پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد علی کورانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد علی کورانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد علی کورانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد علی کورانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱
استاد علی کورانی عاملی متولد جنوب لبنان (جبل عامل) می باشد. ایشان در نجف،
تقریبا ده سال در درس های آیت الله خوئی و شهید صدر شرکت کرده و سپس به عنوان وکیل
آیت الله حکیم و آیت الله خویی به کویت عزیمت نمود. بعد از آن به لبنان مراجعت
نمود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمده و در تهران، در زمینه حرکت های
انقلابی در عراق و لبنان فعالیت داشت. هم اکنون نیز در قم مشغول فعالیت های تحقیقی
می باشد. برخی از تالیفات ایشان در مقوله مهدویت عبارتند از: «عصر ظهور» (عربی،
فارسی)، «الممهدون للمهدی علیه السلام » ، «معجم احادیث الامام المهدی علیه
السلام » (پنج جلد) .
انتظار: ضمن تشکر از قبول زحمت توسط حضرت عالی، در ابتدا، نظر خود را راجع به
ویژگی ها و بایسته های یک مجله تخصصی بفرمایید.
خطاب و موضوعات مجله تخصصی باید با دیگر نشریات، فرق داشته باشد. باید ببینید
مساله مهدویت در جهان، چه گونه زنده است؟ مثلا در فلسطین راجع به امام مهدی
(عج) غوغا است و آنان منتظر حضرت هستند. باید شما، ببینید همین بچه های شهادت طلب
حماس، جهاد و…، ارتباطشان با امام مهدی (عج) چیست؟
باید زندگی نامه کسانی که در جهان اسلام ادعای مهدویت دارند یا دیگران معتقدند
که آنها ممهد هستند (مثل بن لادن) را به دست آورید. اگر می خواهید مجله شما فعال
باشد، باید رایزنی فرهنگی در جهان داشته باشید تا برای شما گزارش ها و موضوعات
مختلف بفرستند.
اگر می خواهید مخاطب شما جهانی باشد، باید بدانید در جهان نسبت به موضوع «مهدویت »
چه می گذرد؟ مثلا حساسیت CIA نسبت به امام مهدی (عج) تا چه حدی است؟
انتظار: درباره نوشته های خود مثل عصر ظهور، ملائکه الغیب قادمون [فرشتگان غیبی
در حال آمدنند] و…) توضیح بفرمایید؟
از نظر شیعیان دنیا، انقلاب ایران، به عنوان زمینه ساز ظهور مطرح است. آنان کم و
بیش، می دانند که این از علایم ظهور است. در روایت های موجود، عبارات «رجل من قم »
و «قوم من المشرق » آمده است. به این انگیزه خواستم کتابی بنویسم تا خلا موجود
اندکی پر شود; یعنی، برای آشنایی شیعیان با عصر ظهور و زمینه سازی برای آن و برای
شناخت علامت های ظهور و رابطه انقلاب اسلامی ایران با آن علایم، کتاب «عصر ظهور»
را تالیف کردم.
انتظار: به نظر شما تطبیقاتی که در کتاب آورده اید، چه قدر صحیح است؟ آیا ما
می توانیم در حوزه تطبیق وارد شویم؟
البته تطبیق قابل مناقشه است. تطبیق; یعنی، برداشت که بعضی از آنها یقینی و برخی
ظنی است; مثلا نقش ایرانی ها، یمنی ها، ابدال شام و نجبای مصر، در ظهور حضرت،
یقینی و قطعی است; اما بقیه ظنی است.
انتظار: درمورد تطبیق قیام مشرق به انقلاب ایران، چنانچه خدای ناکرده انقلاب
به بن بست رسید، آیا خواننده کتاب در اصل روایت تردید نمی کند؟
من تطبیق قطعی نکردم; بلکه ترجیح دادم. البته در صورت تجدید چاپ، تذکر می دهم
که بعضی از احتمالات، ظنی است.
انتظار: شما ترک ها را بر روس ها تطبیق داده اید; در حالی که عملا شوروی از بین
رفته و این روایت چگونه بر روس ها تطبیق شده است؟
البته روس ها هنوز هستند; اما این تطبیق قابل مناقشه است.
