پاورپوینت کامل نهی از قیام در بوته ی نقد و تحلیل روایی ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نهی از قیام در بوته ی نقد و تحلیل روایی ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهی از قیام در بوته ی نقد و تحلیل روایی ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نهی از قیام در بوته ی نقد و تحلیل روایی ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
۱
اشاره:
برخی، چنین می اندیشند که پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام نباید قیام کرد و نهضتی اصلاحی به راه انداخت و آن کس
که انقلاب کند، طاغوت است .
اینان، برای اثبات عقیده ی خویش، به چند روایت که از قیام پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام نهی کرده است، تمسک
می کنند .
نوشتار حاضر، نقد و بررسی روایی و دلالی این چند حدیث برای اثبات نادرستی چنین اندیشه ای است .
گاهی شنیده می شود که مذاق شرع، خودداری از هر گونه تحرکی علیه حکام ظالم و تا بیش از ظهور امام زمان علیه السلام است،
. برخی، به روایاتی هم در این باره استناد می کنند، و در نتیجه، به شدت، با هر گونه ندای عدالت خواهانه مخالفت می کنند و آن را
طاغوت می نامند، و بدین گونه، سکوت خود را توجیه می کنند . ما، بر آن شدیم تا روایات مورد نظر را بررسی سندی و دلالی کنیم
.
مرحوم حر عاملی در کتاب گران سنگ خود وسائل الشیعه، در کتاب جهاد، این روایات را در یک باب آورده و عنوان آن را چنین
قرار داده است: «باب حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم علیه السلام » . همان طور که ملاحظه می فرمایید، ایشان فتوا و نظر
نداده است; زیرا، اگر نظری داشت می فرمود: «وجوب الخروج » یا «حرمه الخروج » و . . . ، چنانچه در ابواب دیگر نظر و فتوا داده اند .
ما، به دو روایت که عمده و مهم ترین آنان است، از منابع اصلی، اشاره و بحث می کنیم:
روایت یکم:
علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن حماد بن عیسی، عن ربعی، رفعه عن علی بن الحسین علیه السلام قال:
«و الله! لا یخرج واحد منا قبل خروج القائم علیه السلام الا کان مثله مثل فرخ طار من و کره قبل ان یستوی جناحاه، فاخذه
الصبیان فعبثوا به .» ; (۱)
به خدا سوگند! احدی از ما، پیش از خروج حضرت قائم علیه السلام خروج نمی کند، مگر این که همانند جوجه پرنده ای باشد که
پیش از آن که بال و پر او ردیف شود، از لانه ی خود بیرون زده و پرواز کند . البته به زمین می افتد آن را گرفته و کودکان ابزار بازی و
سرگرمی خود قرار می دهند . (۲)
این روایت، مرسل است . «ربعی » ، ربعی بن عبدالله بن الجارود است . او، هر چند ثقه است، ولی از اصحاب امام صادق و امام کاظم
علیهما السلام است و از نظر طبقه و سال، نمی تواند بدون واسطه، از امام زین العابدین علیه السلام حدیث نقل کند . (۳) مرحوم
مجلسی از این روایت، به عنوان «مرفوع » یاد کرده است . (۴) واضح است که «مرفوع » ، از اقسام «مرسل » است .
البته، این روایت را، نعمانی، با اندک تغییری، از امام باقر علیه السلام با سند دیگری نقل کرده است:
«حدثنا محمد بن همام، قال: حدثنا جعفر بن محمد بن مالک، قال: حدثنی احمد بن علی الجعفی، عن محمد بن المثنی
الحضرمی، عن ابیه، عن عثمان بن زید الجهنی ، عن جابر، عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام قال: مثل خروج القائم
منا اهل البیت کخروج رسول الله صلی الله علیه و آله، و مثل من خرج منا اهل البیت قبل قیام القائم مثل فرخ طار فوقع من وکره
فتلاعبت به الصبیان .» (۵) ;
خروج حضرت قائم ما اهل بیت، مانند خروج حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله است . و مثال کسی که از ما اهل بیت، قبل از
قیام حضرت قائم علیه السلام خروج کند، مثال جوجه پرنده ای است که از لانه ی خود به پرواز درآید و مورد سرگرمی کودکان
می شود .»
