پاورپوینت کامل نگاهی دوباره به انتظار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی دوباره به انتظار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی دوباره به انتظار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی دوباره به انتظار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱

مجید حیدری نیک

انتظار، سهم چشمانی است که رو به آفتاب زیسته اند; سهم دستانی است که
شبگاهان، در وسعت نیایش، به جانب آسمان ریشه دوانیده اند، سهم دل هایی که
چون کبوتران خونین بال، در بی نهایتی سرخ جاودانه تپیده اند; گام هایی که
چون جنون گردباد، واژگون رقصیده اند تا تنهایی خاک را با آسمان در میان
نهاده باشند.

منتظران، مجنون زادگان لیلای وجودند; عاشقانی دل سوخته که لب به زمزمه تر
کرده اند و در دل، شور و شوق و امید پرورانده اند و پای افزاری از صبر و شکیب
ستانده اند تا خستگی راه، مجال شان ندهد که به «ماندن » بیندیشند که باید
«رفت » تا به «راه » پیوست; چرا که «رفتن » ، به راه می پیوندد و «ماندن » ، به رکود.
(۱)

آری، حرکت، رهاورد طبیعی انتظار است. آنان که عظمت درونی خویش را
یافته اند، آنان که ابراهیم گونه سرود «انی ذاهب الی ربی سیهدین » (۲) را سر
می دهند، آنان که یافته اند حرکت و تلاش به هدایت می انجامد، و چه شیرین، جرعه
جرعه از هدایت های مستمر حق بهره مند می شوند.

آنان، با تمام وجود، روی خود را به آسمان دوخته، ندای «انی وجهت وجهی
للذی فطر السماوات والارض » (۳) را زمزمه می کنند و این گونه ظهور هادی امت
را به انتظار می نشینند.

اشاره: در نوشتار پیشین، چهار مورد از محورهای مبحث انتظار (حقیقت، ضرورت،
ابعاد، مبانی انتظار) مورد باز کاوی قرار گرفت. در این نوشتار، از
زوایای دیگر، بایسته ها و رهاورد و پایان انتظار را مورد بررسی قرار
می دهیم.

۵- بایسته های انتظار

اصولا، کسی که در انتظار است، بی تفاوت و بی خیال نیست. حضرت یعقوب علیه
السلام منتظر یوسف علیه السلام بود، ولی بیکار نبود. به فرزندان اش گفت: بروید
و به دنبال یوسف و برادرش بگردید و از روح خدا نا امید نشوید.» . (۴) نیز، همین
تعبیر در مورد حضرت مهدی (عج) وارد شده است: «منتظر فرج باشید و از روح خدا
ناامید نشوید» . (۵) بنابراین، فرزندان انتظار، آداب و وظایفی را دنبال
می کنند; چون، این خاصیت انتظار است که بر حالت و رفتار و عمل منتظر
تاثیر می گذارد. اینک، به تعدادی از این وظایف اشاره می شود.

یکم – اقبال

آنان که از تدبر بهره گرفته اند، از کنار حادثه های پیش پا افتاده، به
سادگی نمی گذرند; زیرا، دریافته اند که در کنار هر اتفاقی هر چند کوچک،
درسی و اندرزی وجود دارد. امام کاظم علیه السلام هم به این مسئله اشاره
دارند: «ما من شی ء تراه عینک الا و فیه موعظه; (۶) هر آن چه چشمان تو آن را
می بیند، در آن، موعظه و پند و اندرزی است.» .