من از روایت برداشت کردم که منظور ترک های کافر است، نه مسلمان. در روایات،
«اقوام الترک » و «امم الترک » آمده و اینها وسیع تر از ترک های ترکیه است; یعنی حتی،
به هند، چین و بلغار، «امم الترک » گفته می شود.
من قبلا خیال می کردم طالقان، همین منطقه طالقان است; بعد به این نتیجه رسیدم
که این گونه نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی می خواستند از سرزمین
ایران صحبت کنند، فرمودند: «ارض المشرق » ، یا «منطقه جبال طالقان » ، مخصوصا وقتی که
دیدم اهل بیت عنایت داشته اند که مفهوم قم را گسترده کنند.
یک روز عده ای به خدمت امام هادی علیه السلام رفتند، آن حضرت فرمود: اهل کجا
هستید؟ گفتند: اهل ری.
فرمود: «اهلا باهل قم » ; گفتند: آقا جان! ما اهل ری هستیم، فرمود: «اهلا باهل قم » ;
یعنی، معنای قم (تشیع) و خط فکری و اعتقادی آن مطرح است.
از این رو بعدا متوجه شدم که معنای حرفی مراد نیست. حتی به ایران یا از مشهد
تا قزوین، خراسان می گفتند.
انتظار: آیا احتمال دارد منظور از «سفیانی » ، کسی باشد که تفکر ابوسفیانی دارد؟
یا مراد «از دجال » کسی باشد که اهل نفاق است؟ یعنی شخص حقیقی مراد نباشد؟
من نگفتم «خراسانی » شخص حقیقی نیست; بلکه شخص حقیقی منسوب به خراسان است. اما این
خراسان ممکن است از پنجوین تا تاشکند باشد.
اما درباره سفیانی گفتنی است که در ده ها روایت آمده که او اموی و از اولاد
ابوسفیان است، از این رو نمی توانیم بگوییم: سفیانی، شخص حقیقی نیست. همچنین
نمی توانیم بگوییم «دجال » رمزی است. نظر آن شخص لبنانی هم که در کتابش گفته دجال
همین تمدن و اسرائیل است، سلیقه ای است و علمی نیست.
انتظار: شما در کتاب «عصر ظهور» فقط به نقل روایات پرداخته اید و بحث سندی یا
تعارض روایات و… را مطرح نکرده اید! انگیزه شما چه بوده است؟
بله، این نقص کتاب است، اما اعتقاد دارم که کلیات آن صحیح است. لذا اگر
دوباره بخواهم بنویسم، اول روایات را بررسی می کنم، بعد می نویسم. در صورتی که
مخاطب بگوید: چرا به این روایات اعتماد کردی؟ می گویم: من به آن نقل ها اعتقاد
داشتم; اما این تصور قابل بحث است.
انتظار: در نمای کلی کتاب «عصر ظهور» برنامه حکومتی حضرت کمتر مطرح بوده و
چهره خشنی از حکومت آن حضرت ارائه شده است; نه چهره پدرانه و مهربان ایشان؟ !
بلی، این نقص است. من به جهت این که شیعه، هزاران سال در مظلومیت بوده و در دوران
جنگ هم این کتاب نوشته شده است; خواستم انتقام حضرت را مطرح کنم; اما باید به
جوانب دیگر هم پرداخته شود.
انتظار: این سؤال مطرح است که چه لزومی دارد، امام متولد شود و سالیان
طولانی در غیبت باشد؟ آیا بهتر نبود در زمان مقتضی متولد می شد؟
اگر صرفا کارهای امام مربوط به دوران ظهور و بعد از آن باشد، این گفته صحیح
است; اما آن حضرت برنامه های دیگری هم دارد. حضرت خضر علیه السلام عمر
طولانی دارد; ولی ما خیال می کنیم ایشان بی کار است. حال آن که در طی دو سه روز
مصاحبت موسی علیه السلام با ایشان، چندین کار مهم انجام داد که موسی علیه
السلام نتوانست تحمل کند; یعنی، برنامه های الهی وجود دارد که جنود الهی آنها
را اجرا می کنند. خضر علیه السلام الآن برنامه های خود را از امام مهدی علیه
السلام می گیرد. امام زمان (عج) در شب قدر دو برنامه دارد: یکی درباره خودش و
دیگری درباره فعالیت های مردم. ایشان با سی نفر تماس دارد. آنها با طبقه دوم
و همین طور تا برسند به انسان های معمولی. آنان ابدال هستند و وقتی یکی می میرد،
دیگری به جای او می آید.