اولا سند این روایت هم مورد اشکال است; زیرا، اولا، چند نفری از رجال آن، مجهول و یا مهمل هستند، همانند احمد بن علی
جعفی و محمد بن مثنی حضرمی و عثمان بن زید جهنی . (۶)
ثانیا، جعفر بن محمد بن مالک، (جعفر بن محمد فزاری) به تصریح نجاشی، ضعیف الحدیث و فاسد المذهب است . ابن الغضائری
می گوید: کذاب، متروک الحدیث جمله . و کان فی مذهبه ارتفاع . یروی عن الضعفاء و المجاهیل و کل عیوب الضعفاء مجتمعه فیه (۷)
; ایشان، دروغگو است و تمامی احادیث او مورد اعراض و بی اعتنایی است . در عقیده ی او، غلو است . یعنی او، از ضعفا و مجهولان
روایت می کند . تمامی عیب های افراد ضعیف، در او جمع شده است .
بالاخره، بزرگانی مانند ابن الولید، ابن نوح، مرحوم صدوق، ایشان را تضعیف کرده اند، هر چند شیخ طوسی و علی بن ابراهیم،
ایشان را توثیق کرده اند، ولی چون با تضعیف های قبل تعارض دارد، نمی توان حکم به وثاقت او کرد، مرحوم خویی، صریحا، این
مطلب را فرموده اند . (۸)
بنا بر این، این طریق نیز مورد اشکال جدی است و قابل اعتماد نیست . مرحوم تستری نیز می فرماید: «این شخص، مورد اختلاف
است و جارح، در این جا، مقدم است . (۹)
دلالت و توجیه روایت
۱ شاید، این روایت، در مقام خبر دادن از یک امر غیبی باشد; یعنی، امام علیه السلام طبق علمی (اخبار غیبی) که دارد، می فرماید،
قیام های قبل از ظهور، به هدف نمی رسد، هر چند ممکن است آثار مثبت و مطلوب بر آن مترتب بشود . بنابراین، مقصود، از
روایت، این نیست که قیام ها را تخطئه کند و آن را مورد تایید قرار ندهد . چه گونه این معنا را امام قصد کرده باشد و حال آن که
قیام زید شهید و قیام مختار و از همه درخشان تر، قیام سید الشهداء علیه السلام اتفاق افتاد و مواضع ائمه ی اطهار علیهم السلام
در باره ی آن، کاملا، مثبت بود؟ !
۲ روایاتی داریم که امام معصوم، در مقام تشویق به قیام علیه حکام جور، می فرماید: «مخارج خانواده ی قیام کنندگان را بر عهده
می گیرم .»
ابن ادریس، در سرائر آورده است:
عن کتاب احمد بن محمد بن سیار، ابی عبدالله السیاری، عن رجل، قال: ذکر بین یدی ابی عبدالله علیه السلام من خرج من آل
محمد صلی الله علیه و آله فقال:
«لا زال انا و شیعتی بخیر ما خرج الخارجی من آل محمد صلی الله علیه و آله و لوددت ان الخارجی من آل محمد خرج و علی نفقه
عیاله .» (۱۰) ;
هنگامی که در محضر حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سخن از قیام و انقلابیان از آل محمد علیهم السلام به میان آمد،
ایشان فرمود: «من و شیعیان من، در خیر سلامت خواهند بود، تا زمانی که کسی از ما، علیه اینان قیام کند و آرزو دارم که یکی از آل
محمد صلی الله علیه و آله خروج کند و مخارج اهل و عیال او را، من، بر عهده بگیرم .»
البته، دو اشکال به این روایت وارد می شود:
اولا، این روایت، مرسل است و «عن رجل » دارد . راوی این حدیث، یعنی «سیاری » ، فاسد المذهب و کثیر المراسیل و مجفو الروایه
است . نجاشی (۱۱) ، به این نکته، اشاره کرده است . ابن الغضائری هم او را ضعیف و غالی و متهالک شمرده است، هر چند، نظرمان
نسبت به تضعیفات کتاب ابن الغضائری منفی است . از طرفی، بعضی، مانند مرحوم حاجی نوری، تلاش در توثیق این شخص دارد .
او، این نکته را که کلینی از او زیاد روایت نقل می کند، دلیل بر وثاقت گرفته است . (۱۲)
ثانیا، این روایت نیز در مقام تایید تمامی قیام ها نیست، بلکه اشاره به واقعیتی دارد و آن، این که نتیجه ی این قیام ها، این است که
ذهن حکومت وقت، متوجه آنان می شود، و آزار و فشار بر ائمه علیهم السلام و شیعیان، کم تر می شود .
این اشکال، خالی از تامل نیست، زیرا، امام تعبیر، «الخارجی منا» کرده و اگر نص در تایید نباشد، قطعا، ظهور خواهد داشت .
