پاورپوینت کامل معرفی و بررسی کتاب استراتژی انتظار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معرفی و بررسی کتاب استراتژی انتظار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفی و بررسی کتاب استراتژی انتظار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفی و بررسی کتاب استراتژی انتظار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱

اشاره:

تحلیل هایی که مسائل بعد از انقلاب را زیر تیغ نقادی قرار داده باشند، بسیار کم و انگشت شمار می باشند . کتاب استراتژی انتظار
از جمله کتاب هایی است، که رسالت این کار را بر عهده گرفته و حوادث دو دهه ی اخیر انقلاب اسلامی را در چهار حرکت و هفت
غفلت به نقد گرفته و برای تداوم انقلاب چاره اندیشی کرده است و در پیش گرفتن راهبرد انتظار را در این رابطه توصیه می کند .
نگاه نویسنده در این نوشته، یک نگاه انتقادی است، این نگاه سخت گیر نیاز این برهه از تاریخ ایران اسلامی است، اما این کتاب با
تمامی نقاط مثبت اش، در بعضی موارد از کاستی هایی رنج می برد، به همین خاطر ما در این بررسی متذکر آنها شده ایم، تا با رفع
آنها به پختگی و کارآمدی بیشتر نائل شود .

با رشد چشمگیر علم و صنعت و هجوم فن آوری و دانش غربی و با ظهور انقلاب ها و مکتب های عدالت طلب و آزادی خواه و مدافع
انسان، بازگشت از دین، به طور گسترده، آغاز شد .

از اوائل دهه ی پنجاه، به دنبال شکست مکتب های عدالت طلب و آزادی خواه و انسان

دوست و بن بست صنعت و علم، بازگشت به دین آغاز شد .

اوج این بازگشت، در پیروزی انقلاب اسلامی ایران تبلور یافت .

این پدیده، به عنوان یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین پدیده های فرهنگی و اجتماعی قرن، توجه بسیاری از پژوهندگان را به
خود جلب کرده . در این میان، آن چه مهم تر می نمود و توجه صاحب نظران و دل سوزان را به سمت خود می برد، حفظ و تداوم
انقلاب و ارزش هایش بود .

با انقلاب، نسلی پرشور و با نشاط، به سمت مذهب گرایش پیدا کرده بودند و اگر این بازگشت سبز و مبارک، تغذیه نمی شد، و اگر
غفلت ها ما را به بن بست نمی کشاند، دوباره رجعت و عقب گرد شروع نمی شد، همان طور که سیلاب ها، هنگام برخورد به سدها،
به سرعت بر می گردند و عقب می آیند . . . و تا ریزش و رویش دوباره و غنا و سرشاری و سدها و مانع ها را پشت سرگذاشتن، مدت ها
طول می کشید و چه بسا، جوانان و . . . طعمه ی مرداب ها می شدند و از پشت سد نمی گذشتند و در کنار مانع ها، می مردند .

حال باید دید که ما وظیفه ی خود را به خوبی انجام داده ایم؟ آیا ما، مسیر انقلاب را به درستی پیمودیم؟ آیا از تحجر و رکود برکنار
بودیم؟ آیا با تمام وجودمان، با تمام امکانات مان، با فکر و ارزیابی، با عقل و سنجش، با انتخاب و اختیارمان، راه افتاده بودیم؟ آیا از
تقلیدها و تلقین ها و عادت ها و تحمیل ها گذشته بودیم؟ آیا با این پاها و با این آزادی ها، با مذهب روبه رو شده بودیم؟ آیا . . . ؟

از این رو، شناسایی و نقد آن چه در طول دو دهه ی اخیر بعد از انقلاب بر ما گذشته، ضروری به نظر می رسد; زیرا، با این بررسی
است که از رسیدن به بن بست ها و عقب گردها، نجات می یابیم و بهره مند می شویم .

تحلیل هایی که ناصحانه و صادقانه، مسائل بعد از انقلاب را زیر تیغ تیز نقادی قرار داده باشند، بسیار کم و انگشت شمارند . از این
رو پرداختن به این امر ضروری و اجتناب ناپذیر است .

نقد در لغت ارزیابی و شناسایی عیب ها و رو آوردن پنهان ها است . کسانی که می خواهند سازندگی داشته باشند، ناگزیر به نقد و
انتقادند . ما، گاهی، در مقام نمایش هستیم و گاهی در مقام سازندگی . در هنگام نمایش و ریا، ناچار، عیب ها را آرایش می کنیم و از
کمبودها چشم می پوشیم و چشم ها را می پوشانیم، ولی در مقام سازندگی و پروراندن، عیب ها را بیش تر و بزرگ تر می کنیم تا
خوب تر ببینیم شان . میکرب ها را در زیر ذره بین می گذارند، تا بزرگ تر و مشخص تر شوند و طرز کارشان و راه خنثی کردن شان،
به دست آید . (۱)

شاید بعضی، با نگاه اولیه به کتاب استراتژی انتظار، آقای شفیعی سروستانی را به بزرگ کردن عیوب و افراط در بیان مشکلات،
متهم کنند، اما کار یک منتقد، به درستی، همین است . هنگامی که من، پیش طبیبی می روم، می خواهم از عیب هایم بگوید و هیچ
دوست ندارم که طبیب، هنگام بررسی کردن من، سریع و سطحی باشد، بلکه دوست دارم که عمیق و دقیق و وسیع، به من نگاه
کند و کسری ها و دردهایم را نشان دهد . . .