نقش صاحب الزمان (عج)، در جریان دنیا در دو سطح صورت می گیرد: یک سطح، مربوط به
فعالیت سازمانی حضرت خضر و ابدال است. سطح دیگر هم دخالت و عنایات وجود خود
حضرت است. فرمانده جنود الهی، امام زمان (عج) است.
مرحوم شیخ مرتضی حائری (ره) به امید ملاقات آن حضرت به جمکران می رفت. ایشان
فرمود: یک روز در نماز ظهر، بوی عطر مخصوصی که هرگز استشمام نکرده بودم، به
مشامم خورد; ولی چیزی ندیدم. نماز خواندم و دعا کردم.
روز دیگر که از منزل به حرم می رفتم، از داخل مغازه ای همان عطر را استشمام
کردم. صاحب مغازه را می شناختم. خواستم از او سؤال کنم، دیدم چند نفر داخل
مغازه اند، چیزی نگفتم. روز بعد آمدم و گفتم: حاج آقا! سؤالی دارم، گفت: بفرمایید،
گفتم: دیروز حضرت این جا تشریف داشتند؟ گفت: ما کجا، حضرت کجا؟ گفتم من
علامتی دارم. بعد از اصرار گفت: یکی از نوکران حضرت آمد، چند کلمه صحبت کرد و
رفت.
آیت الله بهجت و آیت الله وحید هم نقل کرده اند: شخصی به نام شیخ غلامرضا کسائی،
خادم مدرسه در تبریز بود. ایشان خادم نمونه و دارای اخلاق نیک نسبت به
طلبه ها بود.
یکی از طلبه ها می گوید: شبی از اتاق بیرون آمدم، دیدم اتاق کوچک این خادم
نوری دارد که روشنایی آن، غیر از نور مدرسه است.
رفتم جلو، و فهمیدم که با کسی صحبت می کند، صدای خادم را شنیدم; ولی صدای طرف
مقابل را نشنیدم، تا این که نور تمام شد. در زدم، پرسید: چکار داری؟ گفتم: چه
کسی این جا بود؟ گفت: هیچ کس. گفتم: یا بگو یا این که داد می زنم و همه طلبه ها
را جمع می کنم. کمی فکر کرد و با این که کم حرف بود، گفت: باشد می گویم; ولی قول بده
که تا روز جمعه به کسی نگویی. قول دادم و او جریان را گفت. به این مضمون که
یکی از «ابدال » روز جمعه می میرد و ایشان به من گفت (خود حضرت بوده یا واسطه
ایشان) : می خواهیم تو را به جای او قرار دهیم، روز جمعه حاضر باش.
این طلبه می گوید: شب چهارشنبه بود، دیدم روز چهارشنبه خیلی عادی رفتار کرد،
روز پنج شنبه هم همین طور تا این که روز جمعه رسید. از فجر جمعه مراقبش بودم،
دیدم کارهایش معمولی است; مثلا ساعت ده لباس ها و کفش هایش را شست، بعد رفت وضو
گرفت تا این که نزدیک ظهر، دفعتا غیب شد.
من ناگهان داد زدم، همه آمدند، گفتم: فلانی کو؟ گفتند: حتما رفته بیرون و بر
می گردد، گفتم نه رفت که رفت.