آنان که به زندگی خود و دیگران توجه ویژه ای دارند، دست هدایت مهدی فاطمه
علیها السلام را در هدایت خودشان و دیگران، به خوبی مشاهده می کنند و
مساعدت های پیدا و پنهان محبوب را لمس، و حضور مهربان او را احساس می کنند.
آنان، به او، رو می آورند و او را صدا می زنند و می خوانند: «انا توجهنا
واستشفعنا و توسلنا بک الی الله…» . (۷)

باید دانست در معنا و مفهوم اقبال و رو آوردن، دو نکته نهفته است:

۱- رو آوردن و دل دادن به محبوب است، به خاطر بزرگی و جمال و هیبت و شعور و
یافتن تمامی خواسته ها و آرزوها در وجود او تا بدین وسیله از راه و منش
او پیروی کند و راه های صعب العبور و پر پیچ و خم را با او به سر منزل مقصود
برساند. (۸)

اقبال به مهدی، این معنا را با خود دارد. برای رسیدن به این غایت، چند عنصر
دخیل است: عنصر شناخت; (۹) تجربه ی محبت و عنایت، تجربه ی ضعف ها و محدودیت ها
در دیگران; تجربه ی بن بست ها و احساس تنگناها.

شناخت

آشکار است که اقبال قلبی، از شناخت و احساس محبت مایه می گیرد. از این رو،
مهم ترین وظیفه ای که هر شیعه ی منتظر بر عهده دارد، کسب معرفت نسبت به وجود
مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع، تا بدان درجه از اهمیت قرار
دارد که در روایات بسیاری، اعم از شیعه و سنی، مطرح شده است.

تجربه ی محبت و عنایت از محبوب و ضعف و محدودیت از دیگران

آنان که در این هستی، محبوب ها و رهبران دیگر را تجربه کرده اند و به
ضعف ها و محدودیت ها و پستی ها و زشتی های آنان واقف شده اند، وقتی از زبان وحی
می شنوند که «ولی، به ما، مهربان تر (۱۰) و آگاه تر از خودمان است » ، دیگر تمام
توجه اش به او معطوف می شود تا جایی که در کوچک ترین رفتارش، حتی صدقه
دادن اش، (۱۱) او را بر خودش مقدم می دارد و پیش از این که به سلامتی خود فکر کند،
تندرستی و رفع بلا از او را خواهان است تا جایی که او را بر وجود خود
حاکم می کند و نسبت به خودش اولی می داند. (۱۲)

چه طور می شود آن مهربان غایب را دوست نداشت، در حالی که او، نسبت به ما،
مهربان و سبب دفع بلاها و گرفتاری ها است (۱۳) و ایمنی بخش اهل زمین است (۱۴) و
در غم ما، غمگین، و از شادی ما، شادمان می گردد و در فکر وضعیت شیعیان است، اگرچه
در مشرق و مغرب زمین باشند. (۱۵)

تجربه ی بن بست ها و احساس تنگناها

توجه به مهدی علیه السلام تجربه ی بن بست ها و احساس تنگناها را می خواهد.
برای کسی که دنیا، نزد او، هنوز وسعت دارد، در خیمه ی مهدی (عج) جایی نیست. کسی
که به مال و ثروت و همسر و فرزند و… وابسته است و تعلق دارد، در خیمه ی
مهدی فاطمه علیها السلام جایگاهی ندارد.

«باید دانست که اموال و اولاد، فتنه نیستند. این تعلق وابستگی است که
فتنه است. مثل مال و انسان، مثل آب و کشتی است. اگر آب بیرون از کشتی باشد،
وسیله ی خوبی برای حرکت کشتی است، اما اگر داخل کشتی شود، سبب هلاکت است.
مال هم اگر بیرون از دل باشد، مرکب خوبی است، ولی اگر داخل دل باشد، باعث هلاک
است.» . (۱۶)

اساسا، زهد، آزادی است، آزادی از هر آن چه رنگ تعلق به خود گیرد. حافظ می گوید:

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

زهر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است

منتظر مهدی (عج) آزاد مردی است که دادن ها و گرفتن ها، در وجود او موجی
ایجاد نمی کند. (۱۷)

منتظر مهدی فاطمه علیها السلام به دنیا قانع نیست، بلکه جایگاه بلندتری را
طالب است; چون، در چشم تیزبین او، دنیا، بد نیست، بلکه دنیا، کم است. (۱۸)

کسب آبرو از محبوب

معنای دیگری که در مفهوم اقبال وجود دارد، روی آوردن به خاطر حضور در
کنار محبوب است تا با این حضور و انتساب، کسب آبرو کند. وجاهت و
شرافت و مقبولیتی را که هرگز نمی توانسته به طور طبیعی کسب کند، بدین وسیله
به دست می آورد.

