پاورپوینت کامل درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (عج) ۹۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (عج) ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (عج) ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (عج) ۹۵ اسلاید در PowerPoint :

۱

آیه الله محمد مهدی آصفی

اشاره:

یکی از شبهاتی که درباره ی حضرت مهدی علیه السلام شده، این است که آن حضرت، مصداق آیات وراثت زمین و روایات حکومت
جهانی نیست .

نوشتار حاضر، ضمن اثبات انقلاب جهانی از دید قرآن و روایات، با نقل چهاردسته از روایات معتبر نزد شیعه و سنی، مانند حدیث
«ثقلین » و «لزوم شناخت امام » و . . . به این شبهه پاسخ می دهد و عقیده ی شیعه را به اثبات می رساند .

«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون »

و ما، بعد از تورات، در زبور داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار من، زمین را به ارث می برند .» (۱)

در برابر ما، سه مطلب مربوط به هم هست:

مطلب نخست

نخستین مطلب، انقلاب جهانی فراگیری است که قرآن، در چند مورد، بدان اشاره می کند:

۱- در آیه ی پنجاه و پنجم سوره ی نور آمده است:

«خدا، به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، وعده داد که همان گونه که امت های پیشین را
لافت بخشید، هر آینه، آنان را هم خلافت دهد و دینی را که برای ایشان پسندید، برای شان استوار و حاکم سازد و یقینا، آنان را پس
از بیمناکی شان آرام و ایمن قرارشان دهد .» .

۲- در دو آیه ی پنجم و ششم از سوره ی قصص آمده است:

«و ما اراده کردیم که بر آن طایفه ی ضعیف و ذلیل، در آن سرزمین منت گذاریم و آنان را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و
جاه فرعونیان گردانیم، و در آن سرزمین، به آنان قدرت و سلطه بخشیم و به فرعون و هامان و لشگریان شان آن چه را که از آن
ترسان شوند، نشان دهیم .» . (۲)

۳- در آیه ی صد و پنجم سوره ی انبیا آمده است:

«هر آینه، ما بعد از تورات، در زبور داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار من، زمین را به ارث می برند .» . (۳)

این انقلاب، وقتی رخ می دهد که مستکبران بر زندگی مردم حکم می رانند و بندگان خدا را به استضعاف می کشانند و ارزش ها و
خرد و وجدان مردمان را می ربایند و بشریت به بن بست می رسد . در این هنگام، اراده ی الهی دخالت کرده، توان و سلطنت را از
دست ستمگران مستکبر گرفته و به دست مستضعفان صالح می رساند .

چنین انقلابی جهانی، در تاریخ تکرار شده است . از جمله ی آن ها، رخداد تاریخی بنی اسراییل است، آن زمان که فرعون، استکبار
ورزید و در زمین فساد کرد . خداوند می فرماید:

«فرعون، در زمین (مصر) تکبر و گردن کشی کرد و مردم اش را گروه گروه کرد و طایفه ای را سخت ضعیف و ذلیل شمرد: پسران
شان را می کشت و زنان شان را [برای خدمت ] زنده می گذاشت . هر آینه، فرعون، از مفسدان بود» . (۴)

امر حتمی نخست، جا به جایی فرمانروایی از مستکبران به مستضعفان صالح است که انقلابی فراگیر در ارزش ها و در سرزمین ها [
ی مختلف ] و در فرمانروایی و رهبری است . این، از سنت های حتمی الهی است .

مطلب دوم

کسی که این انقلاب جهانی فراگیر را رهبری و فرماندهی می کند، «مهدی » از ذریه و نوادگان رسول الله صلی الله علیه و آله است .
این مطلب، در حد تواتر، در روایات صحیح آمده است . این، همان دومین مطلبی است که حدیث نبوی، آن را ثابت می کند و
مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و آن را مطلبی حق می دانند، همان گونه که آن مطلب نخست را نیز به حکم قرآن شریف،
ابت شده می دانند . در هیچ یک از این دو مطلب، جای کوچک ترین تردیدی نیست .

احادیث مهدی علیه السلام در حدی است که قابل تردید نیست . ما، در این جا نمی خواهیم وارد این بحث و بحث پیشین شویم .

مطلب سوم

مهدی منتظر (عج) که رسول الله صلی الله علیه و آله از او خبر داده، محمد بن حسن بن علی علیهم السلام است که در دویست و
پنجاه و پنج هجری در سامرا زاده شد و خدای متعال، او را از دید مردمان پنهان کرد . خداوند، برای نجات دادن مردم از ستم و
نابود کردن شرک و دوگانگی و استوار ساختن توحید و پرستش خدا از سوی انسان، «مهدی » را می فرستد و او، شریعت و حدود
خدا در زندگی مردمان را برپا می دارد .