برخی از افراد روشنفکر، مساله لزوم عمر طولانی حضرت را این گونه تحلیل کرده اند
که برای تربیت حضرت مهدی (عج)، این عمر طولانی لازم است; یعنی ایشان باید در طی
این هزار سال، انواع حکومت ها را ببیند، وضع زمین و تغیر زمان را مشاهده کند و…;
ولی این حرف صحیح نیست. حتی اگر دوره آموزشی هم مطرح باشد، برای کسی که
می خواهد بعدا حکومت جهانی داشته باشد، لازم نیست این قدر طولانی باشد. حتی اگر
فهم او پایین باشد و بدون مدد الهی بخواهد حکومت کند لازم نیست به این اندازه عمر
کند; تا چه رسد به این که ایشان به نحو خاصی می خواهد حکومت کند.
به هر حال این نوع طرز تفکر اشتباه است; حتی اگر شخصی مثل شهید صدر این حرف را
گفته باشد.
انتظار: البته ایشان به «تربیت » تعبیر نمی کند، بلکه می گوید: اگر حضرت بخواهد در
موقع قیام، ظلم را با تمام وجود ریشه کن نماید، باید ظلم را با تمام هستی اش
احساس کرده و دیده باشد; نه این که شنیده باشد. به همین دلیل باید در تاریخ حضور
داشته باشد.
در این رابطه با شهید صدر (استاد مان) بحث هایی شد. ظاهرا در اواخر این نظر را
رها کرد; اما آنچه نوشته، مانده است.
ایشان می فرمود: پدر هیتلر، آن قدر که دیگران از او می ترسند، از او نمی ترسد; چون
از کوچکی او را دیده است.
امام زمان (عج) هم وقتی طرف مقابلش شخصی مثل بوش است، وقتی از کوچکی او را
شناخته و بد اخلاقی او را در مدرسه و خانه، دیده است، دیگر از او و امثال وی ترسی
ندارد; یعنی از لحاظ روحی مسلط است. اما این حرف از لحاظ علمی قانع کننده نیست;
تربیت دو جنبه دارد:
گاهی می گوییم تربیت یعنی یاد دادن حکومت، و گاهی می گوییم یعنی این که حضرت از
نظر روحی، بر مخالفانش مسلط و قوی شود; اما هیچ کدام قابل قبول نیست. حتی برای
انسان معمولی هم قابل قبول نیست تا چه رسد به شخصیت معصوم که به مدد الهی
کومت بر پا می کند.
برخی از اشخاص غیر معصوم مانند امام خمینی (ره)، مقابل دشمن هیچ تکانی نمی خورد و
مثل یک بچه با آنها رفتار می کرد; چه رسد به امام معصوم که حجت خدا بر زمین
است. از این رو نمی توان گفت دلیل غیبت این مسائل است.
غیبت امتحان الهی و تمهید برای آینده است. این غیبت ها در اساس، استراتژی
کارهای الهی بوده است.
شیخ صدوق قدس سره در مقدمه «کمال الدین » آورده است: حضرت فرمود: از غیبت پیامبران
بنویس; یعنی، این سنت الهی است و از فلسفه همان غیبت ها پیروی می کند.
پس دلیل این غیبت، عقوبت مردم است، یعنی، مردم مستحق این امام و بقای ظهور
نیستند.
ائمه علیهم السلام می فرمایند: «لایعرف سر غیبته الا بعد ظهوره… کما لم یعرف وجه
الحکمه فی ما فعله الخضر الا بعد ان فسره.» و از خضر علیه السلام، مثال آورده اند.
این تحلیل خیلی مهم است که حجت های الهی روی زمین از زمان آدم، نوح، ابراهیم،
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام حالت های
مختلفی داشته اند که یکی از آنها «غیبت » است. «غیبت » ; یعنی این که فعالیت های مخفی
بیشتر و فعالیت های علنی کم می شود. فعالیت های مخفی همین سازمان جنود الهی است;
یعنی، وضع جامعه این قدر سخت می شود و فشار و اختناق زیاد می گردد که امام معصوم
نمی تواند وظیفه اش را انجام دهد.