اساسا، انسان ها، در زندگی شان، به دنبال پیدا کردن یک وجهه و موقعیت
اجتماعی خوبی هستند و تمام تلاش خود را در این زمینه انجام می دهند تا به
این هدف ارزش مند برسند.

آنان که به کلاس های بالاتری راه پیدا کرده اند و ارزش های انسانی خود را
کشف کرده اند و استعدادهای ویژه و برتر خود را یافته اند و به استخراج و
بهره برداری از آن مشغول اند، آبرومندی و وجاهت را در جای دیگری دنبال
می کنند. آنان، آبرو را در نزد امام حسین علیه السلام می جویند و این دعا را
بسیار می خوانند: «اللهم! اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا
والاخره » (۱۹) و در نتیجه، خدا، خریدارشان می شود: «ان الله اشتری من المؤمنین » . (۲۰)

وجاهت در حضور حق و در محضر او، برای کسانی است که توجه از غیر او
برداشته اند. به همین سبب، منتظر مؤمن، تمام توجه و وفای خود را در این
راه مبذول می دارد و به درجه ای از وجاهت می رسد که «افضل اهل هر زمان » لقب
می گیرد. «المنتظرون لظهوره افضل کل زمان..» . (۲۱)

دوم – میثاق

«… الذین یوفون بعهد الله ولا ینقضون المیثاق » (۲۲)

فرزند انتظار، با توجه و اقبال قلبی، ارتباط میان خود و ولی و حجت حق را
تحکیم می کند و تا جایی پیش می آید که نه تنها توقعی از او ندارد، بلکه متعهد
می شود تمام دارایی هایش، خانواده اش، هستی اش و تمام آن چه را خدا به او
عطا کرده، در راه محبوب به مصرف برساند و این میثاق، سرود دائمی او است
که هر روز با ولی و امام زمان اش تجدید می کند: «وابذل مالی و اهلی و نفسی…» . (۲۳)
او، می داند آن چه نزد ما می ماند، از بین رفتنی است و آن چه نزد «ولی » می ماند،
ماندگار و جاویدان است; چون، «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق » (۲۴)

تو می خواهی آن چه را خدا به تو بخشیده، در راه او ببخشی. در واقع، این بذل و بخشش،
به دست آوردن و از تباهی و ضایع شدن دارایی جلوگیری کردن است. این، حفظ ثروت
است و از دیار ثروت و احیای تمام آن چه خدا به انسان عطا کرده. چه طور
ممکن است قرض دادن به یک مؤمن، باعث تضاعف و ازدیاد آن شود و در راه ولی
خرج کردن و به او سپردن و با او معامله کردن، این چنین نباشد؟ در واقع،
مومن منتظر، با این کار، تجدید بیعت می کند. (۲۵)

برای تجدید بیعت با حضرت صاحب الامر، دعای عهد، میثاق نامه ای زیبا است.
امام صادق علیه السلام فرموده اند:

هر کس، چهل صباح، این دعا را بخواند، از یاوران حضرت قائم (عج) خواهد بود.
و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدای تعالی، او را زنده خواهد کرد تا در
رکاب آن عزیز، جهاد کند. (۲۶)

انسان، با این تجدید عهد، متعهد می شود که از هر گونه سستی و انحرافی دوری
گزیند: «… برای صاحب امر، غیبتی طولانی است. در این دوران، هر کسی باید تقوا
پیشه سازد، و چنگ در دین خود زند.» . (۲۷)

اگر مؤمنان به عهد و پیمان و میثاق با خدا پابند باشند، یقینا، زمان ظهور
فرا خواهد رسید. چه خوب است به ندای زیبایش در این زمینه، گوش جان بسپاریم.
آن حضرت فرمود:

لو اشیاعنا، وفقهم الله لطاعته، علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم
لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا…; (۲۸) اگر شیعیان ما، که خدا توفیق شان دهد، در
راه ایفای پیمانی که بر عهده گرفته اند، همدل می شدند، میمنت ملاقات ما از
ایشان به تاخیر نمی افتاد.