۳ این روایت کلینی و نعمانی به قیام فاطمی ها در افریقا و پیروزی آنان و به دست گرفتن زمام حکومت و هم نیز قیام بعضی از
علویان در یمن و ایران، مورد نقض است . بنا بر این، این اخبار غیبی و پیشگویی، مورد نقض و اشکال است . از این اشکال،
پاسخ هایی داده شده است:
الف) این پیشگویی، حمل بر غالب می شود; یعنی، نوع قیام ها، به هدف نمی رسند و منافات با به هدف رسیدن بعضی از قیام ها
ندارد .
ب) این نقض ها، وارد نیست، زیرا، تمامی بلاد را تسخیر و تصرف نکردند!
ج) ایشان، علوی نبودند . بعضی از مورخان بدان اشاره کرده اند (۱۳) .
البته پاسخ سوم، وارد نیست، زیرا، این معنا (علوی نبودن) زاییده ی تبلیغات دستگاه عباسی ها بوده و می خواستند چنین وانمود
کنند که ایشان ربطی به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ندارند، تا بدین طریق، افکار عمومی را علیه خود نشورانند . و ذهن
مردم متوجه آنان نشود .
پاسخ دوم نیز وارد نیست; چون، روایت نهی از قیام، سخن از تسلط بر تمامی نقاط جهان به میان نیاورده است . اما پاسخ «الف » ،
شاید مقبول و بدون اشکال باشد .
۴- مراد از «احد منا» که در روایت آمده، قیام یکی از ائمه ی طاهرین علیهم السلام است . این، در واقع، پاسخ به اصرار بعضی از
شیعیان به ائمه ی طاهرین علیهم السلام برای قیام علیه حکومت است و امام علیه السلام در پاسخ می فرماید: «قیام ما، قبل ظهور
حضرت قائم، با توجه به نبودن نفرات و سلاح، توفیقی در بر ندارد» . برای مثال، به یک نمونه ی تاریخی اشاره می کنیم . مامون رقی
می گوید:
خدمت حضرت امام صادق علیه السلام نشسته بودم، ناگهان، سهل بن حسن خراسانی وارد شد و بر امام سلام کرد و گوشه ای
نشست، سپس عرض کرد: «یابن رسول الله: لکم الرافه و الرحمه و انتم اهل بیت الامامه . ما الذی یمنعک ان یکون لک حق تقعد
عنه؟» ; شما اهل بیت، سزاوار پیشوایی و امامت هستید، چه چیز مانع می شود که از حق خود دفاع نکنید، و حال آن که صد هزار
مسلح پیرو دارید که در رکاب شما آماده ی جان نثاری هستند؟ حضرت فرمود: «بنشین .» سپس دستور داد تنور را روشن کردند .
به او فرمان داد، تا وارد تنور شود و میان شعله های آن بنشیند . خراسانی، عذر آورد و عرض کرد: «ای سید من، آقای من! مرا در
آتش، معذب مگردان و مرا ببخش و از آن چه گفتم، معاف دار .» حضرت، او را معاف داشت . در این میان، هارون مکی یکی از یاران
حضرت، در حالی که کفش خود را به دست گرفته بود، وارد شد و به حضرت عرض سلام کرد .
حضرت به او فرمود: «الق النعل من یدک، و اجلس فی التنور; کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و آنجا بنشین .» او هم اطاعت
کرده و فورا وارد تنور شد و در آن نشست .
حضرت، به سخن خود با آن خراسانی ادامه داد و اوضاع آن جا، خطه ی خراسان، را چنان برای خراسانی تشریح می کرد، گویا
حضرت در آن جا بوده است . سپس به آن شخص فرمود: «قم یا خراسانی و انظر ما فی التنور; برخیز و به داخل تنور نگاه بینداز .»
آن شخص می گوید: «چون به داخل تنور نگاه انداختم، او را صحیح و سالم دیدم، در حالی که راحت در آن جا نشسته! او، سپس از
تنور خارج شد و بر ما سلام کرد .»
امام، به خراسانی فرمود: «کم تجد بخراسان مثل هذا؟ چند نفر همانند این شخص هارون مکی در خراسان یافت می شود؟» . عرض
کرد: «به خدا سوگند حتی یک نفر هم نیست .» حضرت فرمود: «اما انا لا نخرج فی زمان لا نجد فیه خمسه معاضدین لنا . نحن اعلم
بالوقت (۱۴) ; زمانی که پنج نفر یاور نداشته باشیم، هرگز خروج نمی کنیم . ما، بهتر از شما می دانیم که چه زمانی قیام کنیم .»