در زمان تولد امام زمان (عج) وضع اختناق به حدی بود که همه جا دنبال امام
می گشتند و هر چه زن داخل خانه امام عسکری بود، زندانی می کردند تا بدانند امام
متولد می شود یا نه؟
در غیبت، خیلی از فعالیت های علنی، مخفی می شود; یعنی، حالت دیگری به وجود می آید و
برای او به عنوان «حجه الله علی الارض » هر سال برنامه ای در امر خودش و امر جهان
و مردم نازل می شود. چندین نفر نیز نخبه در اطراف ایشان هستند که با تعداد دیگری
تماس دارند و فعالیت های آنان به صورت مخفیانه یا علنی صورت می گیرد.
وضع به همین گونه ادامه می یابد تا وقتی که ظهور صورت گیرد; یعنی، آن قدر فتنه ها
زیاد و همه راه ها بسته می شود و کسی نمی تواند کاری انجام دهد تا این که یک
نفر می آید و می گوید: من می توانم کاری انجام دهم.
نسبت افعال ظاهری حضرت به فعالیتهای الهی باطنی، مثل یخی است که در آب شناور
باشد یعنی نسبت یک به نه. «ما یظهر لنا من الفاعلیات الاختیاریه و قوانین
المجتمع التی تجری الان الظاهر لنا جزو و الباطن اعظم » .
خیلی چیزها که ما می بینیم، خیال می کنیم طبیعی است; در حالی که شاید پشت سرش
الطاف الهی بوده و مقدماتی انجام شده تا این اثر مترتب شود.
انتظار: مطالبی که حضرت عالی فرمودید، بیشتر به علت غیبت مربوط می شود; اما
سؤال ما این است که آیا نمی شد به جای این که یک امام داشته باشیم و دوره
اختفایی داشته باشد; اصلا امامی نمی داشتیم تا اینکه زمان مقتضی فرا برسد و
متولد شود؟ چه ضرورتی دارد که امام این دوران را به این صورت بگذارند؟
منظور شما این است که چرا نمی شود تغییب امام عصر (عج)، مانند سایر ائمه علیهم
السلام با مرگ باشد. در این جا دو مساله هست: یکی این که وجود امام لازم است
و از طرفی غیبت امام هم لازم می باشد; لذا خداوند بین این دو مطلب را جمع کرد.
انتظار: چرا وجود امام لازم است؟
به دلیل این که لزوم امام حتی یک لزوم فیزیکی هم هست. در روایات قطعی صحیح
آمده است: «ان الارض لو خلیت من حجه لساخت باهلها» . عبارت «ساخت باهلها» ; یعنی،
قوانین شیمی و فیزیک خوب کار نمی کند.
در زمان هاشم جد پیامبر گرامی اسلام، خواستند کعبه را تجدید بنا کنند; خود هاشم
فرمود: فقط پول حلال بدهید. شروع کردند به تعمیر اساس کعبه تا این که به یک صخره
سبز رنگ رسیدند، یک نفر خواست با ضربه ای آن سنگ را بلند کند، دیدند تمام مکه موج زد و
لرزید. هاشم فرمود: به آن سنگ دست نزنید.
از نظر مادی متصور است که تمام کوه البرز مبنی بر یک سنگ باشد که با تکان
خوردن آن، تمام کوه تکان می خورد. در زلزله ها هم همین تحلیل هست که گاهی یک
تغییر کوچک، موجب یک زلزله بزرگ می شود.
این تاثیر در وجود معنوی هم متصور است.
در زمان امام عسکری علیه السلام باران نمی آمد. اهل کتاب و مسلمین جمع شدند.
اول مسلمین نماز باران خواندند، خبری نشد. اما وقتی نصارا نماز باران خواندند،
باران آمد.
مسلمین در شک و تردید قرار گرفتند. خلیفه، امام عسکری علیه السلام را که در
زندان بود دعوت کرد. ایشان فرمود: مرا ببرید جایی که می خواهند نماز بخوانند (روز
دوم) . حضرت نزدیک آمد و فرمود: آن چیزی که بین انگشتان بزرگ اهل کتاب است،
بگیرید. دیدند استخوان یکی از پیامبران را در دست گرفته است; یعنی، در معرض
استجابت قرار گرفتن و باران آمدن، وابسته به آن استخوان بود.