بنابراین، تا استعداد حضور حضرت را پیدا نکنیم، از فیض دیدار خبری نیست.
امام (عج) منتظرآمادگی و تجدید عهد خالصانه ی ما هستند که به همراه آن،
سرور و بهجت و رضایت و انس هم خواهد آمد.

سوم – پناه

انسان منتظر، وقتی مسئولیت خود و رسالت سنگین اش را دریافت و به این نتیجه
رسید که باید حرکت کند – چون، ماندن، گندیدن و پوسیدن است – با مانع ها و
درگیری هایی روبه رو می شود. مانع ها و درگیری هایی که در همه جا خانه
گرفته اند و وحشت و غربت و تنهایی را ایجاد می کنند. انسان، در این هنگام،
ناچار باید به کسی پناه برد تا او را از این غربت و تنهایی نجات دهد.
اینک، این سؤال در ذهن ایجاد می شود که «به چه کسی باید پناه برد؟ با چه
کسی باید به گفت و گو نشست؟ به چه کسی باید دل گرم شد؟» .

در پاسخ، باید گفت، این انس و دل گرمی، جز به معصوم، و انتظار فرج او نیست. (۲۹)
و این حقیقت، چه خوب در موج کلام مهربان امام سجاد علیه السلام آمده است:
«انتظار الفرج من اعظم الفرج; (۳۰) انتظار فرج، از بزرگ ترین گشایش ها است » .

سینه هایی که تمام رنج هستی را، تمام دردهای انسان را، تمام ظلم های
جامعه را شاهد بوده اند و همراه هر قطره خون که از رگ های مظلومان ایرانی
و فلسطینی و لبنانی و افغانی و… به زمین ریخته، و همراه هر تازیانه که بر
مجاهدی فرود آمده، حضور داشته اند و این گونه در برابر همه ی مردم و همه ی
هستی، خود را مسؤول می دانند، چاره ای جز پیوند با مهدی فاطمه (عج) ندارند.

چهارم – توسل

وادی عشق، بسی دور و دراز است، ولی

طی شود جاده صد ساله به آهی، گاهی

(اقبال لاهوری)

ای عزیز فاطمه! ما، غفلت کردیم و متوجه نشدیم و غافلانه و جاهلانه، تو، آن
یوسف عزیز را، بدون این که حتی ثمن بخسی نصیب مان شود، از دست دادیم و اینک،
در هجران تو، کنعان زندگی ما، در خشک سالی سوزان، فرو رفته است و زندگی بر
ما سخت شده است و با شرمندگی، دست تمنا به سوی تو گشوده ایم و عرضه می داریم:
«یا ایها العزیز مسنا واهلنا الضر وجئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و
تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین » (۳۱) .

آشکار است که فرزندان انتظار، فلسفه ی غیبت آن منجی غائب را درک کرده و
آن را ناشی از فاصله ی فرهنگ این دوران از فرهنگ مهدویت و عدم آمادگی برای
حضور آن امام همام می دانند. آنان، خوب می دانند فاصله ی آن چه باید باشند و
آن چه هستند، به عمق یک عمر زندگی است که بدون راهنمایی از عالم وحیانی و
توسل به ساحت مقدس یک وجود نورانی، میسر نیست.

آنان دریافته اند که توسل، تقرب است و وسیله ساختن برای رسیدن به محبوب
و معبود: «وابتغوا الیه الوسیله » (۳۲) .