آنان که در صدد توجیه ضعف ها نیستند و در مقام تکمیل و اصلاح جامعه هستند، اینان، نقدها و نمایاندن عیوب را، «هدیه »
می دانند و آنان که برای خود و جامعه، طرحی دارند و حرکتی را آغاز کرده اند، یادآوری و تذکر اشتباهات و کمبودها و نارسایی ها،
برای شان «ارمغان » است . همانکه امام صادق علیه السلام فرمود:

«احب اخوانی من اهدی الی عیوبی » (۲)

با این مقدمه، می خواهم قبل از ورود به نقد و بررسی کتاب، زمینه ای ایجاد شود تا هم به کار با ارزش شفیعی سروستانی واقف
شویم و هم نقدهای دل سوزانه او را حمل بر بزرگ نمایی نکنیم .

حال ببینیم شفیعی سروستانی در کتاب اش تا چه حد ضعف ها را شناخته و دردها را دیده و چه نسخه ای برای درمان، پیشنهاد
کرده است .

قبل از بررسی به گزارش این کتاب می پردازیم:

کتاب استراتژی انتظار، می خواهد حوادث دو دهه ی اخیر انقلاب اسلامی را در چهار حرکت و هفت غفلت، به نقد بگیرد و برای
تداوم انقلاب، چاره اندیشی کند .

جلد نخست این اثر، مشتمل بر سه فصل است:

در فصل یکم، به بررسی چهار حرکت می پردازد:

حرکت یکم سال ۱۳۵۷: نقطه عطف یک تحول بزرگ که زمینه ها و بسترش از سال ها قبل ایجاد شده بود .

حرکت دوم از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹: ساختن و بنای نظام اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بر اساس آرمان تحقق یافته .

حرکت سوم از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸: جنگ تحمیلی و ایجاد فضای مناسب برای آشنایی عموم مردم با فرهنگ انقلاب .

حرکت چهارم از سال ۱۳۷۶ تا کنون: حرکت علمی – فرهنگی علما و پژوهندگان برای آشنایی با مباحث نظری و فلسفی و کلامی
غرب .

شفیعی سروستانی، در این نوشته، دل سوزانه و موقعیت شناسانه، با تامل و تفکر همراه است و موشکافانه به معضلات پرداخته
است . او می خواهد از اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران اسلامی، طی دو دهه ی اخیر، تحلیلی کلی ارائه دهد، آن هم در چهار مرحله .
او این حرکت ها را به مثابه ی حرکت سفینه ای تشبیه می کند که از زمین جدا می شود تا در فضای ماورای زمین و جو، بر مداری
معین، مستقر شود . او، چنین می نویسد:

سفینه ی انقلاب اسلامی، با منبع سوخت نخست، از مدار سال پنجاه و هفت گذشت، اما تاخیر در رسیدن منبع انرژی، موجب شد
تا برای چندی سفینه، در انتظار و التهاب بماند . منبع سوخت دوم، یعنی جنگ، این سفینه را از مدار شصت و هشت نیز گذراند .
هشت سال نبرد با دشمن، میدان بارور شدن و ظهور ادب دینی را فراهم آورد و موجب شد تا جمع کثیری از جوانان این مرز و بوم،
در فضایی خارج از همه ی آلودگی های شهری متاثر از ادب غربی، خود را مهیا کنند و سیر و سلوک در عالم دینی را تجربه کنند . . .
پایان سال های پر التهاب جنگ، باب این مدرسه ی بزرگ را بست . از این زمان، سفینه ی انقلاب، در کشاکش تمنای دو گروه، در
جای خود ایستاد: جمعیتی که میل به ارتقای آن را تا آخرین مدار معهود داشتند و جمعیتی که با ترسیم ویژگی ها و بر شمردن
مواهب عالم غربی، گاه به اسم دین و انقلاب، برای افول آن تلاش می کردند . (۳)

در هر حال، کار شفیعی، کاری با ارزش است و می تواند تازیانه ای بر رخوت و سستی و غفلت مربیان و مدیران فرهنگی – سیاسی
ما باشد; چون، نگاه نقادانه به مسائل انقلاب، نقاط ضعف را روشن می سازد تا آنان که می خواهند به تکمیل رو آورند، از حماقت و
خیانت به دور باشند . راستی، چه آگاهانه آن عارف بزرگ می گفت: «توجیه حماقت، تضعیف خیانت، و تکمیل رسالت است .» .

