پاورپوینت کامل عجب رییس جمهوری!!!;نگاهی به گوشه ای از زندگی رییس جمهور محبوب شهید رجایی ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عجب رییس جمهوری!!!;نگاهی به گوشه ای از زندگی رییس جمهور محبوب شهید رجایی ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عجب رییس جمهوری!!!;نگاهی به گوشه ای از زندگی رییس جمهور محبوب شهید رجایی ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عجب رییس جمهوری!!!;نگاهی به گوشه ای از زندگی رییس جمهور محبوب شهید رجایی ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

هر چه داشته اند رو کرده اند

وقتی در جلسه ای بحث بر سر به کارگیری نیروهای مناسب بود، قبل از جلسه به من گفت چون در این جمع تو از همه جوان تر هستی، به من بگو سعی کن در کارهات از نیروی جوان بیشتر از دیگران استفاده کنی چون کار را باید جوانان بکنند. نظر ایشان این بود که هر چند افرادی که ۲۰ سال خدمت کرده اند تجربه دارند و باید از آنان استفاده کرد ولی اینها هر چه داشته اند رو کرده اند. ایشان فکر خودش را از طریق من به جلسه سرایت داد و بعد هم در انتخاب وزراء و همکاران خود به این عامل مهم جوان گرایی در مدیریت کاملاً وفادار ماند.

وزرا در صف غذا

یکی از کارهای بسیار جالب آقای رجائی در سفرهایی که به استان ها می کرد این بود که جلسات مشترک وزراء و هیئت دولت را با استاندارهای سراسر کشور در مراکز تربیت معلم هر استان تشکیل می داد. یک بار که به زاهدان رفتیم شب که شد همه از غذا خوری مرکز غذا گرفتند و خوردند و در تخت های دو طبقه خوابیدند و صبح هم مثل همه در صف ماندند و صبحانه گرفتند و این خیلی جالب بود که هیئت دولت و استاندارها در یک چنین مراکز ساده و دانشجویی به مدت دو سه روز اقامت کنند.

چاق سلامتی بد بود، ببخش

صبح یک روز آقای رجائی که معمولاً از طریق اتاق من که دفتر ایشان بود وارد اتاق کار خود می شد پس از این که سلام کردم و ایشان جواب داد وارد اتاق خود شد چند لحظه بعد آیفون زد و مرا خواست. خدمت شان رسیده گفتم: فرمایشی دارید؟

گفت: نه می خواستم از تو معذرت خواهی کنم.

حقیقت این است که من کمی از این حرف او جا خوردم لذا پرسیدم مگر چی شده؟

گفت: به نظرم رسید امروز در این وقت صبح وقتی وارد اتاق شدم خوب با شما صحبت نکردم و حال و احوال نکردم. چون از منزل که بیرون آمدم حواس من جای دیگری بود و به فکر بودجه کشور بودم تا به این جا آمدم. یادم هست شما با من سلام و احوال پرسی کردید ولی نمی دانم پاسخ من چقدر مثیت و مناسب حال شما بود. احساس می کنم مثل همیشه برخورد نکرده ام. لذا از شما می خواهم اگر کمبودی در رفتار و گفتار من بوده عذر مرا بپذیرید چون حواسم سر جای خودش نبود.

تو کی هستی، من کی هستم!

دفتر بنی صدر خیلی در کار نخست وزیری کار شکنی می کردند و به دلیل موضع و رفتار بنی صدر نسبت به دولت آقای رجائی به خود حق می دادند با آقای رجائی که نخست وزیر بود جسورانه برخورد کنند. مثلاً وقتی به دفتر تلفن می کردند اصرار داشتند با شخص ایشان صحبت کنند که دفتر هم مانع می شد. یک بار که این مسئله به آقای رجائی منعکس شد گوشی را برداشت و با لحن معلمانه خاص خودش بدون این که مجال صحبت به او بدهد به او گفت تو کی هستی؟ او هم اسمش را گفت: بعد پرسید چه کاره هستی؟ گفته بود در دفتر رییس جمهور کار می کنم. بعد پرسید من کی هستم؟ او هم گفته بود آقای رجائی، پرسید چه کاره هستم؟ گفته بود نخست وزیر هستید. تا سخن به اینجا رسید آقای رجائی با لحن قاطعی به او گفت بارک الله پسر خوب! گوشی را بگذار زمین و از این به بعد این جوری صحبت نکن و اگر کاری داشتی مؤدبانه به دفتر بگو و بعد گوشی را گذاشت.

اگر خدا بخواهد رئیس جمهور هم می شوم

یکی از دوستان می گفت: زمانی که شهید رجائی وزیرآموزش و پرورش بود و من مدیرکل آموزش و پرورش سمنان بودم، به جهت دگرگونی که در یکی از هنرستان ها می خواست صورت بگیرد و همچنین بازدید از آموزش وپرورش آن استان قرار بود شهید رجائی به آن استان بیاید، استاندار سمنان اطلاع داد که برای وزیر و همراهان در یکی از هتل ها جا رزرو کرده است و آماده پذیرایی از وزیر است. من به ایشان گفتم که آقای رجایی اهل این تشریفات نیست، شما به خودتان زحمت ندهید، اتفاقاً آقای رجائی که آمدند همه با همراهان با یک ماشین آمده بودند و چون من تنهایی بدون خانواده در آن استان بودم شهید رجائی و همراهان به اتاقی که من داشتم آمدند و یک آبگوشتی که من تهیه کرده بودم به اتفاق خوردیم و همانجا روی پتوها و تشکی که بود خیلی مهربانانه شب را گذراندیم.

استاندار که از این عمل وزیر دلخور و عصبانی شده بود در مدتی که شهید رجایی در آن استان بود به دیدار ایشان نیامد ولی شهید رجایی که از ناراحتی ایشان اطلاع پیدا کرده بود گفت: برادر، ما از آنهایی که می گویند چون مقام ما بالاتر است باید دیگران به دیدارمان بیایند نیستیم، اگر موافق باشید، ما به دیدار استاندار می رویم، همه همراهان دیگر هم پذیرفتند و ما به دیدار استاندار رفتیم.

آنجا استاندار جمله ای گفت و پاسخی شنید که بسیار شنیدنی است استاندار گفت: آقای رجایی من شنیدم که شما یک معلم بودید و حالا وزیر شده اید، و هدفش از این گفته ظاهراً کوچک کردن شهید رجایی بود و رجائی در پاسخ ایشان گفت: بله اگر خدا بخوا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.