باید بگوییم یک فیزیک بالاتر هم هست که حاکم بر این فیزیک است، از جمله آن
فیزیک بالاتر، وجود امام به عنوان مرکز نور خدا است (شبیه نظریه الفیض) . که
اگر نباشد، قوانین فیزیای متعارف به هم می ریزد. و لذا اگر چه غیبت حضرت ضروری
است، اما لازم است که بماند.
از حدوث آن و اعتقاد ما به حکمت خداوند تبارک و تعالی این مطلب را استکشاف
می کنیم.
انتظار: یعنی همان تعبد است.
نه تعبد غیر از استکشاف است. تعبد به این معنا است که سرش را نمی فهمیم; اما
قبولش داریم. ولی گاهی اوقات استکشاف می کنیم. که این نوعی از فهم است (حد وسط
است) .
انتظار: اگر روایت «لولا الحجه » نبود، آیا عقل می توانست استدلال بکند؟
در این صورت به تعبد کامل می رسیدیم.
انتظار: در فرض نبودن روایت، چگونه به تعبد کامل می شد؟
یک راه آن، استکشاف عقل و راه دیگر آن، روایت است. وجوه غیبت را گاهی به دلیل
عقلی استکشاف می کنیم و گاهی به دلیل روایی. اگر این استکشافات نبود، می دانیم
کار خدا همیشه حکمت دارد، اما وجه حکمت را نمی دانیم (مثل این که نمی فهمیم چرا
نماز چهار رکعت است یا سه رکعت) انتظار: فلاسفه گاهی استدلال هایی می کنند به این
که امام را به عنوان غایت افعال می دانند و نبودنش را در واقع خلل در کل افعال
می دانند. آیا ادله را می توان در این حریم راه داد؟
اگر قطعی باشد، می توان; ولی نوعا استدلال هایی که ذکر می کنند ظنی است و قطعی نیست.
انتظار: شما بحثی را مطرح فرمودید که امام شؤونی دارد و در حال غیبت به آنها
می پردازد; مثل همان جنود الهی و ورود در کارها. آیا دلیلی هم بر این مدعا دارید؟
همین روایاتی که داریم: «ما بثلاثین من وحشه » ; یعنی، آن حضرت، با سی نفر تماس
دارد. خضر علیه السلام الآن برنامه و دستورش را از امام عصر (عج) می گیرد.
مجموع اینها دلالت دارد بر این که امام فعال است و دارد کار می کند و روش او،
همان روش خضر است که خدا در قرآن بیان کرده است (همه کارهایش به نفع مؤمنان است) .
انتظار: با عرض پوزش، این برخورد ضعیف با مساله است که بگوییم امام علیه
السلام ۱۲۰۰ سال عمر کرده که اگر کسی گم شده، بیاید نجاتش دهد.
اولا این کار کمی نیست. ثانیا تنها این موارد مطرح نیست; مثلا وقتی بمب
هسته ای در آمریکا ساخته شد، کشورهای دیگر چگونه می توانستند به آن دسترسی
داشته باشند؟ چرا کارهایی از این قبیل را نمی گویید؟
انتظار: شما دلیلی برای این مطلب ندارید. ما برای سخن شما احترام قائلیم، اما
اگر دلیل اقامه کردید که این کار به وسیله حضرت صورت گرفته، می پذیریم.
ما الگوی کار حضرت خضر را در قرآن داریم. الگوی کار او همان سه کار است:
مساله کشتی برای اقتصاد مؤمنان; کشتن آن پسر برای حفظ مؤمنان و تعمیر دیوار
برای آینده آن دو پسر; یعنی، کارها همه در یک کانال صورت گرفته است.
انتظار: شباهتی که در روایت آمده (بین امام زمان (عج) و حضرت خضر)، شباهت در
«غیبت » است; یعنی، بعدا مشخص می شود که وجه غیبتش چه بوده است. اما این که اعمال او
مثل اعمال خضر باشد، در روایت نیامده است؟
خضر از اعوان امام است; حتی ابن عربی می گوید: وزیرش خضر است. در روایتی
آمده است: «ان الله یصل وحدته بالخضر و یونس وحشته به فی غیبته » . احادیث متعددی
در این موضوع داریم.