دو انقلاب

شفیعی، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اسلامی ایران را به عنوان دو انقلاب بزرگ که طی چهار صد سال گذشته، جهان و ساکنان
ارض، شاهد آن بوده اند، بر می شمارد و در تحلیل مقایسه ای میان این دو انقلاب، وجه اشتراک این دو جریان را اتکا و رجوع
بنیانگذاران آن ها بر یک نگرش کلی و ویژه به عالم می داند . وی می افزاید، در واقع، انقلاب اسلامی، تمامیت غرب را مورد تعرض
قرار داد به شکلی که نهایتا، به تقابل این دو انقلاب انجامید; چه، انقلاب بزرگ غربی، با سلب حیثیت آسمانی و معنوی از عالم و
آدم، رویکردی این جهانی و مادی فراروی انسان قرار می داد و دین و معنویت را به مسلخ مجهولات و حوزه ی فردی می برد . تفکر
انقلاب اسلامی، به حق متعرض شالوده ی نظری فرهنگ و تمدن غربی بود; چون، رویکردی وحیانی و آسمانی و معنوی به عالم و
آدم داشت .

حرکت دوم

حرکت دوم، به مراتب، از حرکت یکم سخت تر بود، چون، ساختن بنای نظام اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، مد نظر بود . بر اساس
آرمان تحقق یافته، آن هم در میان انبوهی از مشکلات و مسائل پیش بینی نشده، علاوه، فقدان طرح مدون و کاهش انرژی و
قدرت آرمان خواهی، بر مشکلات این دوره می افزود . از این جا، زمان حرکت روی خط افق آغاز شد، تا آن جا که خود را طلبکار و
آرمان را مرهون خویش به حساب آوردیم . (۴)

حرکت سوم

حرکت سوم، با وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله، آغاز شد . پدیده ای که حیات نو به کالبد انقلاب و انقلابیان ارزانی داشت . صرف
نظر از تحلیل های مختلفی که درباره ی این حادثه و مشکلات و خرابی ها عرضه شده، حرکت عمومی، دیگر بار، رو به صعود نهاد .

نسل دوم و تئوری نقش

شفیعی سروستانی، در این بررسی، با صداقت و بدون تعارف، به نقطه ضعف بزرگ این دوران (از ۵۷ تا ۶۸) یعنی غفلت یا اشتباه در
تربیت نسل دوم انقلاب می پردازد:

نسلی که از صحنه ی اصلی زندگی پدران و مادران دور بودند و به آرامی سال های اولیه ی زندگی خود را روی خط افقی سپری
می کردند . . .

اصرار در تغییر صورت ظاهر و حفظ آن، موجب جاری شدن «تئوری نقش » در میان سطوح مختلف جامعه شد و این تئوری،
چیزی جز ظهور ریا و نفاق فراگیر نبود . . . این امر، تا آن جا پیش رفت که همگان، تنها طریق رسیدن به مدارج عالی و مراتب
اجتماعی و سیاسی را پیروی از این تئوری فرض کردند . (۵)

وی، در بررسی موشکافانه، وجود تکنوکرات های متخصص در عرصه ی اداره ی کشور که سر در پی تقلید و کپی برداری از
طرح های دیکته شده ی سازمان های جهانی داشتند . نویسنده، تهاجم فرهنگی را از مشخصه ها و شرایط ویژه ی حاکم بر فضای
ایران در سال ۱۳۶۸ می شمارد و حمله ی غرب را در سه جبهه می داند:

آن چه که مسلمانان، متوجه آن نبودند، حضور غرب در سه جبهه بود: ۱- جبهه ی مدنیت; ۲- جبهه ی فرهنگ; ۳- جبهه ی تفکر . . .
(۶)

شفیعی سروستانی، آن گاه به تحلیل سال های ۶۸ تا ۷۴ می پردازد .

وی، حمله ی دشمن در جبهه ی مدنیت را به چهار رکن تقسیم می کند و شهرداری ها را در تغییر نظام شهرسازی و معماری، مقصر
معرفی می کند; او، تاسیس فرهنگ سراها را در تهران به تبع الگوهای فرانسوی و ماسونی در این جهت می بیند که انسان سنت گرا
و متدین را به سمت مدرنیسم بکشاند .

نویسنده، در ادامه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به خاطر به میدان آوردن جماعتی روشنفکر رکن دوم در همراهی با
حمله ی دشمن در جبهه ی مدنیت می داند .

وی، تاسیس انواع و اقسام دانشگاه ها را در نقاط مختلف کشور، برای استحاله ی فرهنگی جوانان می داند . او، نظام آموزش عالی و
آموزش و پرورش را عامل آن می شناسد .