باید دانست که اهل بیت، وسیله ی تقرب انبیا هستند. (۳۳) اساسا، عقل حکم می کند
که برای رسیدن به هر مقصدی، به دنبال وسیله ای باید بود، اما هر وسیله ای برای
مقصد خاصی ساخته شده است، امام، وسیله ی قرب، (۳۴) وسیله ی هدایت (۳۵) ، وسیله ی رضا و
رضوان (۳۶) و راه رسیدن به بهشت موعود است. (۳۷)

این درست که نمک طعام را هم باید از آنان خواست، ولی وقتی می شود بیش ترها
را به دست آورد، برای طرح درخواست های پایین تر، مجال توسل نمی ماند، هر چند
آنان که به خواسته های بزرگ دست می یابند و با هستی، هماهنگ می شوند، نظام
هستی هم با آنان هماهنگ می شود و درخواست های کوچک آنان هم برآورده می شود.

آری، می شود از ولی خدا، کشت و زرع و تجارت و فرزند و عیال و… خواست و آنان
نیز خاندان بذل و بخشش اند و یقینا، انسان، از توسل اش بهره مند می شود، ولی
بهره ی بیش تری را از دست می دهد.

صحبت این جا است که از هر وسیله ای باید متناسب با توانایی او درخواست
داشت. از حجت خدا، باید کاری را خواست که از دست دیگران ساخته نیست. در
بحثی درباره ی مشکلات حوزه های علمیه، یکی از اساتید می گفتند: «کار اصلی مرجع،
ساختن مسجد و مدرسه و بیمارستان نیست. این ها، کارهایی است که از یک
ثروت مند هم ساخته است. کار مرجع، تربیت عالم عادل و عاقل است. این، کاری
است که از یک ثروت مند و دیگران ساخته نیست. باید به هر کس، در کاری که
برای آن ساخته شده، توسل جست و بهره گرفت.» . (۳۸)

آری، آنان خود، معرف خویش اند. آنان، انقلاب در عقل ها و اندیشه ها ایجاد
می کنند. (۳۹) آنان، قفل و زنجیر را از پای آدمی بر می دارند تا خوب حرکت کنند. (۴۰)
به هر طرف، چه شرق و چه غرب برویم، هدایت، فقط در نزد آنان است. (۴۱)

خدا، به عزت و جبروت خود قسم خورده که اگر کسی او را آن قدر عبادت کند،
به طوری که همانند چربی در دیگ، آب شود، از او نخواهد پذیرفت، مگر از همان
طریقی که خودش امر کرده او را بخواند. (۴۲)

پنجم – آمادگی

مؤمن منتظر، بی کار نمی ماند، بلکه آماده می شود. همچون یعقوب، بوی پیراهن
یوسف در او انقلابی ایجاد می کند. (۴۳) اساسا، آنان که انتظار محبوبی را
داشته باشند، کوچک ترین نشانه ای از محبوب، در آنان تاثیر عمیقی می گذارد.
در تاریخ می خوانیم، پیراهن حضرت یوسف، بر روح و جسم یعقوب تاثیر گذاشت و
چشم نابینای او، بینا، و روح و روان وی، شادمان شد.

آمادگی، آن هم در تمامی ابعادش، (۴۴) یکی از وظایف دوران غیبت به شمار می آید;
چون، مؤمن منتظر، پیوسته، در حال زمینه سازی برای سلطه و تسلط مهدی «عج » است:
«ویوطئون للمهدی سلطانه » . (۴۵)

او، با کسب تعلیمات نظامی و مهیا کردن تسلیحات مناسب، خود را برای یاری
و نصرت امام غائب، آماده می کند. مرحوم کلینی (ره) از امام موسی کاظم علیه
السلام نقل می کند: «… هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب
آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که منسوب به ما است، خداوند روزیش
را فراخ گرداند و به او شرح صدر عطا کند و او را به آرزویش برساند و در
رسیدن به خواسته هایش یاری اش کند.» . (۴۶)

البته، نحوه ی آمادگی و مهیا بودن، بستگی به شرایط زمان و مکان دارد. اگر
در روایات، سخن از آماده کردن اسب و شمشیر، به میان آمده، به این معنا نیست
که این ها، موضوعیت دارد، بلکه به عنوان تمثیل و بیان لزوم آمادگی برای
یاری آخرین حجت حق است. بنابراین، به طور کلی می توان گفت، فرهنگ انتظار،
فرهنگ آماده سازی جامعه برای پذیرش آزادانه ی حاکمیت الهی است. و در این
میان، استراتژی منتظران، نزدیک سازی آزادی به دین است.