انتظار: ایشان با خضر علیه السلام، حشر و نشر دارد; ولی آیا روایتی در این
زمینه داریم که فعل او، فعل خضر است؟
من اعتقاد دارم حضرت ولی عصر (عج) بالاتر از خضر است.
انتظار: طرف ما، این مبنا را قبول ندارد و می گوید: وقتی حضرت مهدی نبود، خضر
این افعال را انجام می داد. حالا هم او این اعمال را انجام می دهد و نیازی
نیست امام زمان بیاید و افعال را به عهده بگیرد؟
یا می گوید ما عالمانی داریم که از غیب خبر دارند و همین کارهای معمولی (مثل
کمک به مؤمنان گمشده) را انجام می دهند; چه نیازی است که امام زمان خلق شود و
این کارهای پیش پا افتاده را انجام دهد؟
اینها ضرورت مسلمین را از کجا می دانند؟ اگر این عالمان از غیب خبر داشته
باشند; باز هم علمشان خیلی محدود است; ولی وسعت علم غیب حضرت مهدی (عج)، به وسعت
تمام زمین و عوالم دیگر است. امامت اهل بیت علیهم السلام مخصوص زمین نیست.
تازه همین ضرورت های مؤمنان در دنیا، در طول شبانه روز چقدر است؟ این مساله کمی
نیست.
انتظار: آیا این کارها از کانال امام زمان (عج)، انجام می شود؟
حتما همین طور است.
انتظار: اگر خود خضر این کارها را انجام می داد، چه ایرادی داشت؟
شاید خود حضرت می روند. در مشکلات جنگ و غیره که می گویند اسبش را دیدیم، این حضرت
نبوده; بلکه یکی از یاران آن حضرت بوده است.
انتظار: چه نیازی هست که رئیس باشد، خود خضر اینها را انجام می داد؟
دستور و الهام خداوند به وسیله یک رئیس ارسال می شود. رئیس این سازمان، حضرت
است.
انتظار: مهم ترین کاری که امام در دوران غیبت انجام می دهد، چیست؟ آیا
تشریعی است یا تکوینی؟
تکوینی است.
انتظار: چه کاری است؟
تکوینی این است که مرکز «نورالله فی الارض » است. هر هدایت، لطف و نعمتی باید از
راه و کانال آن به خلق برسد. آن حضرت باید اعمال مؤمنان را ببیند. این از
مهم ترین موجبات وجود ایشان است.
انتظار: آیا دیگران نمی توانند مستقیما آن الطاف را از خدا بگیرند و حتما
باید فردی واسطه باشد؟
بله، مستقیم نمی توانند، دادن عطای الهی از این راه است.
انتظار: آیا غیر از این راه نمی شود؟
فکر نمی کنم بشود.
انتظار: چه ایرادی داشت که امام زمان (عج) نبود و خداوند مستقیما فیض
می رساند؟
در این صورت می شد پیامبران هم نباشند و خداوند همه را هدایت کند; مثلا برای هر نفر
یک نسخه قرآن می فرستاد.
انتظار: بحث تشریعی را کار نداریم.
خداوند این طور خواسته که بدون واسطه قبول نمی کند: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا
الله وابتغوا الیه الوسیله » ; یعنی، خودتان واسطه را پیدا کنید.
عمر بن خطاب از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت می کند که: «کل دعاء لایرفع الی
السماء الا ان تصلی علی محمد و آل محمد» ; یعنی، هر عریضه ای مهر می خواهد و مهر دعا،
صلوات است.
انتظار: آیا امکان دارد که برخی از افراد بتوانند خدمت حضرت برسند و از این
طریق از آن حضرت استفاده کنند؟
امکان دارد; ولی باید بدون هر گونه ادعایی باشد.
انتظار: پس توقیع حضرت ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 