در نهایت، نظام مالی و اقتصادی را تابع همان سیاست می داند و به عنوان رکن چهارم تهاجم دشمن در جبهه ی مدنیت بیان
می کند . او، در ادامه می افزاید:

از طرفی دیگر، ما، در جبهه ی سوم، یعنی تفکر و نظریه پردازی هم غایب بودیم و حتی متذکر مبانی نظری و هستی شناسی
ویژه ی غربی – که اساس فرهنگ و تمدن غربی بر شالوده های آن استوار شده بود – نبودیم . (۷)

حرکت چهارم

بالاخره، فصل نخست کتاب، با طرح اتکای جریان روشنفکری در هر سه حوزه ی تمدن و فرهنگ و تفکر به ادبیات جاری در غرب، و
تلاش این گروه در ترجمه و انتشار آثار همفکران غربی، اعم از شعر و رمان و نمایشنامه در جهت به تصویر کشیدن مدینه ی غربی در
قالب آزادی و جامعه ی مدنی و دمکراسی و . . . فراروی نسل جوان به پایان می رسد . به همین خاطر، وظیفه ی مؤمنان را در این
برهه از تاریخ، بسیار خطیر و حساس می داند .

حرکت چهارم گام نخست از وظیفه ی بزرگ به تاخیر افتاده است، مقدمه ای برای یک جهش . حرکت چهارم، نیازمند امری
متفاوت و آرمانی دیگر گون، اما از جنس انقلاب، شیعه، و جنگ است وگرنه، سفینه ی انقلاب، پیش از گذر از جو، بار دیگر به سمت
زمین باز می گردد و شهر و مدینه ی انقلابی، بدل به شهری کاملا فرنگی می شود با تابلوهای رنگین سبحان الله والحمدالله . (۸)

فصل دوم

فصل دوم کتاب، با دل سوزی و دقت نظر، به بررسی هفت غفلت بزرگ که موجب بروز ناهنجاری های بسیار در گستره ی حیات
فرهنگی و مادی مردم این سرزمین بزرگ اسلامی شد، می پردازد:

۱- غفلت از شرایط ویژه ی تاریخی عصر حاضر;

وی، ضمن بیان این نکته که نگاه مقطعی و بریده به آن چه که پیرامون ما می گذرد، باعث بروز اشتباهات بسیاری در تدوین
استراتژی ها، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها می شود، غفلت بزرگ را عدم توجه برنامه ریزان به سیر رو به نزول غرب و قبول سقوط
حتمی فرهنگ و تمدن آن و غفلت از ظهور تاریخ جدیدی که به نام دین آغاز شده، می داند:

به واقع، غرب، در پایان تاریخ خود، مواجه با تمدن عنان گسیخته است که دیگر هیچ ماده ی فکری ویژه، بدان مدد نمی دهد . . .
جای این پرسش باقی است که «آیا آن چه لازمه ی بودن و زیستن در عالم غربی است، ضرورتا، برای مردمی که تمایل به رسیدن به
عالم دینی و زیستن در آن حال و هوا را دارند، لازم است؟ !» . اگر سیر در عالم دینی آغاز شود و انسان دینی تربیت شود، همه ی
لوازم مورد نیاز متناسب با آن عالم و تمنا، ساخته می شود . (۹)

۲- عدم توجه به تحولات فرهنگی و دگرگونی های عارض شده بر مناسبات مردم سرزمین های اسلامی طی دو

در این رابطه می گوید:

هیچ پرسیده ایم که برای چه کسانی و با چه مشخصاتی، برنامه ریزی فرهنگی می کنیم؟ چه تعریفی از انسان ایرانی (دهه ی پایان
قرن بیستم) نوع نگاه و دریافت اش از عالم داریم؟ . . . قریب دویست سال از سلطه ی نظام تعلیمی و تربیتی غربی در میان مناسبات
فرهنگی و مادی این مردم می گذرد؟ و حاصل این همه، جماعتی است که نه سنت گرای اصیل و نه غربی رهیده از قید دین . . . این
واقعه، مربوط به ایران نیست . ساکنان همه ی سرزمین های اسلامی، مبتلا به این بیماری اند . . . به همین خاطر، تلون در
تصمیم گیری ها نیز مرهون عدم شناخت واقعی است . (۱۰)

۳- غفلت از خصم;

پیروزی سال های اولیه ی انقلاب، بسیاری از مدیران جامعه را از مطالعه ی گسترده درباره ی خصم و استراتژی او و ادواتی که در
وقت مواجهه به کار می بندد، غافل ساخت . وی در این باره، ضمن تقسیم خصم به چهار گروه، به توضیح هر کدام می پردازد:

الف) خصم آشکار با ادوات جنگی آشکار; احتمال بروز خصومتی از این دست، همواره وجود دارد ورود به صحنه ای این چنین،
روشن و تکلیف جنگاوران، معلوم است .