از روایات فراوان اهل بیت علیهم السلام می فهمیم که مهدی منتظر – که رسول الله صلی الله علیه و آله بدو مژده داده است –
محمد بن حسن عسکری، دوازدهمین امام از اهل بیت علیهم السلام است . سخن ما بر این مسئله متمرکز است و مخاطب مان در
این بحث، کسانی اند که اعتقاد به حجیت حدیث اهل بیت علیهم السلام دارند و به دنبال دلایل کافی و روشن و صریح برای اثبات
علمی عقیده ی امامیه، مبنی بر این که مهدی منتظر آل محمد علیهم السلام معین و مشخص شده است، هستند .

اختلاف میان شیعه ی امامیه و دیگر فرقه های اسلامی، در اصل قضیه ی مهدویت نیست; زیرا، تمامی مسلمانان – جز گروهی اندک
– باور دارند که خدای متعال، از میان اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله «مهدی » را برای انقلاب جهانی بزرگی در زندگی
مردمان ذخیره کرده است، تا بشریت را نجات دهد . در این، تردیدی نیست و روایات نبوی، در این باره، صحیح و متواتر است .
اختلاف میان شیعه ی امامیه و دیگر مسلمانان، تنها، در تشخیص و تعیین [ امام مهدی ] است .

شیعه ی امامیه، معتقد است که امام مهدی منتظر علیه السلام محمد بن حسن بن علی علیهم السلام است که در سال دویست و
پنجاه و پنج هجری، در سامرا زاده شد و خداوند تعالی، برای حکمتی که خود می دانست، او را در پس پرده ی غیب برد و او، همان
کسی است که خدای بلند مرتبه، او را برای نجات بشریت ذخیره کرده است و پیامبران و کتاب های الاهی قبلا بدو بشارت داده اند .

غیر شیعیان، معتقدند، مهدی ای که رسول الله صلی الله علیه و آله بدو مژده داده، هنوز به دنیا نیامده، یا زاده شده و ما، نام اش را
نمی دانیم .

برای اثبات عقیده ی امامیه، به دو گروه دلیل، استدلال می کنیم:

گروه نخست، روایات عام و کلی است که ویژه ی امام علیه السلام نیست، اما قهرا و به ناچار، بر عقیده ی امامیه در مورد مهدی علیه
السلام منطبق است .

اگر عقیده ی امامیه را در این باره به شمار نیاوریم، برای این گونه روایات، توجیه و تفسیری صحیح نمی دانیم . این روایات، یقینا،
صحیح اند . بعضی از آن ها، در مصادر و منابع امامیه، در طبقات مختلف راویان سند، متواترند و مناقشه و ایرادی در آن ها نیست .
بخش اعظم این روایات را در مدارک و منابع معتبر اهل سنت و به سندهای معتبر یا متواتر نیز می بینیم .

ایمان و اعتقاد به درستی این احادیث، به اثبات علمی عقیده ی امامیه در تشخیص و تعیین امام منتظر منجر می شود; زیرا، این
روایات با عقیده ی معروف امامیه منطبق است و ما، مصداق و تفسیر دیگری برای این احادیث نمی شناسیم .

مطابقت کامل این روایات با مبنای شیعه ی امامیه و عدم مطابقت آن با هیچ مبنای معروف دیگری ما را به طور قطع، به این
نتیجه می رساند که این روایات، ناظر به همان رای و عقیده ی شیعه ی امامیه اثنا عشریه است .

نمونه ای از این گروه از احادیث، چنین است:

حدیث ثقلین

نخستین حدیثی که در این باره بدان استناد می کنیم، حدیث ثقلین است . این حدیث، صحیح است و به تواتر، از رسول الله صلی
الله علیه و آله رسیده است . محدثان تمامی فرقه های اسلامی، بر صحیح بودن اش، اجماع و اتفاق نظر دارند . از میان علمای
مسلمان، کسی نیست که در صحت این روایت و صدور آن از رسول الله صلی الله علیه و آله تردید کند .

برای اثبات سخن ما، همین کفایت می کند که افراد زیر، آن را نقل کرده اند:

مسلم در صحیح، ترمذی و دارمی در سنن، احمد بن حنبل در جاهای متعددی از مسندش، نسایی در خصائص، حاکم در
مستدرک، ابوداوود و ابن ماجه در سنن .

طرق [و اسناد روایت] این حدیث در کتاب های امامیه، بیش از آن است که در این مختصر شمارش شود .

متن حدیث – چنان که در بیش تر مصادر است – چنین است:

ای مردم! همانا، من، بشرم [مانند دیگران]، نزدیک است که [از سوی فرشته ی مرگ] خوانده شوم، و من هم پاسخ دهم . من،
میان شما، دو چیز گران سنگ به جا می گذارم . آن دو، کتاب خدا و عترت ام، اهل بیت ام، هستند . این دو، هرگز از هم جدا
نمی شوند، تا بر من، در حوض [کوثر] آیند . بر آن دو پیشی نگیرید که هلاک می شوید و بدانان چیزی نیاموزید; زیرا، از شما
داناترند .

این حدیث، به صراحت می گوید:

الف) پیامبر، پس از خود، دو جانشین برای هدایت امت باقی می گذارد که قرآن و اهل بیت اش هستند .

