پاورپوینت کامل غدیر و خطری که مسلمین را از داخل تهدید می کرد ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غدیر و خطری که مسلمین را از داخل تهدید می کرد ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غدیر و خطری که مسلمین را از داخل تهدید می کرد ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غدیر و خطری که مسلمین را از داخل تهدید می کرد ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

زمینه ی بحث و گفتگو درباره ی علی(ع) و غدیر بسیار وسیع و گسترده است چون خود علی(ع) یک موضوع دامنه دار و پرسخنی است. در هر ناحیه ای از نواحی وجود او انسان بخواهد صحبت کند میدان را باز می بیند. راجع به خصوص غدیر و نصب علی(ع) به خلافت و امامت و ولایت نیز دامنه سخن وسیع است، از قسمت های مختلف می شود صحبت کرد از قبیل اینکه مفاد کلام پیغمبر اکرم(ص) در روز غدیر که فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ» چیست؟ با مقدمات و مؤخراتش که اول فرمود: «اَ لَسْتُ اوْلی بِکمْ مِنْ انْفُسِکمْ» آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم، حق ولایت بر همه شما ندارم؟ که اشاره است به آیه کریمه قرآن: «النَّبِی اوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ» که در جواب همه فریاد کشیدند: بلی، بلی: چرا چرا چنین است. بعد فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ و بعد: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ.» این خودش یک موضوعی است که اصلاً مفاد این حدیث چیست و این ولایت تا کجا دامنه دارد؟ اینها و سایر فضائل بی شمار علی(ع) مسائلی است که می شود درباره همه آنها صحبت کرد ولی من می خواهم عرایض خودم را به موضوعی اختصاص بدهم که فکر می کنم بحث در این موضوع به حال ما از نظر عمل خود ما نافع تر و مفیدتر و آموزنده تر است در عین اینکه یکی از مباحث و فصل های غدیر است و آن این است:

چرا دستور پیامبر صلی الله علیه و آله درباره خلافت علی علیه السلام اجرا نشد؟

این سؤال برای هرکسی به وجود می آید که چه طور شد با آن همه تأکیداتی که پیغمبر اکرم(ص) در زمینه خلافت علی(ع) کرد در عین حال این موضوع به مرحله اجرا در نیامد؟ از زمان غدیر تا وفات رسول اکرم در حدود دوماه و نیم فاصله شد، چطور شد که مسلمانان وصیت پیغمبر اکرم(ص) را درباره علی(ع) نادیده گرفتند؟ این را چند جور می شود توجیه و تفسیر کرد:

نظریه اول:

یکی اینکه بگوییم مسلمین روی تعصبات قومی و عربی یک مرتبه همه نسبت به اسلام و پیغمبر متمرد و نافرمان شدند، ولی وقایع بعد این جور نشان نمی دهد که مسلمین یک مرتبه از اسلام و از پیغمبر به طور کلی روبرگردانده باشند که در این صورت نتیجه اش این است که باید به حالت اول جاهلیت خودشان و بت پرستی برمی گشتند.

نظریه دوم:

فرض دوم این است که بگوییم مسلمین نخواستند نسبت به اسلام متمرد شوند ولی نسبت به این یک دستور پیغمبر جنبه تمرد و نافرمانی به خود گرفتند؛ این یک دستور به علل و جهات خاصی مثل کینه هایی که از ناحیه پدرکشتگی ها با علی(ع) داشتند یا به قول بعضی از اهل تسننِ امروز از این جهت که نمی خواستند نبوت و خلافت در یک خاندان قرار داشته باشد، تحملش برایشان مشکل بود. یا بعضی از علمای معاصر اهل تسنن گفته اند حالت صلابت و شدت و انعطاف ناپذیری علی(ع) که به این صفت در میان مسلمین شناخته شده بود موجبی بود که مسلمین چشمشان به طرف علی(ع) نمی رفت و می گفتند اگر او روی کار بیاید ملاحظه احدی را نمی کند، چون تاریخ زندگی علی(ع) نشان داده بود که او در امر دین ملاحظه ی هیچ رابطه ای را نمی کند. اینها جهاتی است که بعضی درباره ی علت کنار گذاردن علی(ع) ذکر کرده ا ند ولی با این ها حادثه به این مهمی را نمی شود توجیه کرد که همه مسلمین یک مرتبه مرتد شدند و از اسلام برگشتند. چه طور می شود چنین حرفی را گفت؟! یا یک مسئله دیگری در کار است و آن این است:

نظریه صحیح: مسلمین اغفال شدند

مسلمین در این مسئله اغفال شدند؛ یعنی عده ای متمرد شدند و از دستور پیامبر اکرم(ص) سرپیچی نمودند، آنگاه آن عده زیرک متمرد، عامه مسلمین را در این مسئله اغفال کردند. می توانیم بحث خودمان را از آیه ی ۳ سوره مائده شروع کنیم و از همین آیه استنتاج و نتیجه گیری کنیم. این همان آیه ای است که درباره نصب امیرالمؤمنین به خلافت نازل شد. می فرماید: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَروا مِنْ دینِکمْ: امروز کافران از دین شما مأیوس گشتند؛» یعنی از امروز دیگر کافران ناامیدند که از راه کفر و از خارج حوزه اسلام به اسلام حمله کنند، دیگر مأیوس شدند که از این راه نتیجه بگیرند، فهمیدند که دیگر اسلام را نمی شود از بیرون کوبید. فَلاتَخْشَوْهُمْ: ای مسلمانان! دیگر از کافران بیم نداشته باشید و نگران نباشید. تا اینجا دو جمله است؛ جمله اول یک واقعیت تاریخی را بیان می فرماید و جمله دوم تأمین می دهد. در جمله اول می گوید آنها دیگر کاری نخواهند کرد چون ناامیدند، و در جمله دوم تأمین می دهد که خیال تان از ناحیه آنها راحت باشد. قرآن در آیات زیادی همواره مسلمین را از خطر کفار بیم می داد. اما در اینجا بعد از نصب علی(ع) به خلافت، می گوید دیگر بعد از این از ناحیه آنها نگرانی نیست. جمله بعد خیلی عجیب است: «وَ اخْشَوْنِ»: از ناحیه آنها بر دین خودتان نگران نباشید اما از من بترسید. معنایش این می شود که از ناحیه من نگران باشید. یعنی چه از ناحیه خدا نگران باشیم؟ برعکس، از ناحیه خدا باید امیدوار باشیم، پس چرا قرآن می گوید از ناحیه خدا نگران باشید؟ نکته و جان کلام همین جاست. این مطلب را در نظر داشته باشید تا به آن برگردیم.

الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَروا مِنْ دینِکمْ (یک جمله) فَلا تَخْشَوْهُمْ (جمله دوم) وَ اخْشَوْنِ (جمله سوم) الْیوْمَ اکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْاسْلامَ دیناً: در این روز من دین شما را به سرحد کمال رساندم، آنچه که کمال این دین به آن است در این روز من به شما عنایت کردم؛ آن چیزی که نعمت خودم را به آن وسیله به پایان رساندم امروز به پایان رساندم. امروز من دین اسلام را برای شما به عنوان یک دین می پسندم؛ یا آن اسلامی که ما در نظر داشتیم، اسلام کامل و تمام، این است که امروز ما به شما عنایت [کردیم.] اینجا دو تعبیر داریم: یکی اینکه اکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ، دیگر اینکه اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی دین شما را به حد کمال رساندم، نعمت خودم را ـ که همین نعمت دین است ـ به اتمام رساندم.

فرق اتمام و اکمال

فرق است میان اتمام و اکمال. اتمام در جایی گفته می شود که یک ساخته ای ناقص است به معنی اینکه بعضی از اجزائش هنوز ناتمام است. مثلًا اگر یک ساختمان را بسازند، قبل از آنکه همه کارها تمام بشود که بتوان از آن استفاده کرد، مثل اینکه سقفش مانده باشد به آن «ناتمام» می گویند. اما مسئله اکمال چیز دیگری است؛ یک شی ء ممکن است پیکره اش درست و تمام باشد اما از باب اینکه روح ندارد و آن واقعیت و آثاری که انتظار می رود بر آن مترتب بشود مترتب نمی شود می گویند کامل نیست. مثلاً اگر بگویند کمال علم به عمل است معنایش این نیست که تا عمل نیامده است علم یک جزئش ناقص است؛ خیر، علم علم است، علم با علم تمام می شود ولی علم با عمل کامل می شود، یعنی آن آثاری که از علم باید گرفت با عمل گرفته می شود. (انَّ کمالَ الْعِلْمِ بِالْعَمَلِ)