ب) خصم آشکار با ادوات جنگی پنهان; این جنگ، جنگ سیاست بازان حرفه ای و جنگ میزهای کنفرانس و همایش های بین
المللی است . این جنگ، جنگ آشکاری است که تمامیت یک سرزمین را از مجرای طرح های اقتصادی و سیاسی می بلعد . . . جنگ
بانک های جهانی و صندوق بین المللی پول .

ج) خصم پنهان با ادوات جنگی پنهان; جنگ در حوزه ی فرهنگی، جنگ رایج امروز است . هرچه حضور در میدان جنگ نخست،
سهل، و تشخیص موقعیت و عمل خصم، ساده است، در این جنگ، همه چیز سخت می نماید . . .

د) خصم پنهان با ادوات جنگی آشکار; در این نوع جنگ، خصم، پوشیده در جامه ای زیبا و هنری وارد میدان می شود و بی آن که
دست به سلاح گرم ببرد می جنگد، جنگ مهاجمانی که قلم، دوربین، سینما، تئاتر، امثال این ها را سلاح خویش ساخته اند .

۴- غفلت از مطالعات استراتژیک;

مراکز مطالعات استراتژیک، پشتیبان اصلی همه ی نظام های پر قدرت در جهان امروزند . هسته ای اندیشه مند و کارامد که پیش
از وقوع حوادث، و برای آینده طراحی می کنند . ما، فاقد مطالعات جدی استراتژیک بودیم . . . همچنان که هیچ دستگاه
هوش مندی، عهده دار شناسایی طرح ها و نقشه های دشمن جهت خنثی سازی استراتژی دشمن نشد .

۵- غفلت از انقلاب فرهنگی;

برخی، جدا کردن کلاس های درس دانشجویان دختر و پسر را; برخی کارشناسان، افزودن واحدهای معارف اسلامی را به فهرست
درس های دانشگاهی; برخی دیگر، تاسیس انواع و اقسام دانشکده های آزاد و دولتی را، انقلاب فرهگی تصور کردند، ولی باز هم
دیدیم که در ساختار تعلیم و تربیت دانشگاهی و آموزش و پرورش، هیچ چیز عوض شد تا آن جا که ترویج نهضت سکولاریزم، جای
انقلاب فرهنگی را گرفت .

۶- غفلت از اجرای حدود الهی بویژه در وقت ملاحظه اغیار و نواختن دوستان;

چشم پوشیدن از خطای دوستان و خویشان، تقسیم مناصب بر مبنای خویشی و دوستی، سپردن کارهای پست به بزرگان و
کارهای بزرگ به ضعیفان، ریخت و پاش های بی حد و حساب، تن آسایی در وقت سختی و رنج مردمان، و برداشتن حساب و حسیب
از کار و بار کارگزاران، نادیده گرفتن بی عدالتی و ستم برخی از آنان، . . . به اعتماد مردم لطمه می زند . . . تردید در اجرای حدود
الهی در بسیاری از زمینه ها، به دلیل غلبه ی خوف پنهان از عکس العمل های گردانندگان نظام های استکباری، موجب به فراموش
سپردن بسیاری از این امور می شود .

۷- غفلت از فتنه ی آخر الزمان و امام عصر، ارواحنا فداه;

غفلت از موضوع و محتوا و توانایی بالقوه و شگرف باور مهدوی است که می تواند نه تنها چونان سنگری، محافظ اخلاق و فرهنگ و
تمامیت این سرزمین باشد، بلکه همه ی جوانان و نوجوانان را در برابر جریانات مهاجم مصونیت طبیعی بخشد .» (۱۱)

فصل سوم

اسماعیل شفیعی، فصل سوم را با استراتژی انتظار آغاز می کند و راهبرد اساسی و نهایی را برای نجات از هفت غفلت مذکور،
پیروی از این نسخه نشان می دهد:

طرحی برای خروج ایستایی

همواره، سه موضوع می بایست در دستور کار همه ی کسانی باشد که به عنوان مصلح، آزادیبخش، ناجی، . . . درباره ی سرنوشت یک
قوم اخذ تصمیم می کنند: ۱- شناسایی وضع موجود; ۲- ترسیم وضع مطلوب; ۳- ترسیم نحوه ی سیر از وضع موجود به وضع
مطلوب . (۱۲)

مقصد و ماوای مطلوب

وی، در بیان ضرورت ترسیم مقصد و ماوای مطلوب می نویسد:

«چه گونه می توان مردمان را به سوی مقصدی برد، اما هیچ گونه تصویر و ترسیم روشنی از آن ترسیم نکرد؟» (۱۳)

و در ادامه، ویژگی های یک طرح آرمانی را متذکر می شود:

۱- رویکردی جدی و قوی به آینده داشته باشد،

۲- ریشه در ما فی الضمیر عموم مردم و جوانان داشته باشد;

۳- خاصیت فرهنگ سازی داشته باشد;

۴- برانگیزاننده و شور آفرین باشد;

۵- از خاستگاه شیعی و روحیه ی قومی ایرانی برخوردار باشد;

۶- ریشه در تاریخ این دیار و ساکنان آن داشته باشد; همان سان که در سابقه و لاحقه ی نبی اکرم ۶ و اجداد گرامی ایشان، هیچ
نشانی از بت پرستی ملاحظه نمی شود .