۶- ره آورد انتظار

فرزندان انتظار، با کسب آمادگی های لازم و پس از طی مراحل یاد شده،
ریشه هایی در وجودشان سبز می شود و رفته رفته به نتایج و رهاوردی مناسب از
این تلاش و کوشش نایل می شود و صبر برگرفتاری و برخوردها و آزار و
تمسخرها و بلاها و امتحانات، و ذکر و یادآوری در برابر فتنه و غفلت ها
و اصلاح جامعه و امید به آینده ی مطلوب و همراهی با حجت حق و فطانت و زیرکی
و بصیرت در برابر «شبهات مهاجم » را به بار می نشاند.

یکم – صبر

امام صادق علیه السلام فرمود: «من دین الائمه، الورع… و انتظار الفرج
بالصبر» . (۴۷) شرایط بسیار دشوار عصر غیبت، مستلزم آن است که هر شیعه ی، منتظری،
با استقامت در برابر مشکلات و گرفتاری ها، بایستد و از موجودیت و
ویت خویش دفاع کند.

لاء اساسا، کسی که برای آینده اش برنامه ریزی می کند و برای رسیدن به اهداف
اش، نیازها را شناسایی می کند و برای به دست آوردن شان، راه هایی را پیش بینی
می کند، می داند که با داشتن نقشه و برنامه، کارها، سریع تر و بهتر شکل
می گیرد; چون، موانع را در طرح و برنامه ی کلی، می توان شناسایی کرد و برای از
میان برداشتن آن ها، راه هایی را یافت.

آنان، در مواجهه با مشکلات، غافل گیر نمی شوند و کاسه ی صبرشان لبریز نمی شود
و به جزع و فزع و فریاد و یا ذلت و ضعف روی نمی آورند. مواجهه با ترس، طبیعی
است و هر انسانی، در طول زندگی اش، با آن روبه رو می شود، اما مهم این است که
چه گونه از آن بهره مند شویم. آدمی، در طول تاریخ، با ترس ها بوده که به
قدرت رسیده (۴۸) و با محبت ها و عشق ها، کوه ها را بر دوش کشیده است. (۴۹) آدمی، در
اثر برخورد با مشکلات و تجربه های، مکرر آموخته که چه گونه ترس و عشق را
به قدرت تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات راه حل بیابد.

منتظر، کسی است که مشکلات دوران انتظار را پیش بینی کند و در نتیجه، از
بحران هجوم مشکلات، بکاهد و صبرش، مغلوب حوادث نشود.

امام حسین علیه السلام می فرماید:

برای او، غیبتی است که گروهی، در آن دوران، از دین برگشته و برخی دیگر، بر
دین پایدار خواهند ماند و مورد اذیت و آزار قرار خواهند گرفت. به آنان
گفته می شود: «اگر راست می گویید، پس این وعده ی ظهور مهدی چه زمانی اتفاق خواهد
افتاد؟» ، لکن آن که در زمان غیبت، بر آزارها و تکذیب ها، استوار بماند،
گویا مجاهدی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، با شمشیر، به
جهاد برخاسته است. (۵۰)

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند:

زمانی بر مردم خواهد آمد که حکومت، جز به وسیله ی کشتن و ستم گری، به دست
نیاید، و ثروت، جز با غصب و بخل فراهم نگردد، و محبت و دوستی، جز با خارج شدن
از دین حاصل نشود. پس هر کس، آن زمان را در یابد و بر فقر صبر کند، با این
که بتواند محبت مردم را جلب کند، و بر خواری و ذلت صبر کند، در صورتی که
قدرت عزیز شدن را داشته باشد، خداوند، پاداش پنجاه صدیق از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.