الْیوْمَ اکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی. این دستور نصب علی(ع) به امامت، به اعتبار اینکه یک جزء از اجزاء دین و یک دستور از دستورهای دین است باعث اتمام نعمت دین شد. باز این دستور به اعتبار اینکه اگر نبود همه دستورهای دیگر ناکامل بود و کمال همه آنها به این است باعث اکمال دین شد. بنابراین به این جهت است که گفته می شود روح دین ولایت و امامت است و انسان فاقد آن، اعمالش حکم یک پیکر بدون روح را پیدا می کند.

حال می پردازیم به آن جمله ای که در قسمت پیشین بود. فرمود: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَروا مِنْ دینِکمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ» امروز کافران از دین شما مأیوس شدند، از آنها نگران نباشید و نترسید، از من نگران باشید و بترسید. مقدمه ای باید عرض بکنم تا مطلب روشن بشود:

چگونگی مشیت الهی

قرآن کریم اولاً یک اصل کلی دارد و آن این است که می گوید همه چیز به مشیت الهی است، هیچ چیزی در عالم واقع نمی شود مگر به مشیت الهی. مانند آیه ی «وَ لا رَطْبٍ وَ لایابِسٍ الّا فی کتابٍ مُبینٍ»؛ و آیه ی «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ». اما معنی اینکه هر چیزی به مشیت الهی است، چیست؟ مشیت الهی آیا یک حقیقتی است که همین جور گزاف و گتره مثل قرعه کشی یک چیزی اینجا انتخاب می کند یک چیزی آنجا؟ آیات دیگر این را توضیح می دهد که مشیت الهی در این جهان سنت و قانون و حسابی دارد، چه طور؟ در دو آیه از آیات قرآن با یک اختلاف لطیفی که میان این دو آیه هست این جور می فرماید: «انَّ اللَّهَ لایغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیروا ما بِانْفُسِهِمْ»؛ خدا نعمتی را که بر قومی عنایت می فرماید از آنها نمی گیرد مگر آنکه قبلاً خود آن مردم خودشان را عوض کرده باشند یعنی از قابلیت و صلاحیت این نعمت خودشان را انداخته باشند، آن وقت است که خدا نعمتش را سلب می کند؛ ما ـ که همه چیز به مشیت ماست ـ برای عالم قانون و قاعده قرار دادیم، سبب و مسبَّب قرار دادیم، شرط و مشروط قرار دادیم؛ نعمتها از جمله «وَ اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی» بی حساب نیست. ای قوم مسلمان! من نعمت خودم را برای شما اتمام کردم. آیا این نعمت در میان شما پایدار است یا ناپایدار؟ یکی از نعمت ها اسلام است (وَ اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی) آیا این نعمت پایدار است یا ناپایدار؟ آیا آسیب پذیر است یا آسیب ناپذیر؟ قرآن جواب می دهد: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَروا مِنْ دینِکمْ؛» از ناحیه دشمن خارجی دیگر اسلام آسیبی نمی پذیرد، از آنها بیم و نگرانی نیست. از چه نگرانی هست؟ از ناحیه من(خدا). یعنی چه از ناحیه من؟ از ناحیه مشیت من. چطور از ناحیه مشیت من؟ من به شما گفته ام که من هرگز نعمتی را از مردمی سلب نمی کنم مگر اینکه آن مردم خودشان عوض شده و تغییر کرده باشند، پس ای مسلمین! بعد از این هر چشم زخمی که به شما بخورد از داخل خود شما خورده است و هر آسیبی که به جامعه اسلامی برسد از داخل جامعه اسلامی می رسد نه از بیرون. بیرون به کمک داخل استفاده می کند. این یک اصل اساسی است: دنیای اسلام هر آسیبی که دیده است و می بیند تا عصر ما، از داخله خودش است. نگویید از بیرون هم دشمن دارد. من هم قبول دارم که از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.