بنا بر این، هیچ بعید نیست که این سنخ روایات، ناظر به این گونه جریانات و پاسخ این گونه افراد باشند .
۵ بعضی از اعلام، به طور قطع، مدعی شدند که این روایات، از جعلیات بنی امیه و بنی عباس است و انگیزه ی آنان، بازداشتن
علویان از قیام و خروج علیه حکام است . (۱۵) البته به عنوان احتمال، می توان آن را پذیرفت، چون، جعل احادیث از سوی حکام،
بالاخص امویان، امری عادی و شایع بوده است، ولی ادعای قطع و یقین، مشکل است .
روایت دوم
محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسی، عن الحسین بن المختار، عن ابی بصیر، عن ابی
عبدالله علیه السلام قال:
«کل رایه ترفع قبل قیام القائم، فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عز و جل .» (۱۶)
فقه الحدیث
طاغوت، به چند معنا آمده است: ۱ کاهن، ۲ شیطان، ۳ سردمدار ضلال و گمراهی (۱۷) ; ۴ بت، ۵ هر آن چه به غیر خداوند مورد
پرستش و عبادت قرار می گیرد . (۱۸)
طاغوت، گاهی به معنای مفرد می آید (۱۹) و گاهی جمع:
مثال مفرد: «و قد امروا ان یکفروا به » . (۲۰)
مثال برای جمع: «اولیاءهم الطاغوت یخرجونهم » . (۲۱)
بررسی سند روایت
هر چند علامه ی مجلسی، این روایت را موثق دانسته، (۲۲) ولی سند آن، خالی از اشکال نیست، چون، در این سند، «حسین بن
مختار» واقع شده است . در وثاقت و ضعف او، چند قول داریم:
۱- ضعیف بودن; شیخ طوسی، تصریح به عدم وثاقت و واقفی بودن او کرده است . بر همین اساس: علامه ی حلی، او را ضعیف
شمرده و مرحوم محقق حلی، در کتاب «المعتبر» ، روایتی آورده و سپس فرموده: «این روایت، ضعیف است; زیرا در سند آن، حسین
بن مختار، واقع شده است .» جمع دیگری نیز مانند مرحوم شیخ بهایی در کتاب مشرق الشمسین، او را ضعیف دانسته اند . ایشان،
در ذیل روایتی فرموده: «این روایت، قابل استدلال بر اثبات حرمت نیست، چون، در سند آن، حسین بن مختار است و او، واقفی
مذهب است .» (۲۳)
۲- وثاقت داشتن; ابن عقده، معتقد به وثاقت او است . مرحوم حلی، نام او را در قسمت دوم کتاب آورده و فرموده است:» او، وافقی
است و ابن عقده، به نقل از علی بن الحسن، او را کوفی ثقه خوانده، ولی اعتماد من، بر قول اول است . (۲۴) »
مرحوم خویی، پس از مناقشه در صغرا (واقفی بودن حسین بن مختار) و در کبرا (واقفی بودن مانع از عمل به روایت شخص ثقه
نمی شود)، او را بدون هیچ اشکالی، جزء موثقان می داند . ایشان فرمودند:
«ذکره العلامه فی القسم الثانی و ترک العمل بروایته من جهه بنائه علی انه واقفی، و الاصل فی ذلک شهاده الشیخ فی رجاله علی
وقفه . و یرده اولا، ان الوقف، لا یمنع العمل بالروایه بعد کون راویها ثقه، و الحسین بن مختار ثقه .
ثانیا لم یثبت وقفه، لشهاده المفید بانه من اهل الورع من الشیعه . . . و روی فی الکافی، (۲۵) کتاب الحجه، فی باب، الاشاره و النص
علی ابی الحسن الرضا علیه السلام » ، بسند صحیح، عن الحسین بن مختار، وصیه الکاظم علیه السلام الی ابی الحسن الرضا علیه
السلام . و رواه الصدوق بسند ین صحیحین مثله فی العیون . و هذا، لا یجتمع مع وقفه . . . .
علی ان سکوت النجاشی و الشیخ فی الفهرست من ذکر مذهبه و الغمض فیه، شاهد علی عدم وقفه . و کیف کان، فالرجل من
الثقات بلا اشکال;»
یعنی علامه ی حلی، ایشان را در قسمت دوم از کتاب اش (بخش ضعفا) آورده و به روایات او
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 