۷- الگو و نمونه عینی داشته باشد;

۸- ملموس و واقعی جلوه گری نماید و جامع باشد; (۱۴)

وضع موجود

وی، اوضاع فعلی را این گونه به تصویر می کشد:

«۱- تداخل حوزه های مختلف فرهنگی و نظری; ۲- تغییر ذائقه ی مردم توسط دستگاه های ارتباط عمومی; ۳- فقدان آگاهی و
آمادگی در نسل جدید ۴- رجعت بسیاری از مسئولان دستگاه های سیاسی – اجتماعی بر مناسبات پیشین; ۵- فقدان و یا گوشه
نشینی مردان مرد» (۱۵)

نحوه ی سیر از وضع موجود به وضع مطلوب

وی، ضمن بیان ضرورت عدم استفاده از روشنفکران غرب زده در مدیریت کلان کشور، سه موضوع مهم را برای این حرکت متذکر
می شود:

۱- ترسیم طرح جامع تحقیقات فرهنگی کشور (مقدمه ی انقلاب فرهنگی);

تنها با سیر مطالعات فرهنگی و تاریخی است که می توان مختصات امروز را به دست آورد، مطالعاتی که به عنوان تکیه گاهی برای
برنامه ریزی، سخت بدان نیازمندیم .

۲- ترسیم طرح جامع اجرایی (مدنی) کشور مبتنی بر مطالعات استراتژیک;

آن چه در این میان قابل تامل است، ۱- تکیه بر مبانی نظری دین; ۲- ترسیم استراتژی اصلی انقلاب; ۳- شناسایی استراتژی اصلی
غرب; ۴- توجه جدی به آن چه درباره ی فلسفه ی تاریخی شیعه و آینده ی جهان و جهان آینده در میان متون شیعی و اقوال ائمه
علیهم السلام آمده است . ۵- ملحوظ داشتن موضوع استراتژی انتظار .

۳- چه باید کرد؟

آیا مسلمانان بویژه شیعیان، رها شده به حال خودند؟ آیا فرو غلطیدن در گرداب سکولاریزم، سرنوشت محتوم آنان است؟ آیا . . .
مهدویت، ذیل نام مقدس حضرت صاحب الزمان (عج) همه ی ویژگی های آرمانی فراگیر و طرحی نو برای خروج از ایستایی و
حرکت در این دوران را دارد . (۱۶)

نقد و بررسی

نگاه نویسنده در این نوشته، یک نگاه انتقادی است . این نگاه سخت گیر، نیاز این برهه از تاریخ ایران اسلامی است . این نگاه،
حرکتی است تازه به دور از تعارفات بی فایده که فقط آدم های سطحی و ساده را خوش بین می کند . به حق، نوآوری و ابتکار و
تحلیل، در جای جای این نوشته، به چشم می خورد . این کتاب، تلاشی است صمیمانه در ارائه ی تصویری روشن و بدون تدلیس، و
صاف و شفاف از حوادث و جریانات سیاسی و اجتماعی ایام پرالتهاب بعد از انقلاب اسلامی . باز نمودن کاستی ها، جسارت در طرح
نقاط ضعف، پرده برداری از حرکت های مرموز دشمن در سطوح مختلف، تحلیل هجوم خشن فرهنگ غرب و سیطره ی تدریجی و
خاموش آن بر فرهنگ، سیاست و اقتصاد این مرز و بوم، استفاده از نمودار و آمار، از ویژگی های این کتاب است که در نوع خود بدیع،
ضروری و قابل تحسین است .

استراتژی انتظار، بر خلاف نسخه های مشابه امروزی، می کوشد همراه بیان دردها، درمان را نیز بیان کند . از موارد مثبت کتاب،
می توان واقع نگری نویسنده، پرهیز از ارائه ی مطالب شعار گونه، عدم احتیاط و محافظه کاری، تاکید بر ارائه ی طرح و نقشه و
برنامه در اجرای امور (نقیصه ای که انقلاب، ضربات بسیاری از این جهت متحمل شد)، خط بطلان کشیدن بر تز «توپای به راه درنه،
هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت » و سعی وافر و قابل تقدیر در بازگشت به هویت دینی و احیای روحیه ی خود
باوری را برشمرد .

