه به خرد جزیی ، بر تمام معرفت بشر سایه افکنده بود. بنابراین این بار هم در بیراهه عقل محوری و انسان محوری سعی در یافتن راهی کرد که در عین ت