مؤلف، مشکل اساسی انقلاب را نداشتن آرمان و تئوری نو و خلا یک تفکر روشن متکی به متون دینی با برخورداری از زبان و بیان
روز با فرکانس مناسب که تمام اقشار مختلف، به خصوص جوانان، بتوانند طول موج آن را پیدا کنند و بدین طریق، از راز و رمز
عزت و سربلندی و طریقه ی فلاح و رویش، آن هم نه فقط در محدوده ی هفتاد سال رحم دنیا، بل در گستره ی بی نهایت هستی،
بهره مند شوند، می داند .

این کتاب، با تمامی نقاط مثبت اش، در بعضی موارد، از کمبودهایی رنج می برد . اگر این کتاب، می توانست عمیق تر و ریشه ای تر به
دردها و غفلت ها بنگرد، ناچار، به معیارهای دقیق تری دست می یافت .

راستی نفوذ فرهنگ غرب، استحاله ی نسل دوم انقلاب، واپسگرایی توده ی مردم، رشوه، فساد، اعتیاد، بیکاری، فرار مغزها، مشکل
مسکن و ازدواج، دردهای بزرگی هستند، اما ریشه ی این دردها کجا است؟

علاوه، تحلیل ها و برداشت های ناصواب، نقیصه ای است که در بعضی موارد این نوشته مشاهده می شود . از طرفی، غفلت های
اساسی و مهم دیگری وجود دارد که از چشم نویسنده پنهان مانده است که به نگاه دوباره و تجربه ی مداوم نیاز دارد . در هر حال،
استراتژی انتظار، در پی ایجاد جرقه در قلب و ذهن خوانندگان، کاری در خور تحسین و با ارزش است و می تواند با توجه به جهات
زیر، به پختگی و کارامدی بیش تر نائل شود تا شاید جرقه ها به فتیله ها برخورد کند و نوری ایجاد گردد، ان شاء الله .

۱- مراحل حرکت

اصولا، در تحلیل یک مقطع تاریخی، آن چه واقع شده، مورد بررسی و مبنای تقسیم بندی قرار می گیرد، نه آن چه لازم بود واقع
شود . نامگذاری دوران پس از ۵۷ تا ۵۹ به حرکت دوم و پس از ۷۶ به حرکت چهارم، برداشتی غیر واقعی است که نویسنده ی
محترم، دچار آن شده است; زیرا، به اعتراف خود ایشان، حرکت دوم ایجاد نشد و سیری ثابت بود که به تدریج رو به افول نهاد و
منبع سوختی بود که سفینه ی انقلاب را مدتی در انتظار و التهاب نگاه داشت و هرگز به آن نرسید . (۱۷) از طرفی، حرکت هایی از این
قبیل، نمودهایی دارد و تحولات شگرفی را در اقشار مختلف مردم و جامعه، به بار می نشاند . حرکت چهارم (به ادعای نویسنده)
نیز اگر چه بتوان به عنوان تکانی جزئی مختص به عده ای خاص (نه عمومی و فراگیر) به شمار آورد (حدود سال ۱۳۷۶) اما نمی توان
به آن اطلاق حرکت داشت، خصوصا وقتی قسیم دو حرکت بزرگ و فراگیر، همچون انقلاب و جنگ تحمیلی قرار گرفته باشد .
مؤلف نیز خود این حرکت را سازمان یافته نمی داند:

«اما هیهات که این امر، با تاخیری بیست ساله شروع شد و صورت سازمان یافته به خود نگرفت .» . (۱۸)

و در جایی دیگر، تحت عنوان آن چه بدان نیازمندیم، تلویحا، به عدم دست یابی به این حرکت اشاره می کند: (۱۹) بنابراین، حرکت
دوم و چهارم، از مقوله ی بایدها است و نمی توانند قسیم دو حرکت یکم و سوم قرار بگیرند (چون از مقوله ی هست ها است .) و
نویسنده ی محترم میان آن چه باید واقع شود (بایدها) و آن چه واقع شده است (هست ها) خلط کرده است .

۲- تئوری نقش

به حق، یکی از مهمترین مسئله های که کتاب استراتژی انتظار به آن پرداخته است، مسئله ی تئوری نقش (ریا) است که از نگاه
تیزبین نگارنده، مخفی نمانده است . ریا، موریانه ی دین و جامعه است . چه بسا که این گناه مخفی، حسنات اعمال را که باید قرب و
رضوان حق را به ارمغان بیاورد، به منجلاب تظاهر و اشتهار و مقبولیت مردم می برد و در جامعه، باعث رکود و جمود و ایستایی
می شود .

نویسنده، انصافا، انگشت روی یکی از مشکلات اساسی نظام می گذارد، اما متاسفانه، اشاره ای به این که ریشه ی این معضل چیست
و چرا در اقشار مختلف جامعه، به صورت همگانی در آمده است، و بالاخره این که راه حل چیست، نکرده اند .

به نظر می رسد، ریشه ی این گونه امور را باید در عدم آگاهی رسانی به موقع به جامعه و فقدان یک نظام فرهنگ ساز، ردیابی کرد .
شاید، به صراحت، بتوان گفت، برخورد مدیران با مجموعه ی تحت نظارت شان، فضای حاکم بر سیستم گزینشی نظام، از عوامل
دیگر پرورش چنین روحیه ای است . آن جا که تغییر ظاهر بر تغییر بینش، مقدم شود، آن جا که براوردهای آماری و صوری، بر
تحلیل های کیفی و محتوایی، ترجیح داده شود، چاره ای جز پیروی از این تز باقی نمی ماند .

آیا هیچ تا به حال صمیمانه، در حرف و عمل، از اخلاص و آثار مادی و معنوی آن، برای مردم، متاعی به ارمغان آورده ایم؟ چه قدر از
آفات و آسیب های عمل، خصوصا به زبان روز و پیش از هر گونه برخورد تند و قهر آلود، گفت و گو داشته ایم؟

به راستی، ریا، این بلای ایمان سوز، این بیماری مزمن، در کمین همه ی انسان ها است، اما پیشگیری قبل از درمان و واکسیناسیون
قبل از نسخه پیچی، هم تاثیر بیش تر و هم هزینه ی کم تری در پی دارد، چون، جرثومه ها و میکرب ها، در مزاج های سالم، یا دفع
می شوند و یا معدوم می گردند . در این زمینه چه فعالیت هایی داشته ایم؟ آیا سر در لاک خود به دنبال دنیای خود نبوده ایم؟ آیا
هیچ به این امر اندیشیده ایم که ارزش عمل، وابسته به رشد معرفت و محبت است؟ چه قدر در رشد و آگاهی توده ی مردم
کوشیده ایم و دل هایی را به سمت محبوب جلب کرده ایم؟

در بینش دینی، مبنای عمل، جو و روح جمعی و چشم و هم چشمی نیست که شهادت و دیدار آتش و بهشت، نور و نار است که
حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «شغل من الجنه و النار امامه » . (۲۰) چه قدر در به وجود آوردن این جو، موفق عمل کرده ایم!؟ در
بینش اصلی، ارزش عمل وابسته به عامل و انگیزه ی عمل است: «انما الاعمال بالنیات » . (۲۱) در اندیشه ی شیعه، محاسبه های مکرر و
مداوم از نیات (نه اعمال) راه گشا است که فرموده اند: «حاسبوا انفسکم » (۲۲) «حاسبوا اعمالکم » . آیا در پی ارائه ی تصویری روشن از
این بینش بوده ایم یا به خاطر کسب قدرت و منافع جناحی همه چیز را، همه چیز را، در پیش روی اذهان و توجه مردم به استهزا و
تمسخر کشانده ایم؟ و . . .

۳- فرافکنی

نویسنده، در کتاب می نویسد:

«نباید همه ی کاستی ها و خرابی ها را به گردن غرب انداخت »

ولی در جای جای کتاب، خود، با این نگاه همراه است، به طوری که در یک کتاب نود و شش صفحه ای، قریب سی صفحه در این
مورد سخن رانده است .

این درست، که اومانیسم (انسان محوری)، اتالتاریسم (اصالت سود) ; راسیونالیسم (عقل خشک و حسابگر)، اگوساتریسم
(خودمحوری) و آنارشیسم (سرور ستیزی و هرج و مرج) نشانه ی ابسوردیته (رفاه پوچی) و رهاورد تمدن غربی است . این درست،
که بحران معنویت، بن بست صنعت و علم، پیش روی انسان غربی است، اما همه ی تقصیرات را به گردن دیگران انداختن و خویش
را به محاکمه نکشیدن، خود را از مسیر صحیح اصلاح و سازندگی دور کردن و به بیراهه ها رفتن است .

این قبول که عناصر نفوذی، در محورهای زیادی راه یافته اند و توانسته اند ضربات زیادی به انقلاب و نظام وارد کنند، اما این، باعث
نمی شود که سؤ مدیریت ها، سستی ها، کم کاری ها خودمان را توجیه کنیم; چون، همیشه، میکرب در مزاج های ضعیف، موثر واقع
می شود .

۴- تقابل سنت و مدرنیسم

به نظر مؤلف، یکی از معضلات جامعه ی بعد از انقلاب، رویکرد خواسته یا ناخواسته به فرهنگ غرب است . او، با نگاهی افراطی،
تمدن جدید غرب را کلیتی می داند با روح و جان واحد، و میان اسلام و تجدد، تعارض کلی و ماهوی قائل می شود و احیای سنت
دینی را در نفی همه ی م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.