ب) هر دو جانشین، باقی اند و تا روز قیامت، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند .

ج) رسول الله صلی الله علیه و آله فرمان داد به آن دو چنگ زنند تا از گمراهی مصون نگه داشته شوند .

چنگ زدن، به معنای پیروی و طاعت است . همین، معنای «حجت » است و حجت و حجیت، معنایی جز پیروی و اطاعت ندارد .

اگر نکته ی نخست (باقی گذاشتن دو چیز گران سنگ) را به دومین نکته (جدانشدن شان از هم) پیوند زنیم، اصل مهمی را به
دست می آوریم . آن اصل، این است که در هر زمان حجت و امامی از اهل بیت علیهم السلام وجود دارد که هرگز از کتاب خدا جدا
نمی شود .

ابن حجر در صواعق می گوید:

احادیثی که مردم را بر لزوم تمسک به کتاب و اهل بیت دعوت می کند، دلالت دارد بر این که هیچ گاه رشته ی شایستگان اهل بیت
تا روز قیامت بریده نخواهد شد، همان گونه که قرآن هم چنین است . از این رو، اهل بیت، موجب امان و قرار زمینیان بودند، چنان
که گفته خواهد شد . گواه بر این، خبر پیشین است که [پیامبر فرمود] : «در هر نسلی از بازماندگان امت ام، عادلانی از اهل بیت ام
هستند .» . (۵)

بدون تردید، حدیث دلالت دارد که حجتی از اهل بیت علیهم السلام، به عنوان امام مردم، همیشه، خواهد بود .

برای این حدیث، جز وجود امام مهدی علیه السلام و حیات و بقا و غیبت و امامت اش بر مسلمانان، چنان که امامیه باور دارد،
تفسیر یا مصداقی نیست . اگر این اعتقاد را باور نکنیم، در قرن هایی که بر حیات مسلمانان گذشته است، هرگز مصداق و تفسیری
نخواهیم یافت . نه اکنون و نه پیش از این، میان مسلمانان، کسی نیست که ادعا کند، داناترین مردمان است و مردم می بایست از او
پیروی کنند و بر وی پیشی نگیرند و از او آموخته، بدو نیاموزند .

اگر پرسیده شود: «فایده ی امامی که از دید مردم غایب است، چیست؟» . می گوییم، خدای بلند مرتبه، ما را بر اسرار غیبت اش، جز
اندکی، آگاه نکرده است . آن چه خدا علمش را بر ما پوشانده، بسیار است و جز اندکی به ما [دانش نداده و ] نشناسانده است .
صادق امین حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به ما خبر داد: که حجتی از اهل بیت اش، میان مردم و روی زمین تا روز
یامت باقی می ماند . ما، سخن پیامبر را تعبدا می پذیریم و علم آن چه را نمی دانیم، به آن که می داند، وامی گذاریم . البته، بر همه
روشن است که تمام آن چه در شریعت و دین الهی هست، برای ما شناخته شده و معلوم نیست .

حدیث «آن که بمیرد و امام زمان اش را نشناسد . . .» (۶)

مسلم، آن را در صحیح اش روایت کرده است . نص حدیث، چنین است:

از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت است: «آن که بمیرد و بر عهده اش بیعت [امام حق ] نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است .» . (۷)

بخاری، در صحیح اش به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت می کند:

«آن که از [ گستره ی حکومت ] سلطان [ شرعی ] بیرون رود، گر چه یک وجب باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است .» . (۸)

احمد، در مسندش به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله چنین روایت کرده است:

«آن که بمیرد و بر او طاعت [ امامی حق ] نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است .» (۹)

طیالسی در مسندش به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت کرده است:

«کسی که بمیرد، بی آن که امام [ حق ] داشته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است .» . (۱۰)

حاکم، همین را در مستدرک اش چنین آورده است:

«آن که بمیرد و بر عهده اش [ پیروی ] امام مردم [ حق پرست ] نباشد، مرگ اش، به جاهلیت است .» . (۱۱)

حاکم، با شرط شیخین (بخاری و مسلم) این حدیث را صحیح می داند . ذهبی، آن را در تلخیص المستدرک آورده (۱۲) ، و با شرط
شیخین، آن را صحیح می داند . پوشیده نیست که ذهبی، در تصحیح احادیث مستدرک، بسیار سختگیر است . هیتمی، در مجمع
الزوائد (۱۳) ، آن را با سندها [ و روایان ] بسیار و گونه های مختلف آورده است .

طریق [ و گزارش گران ] و الفاظ حدیث، بسیار و در حد استفاضه است و دانستیم – چنان که ذهبی گواهی کرده – برخی، صحیح
است .

ثقات محدثان امامی، این حدیث را روایت کرده اند . طرق [ و روایان ] اینان نیز بسیار است، که برخی صحیح است . مضمون کلی
این حدیث، قریب به تواتر است .

مجلسی قدس سره، برای آن در بحارالانوار، بابی با عنوان «من مات ولم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه » قرار داده، و چهل
حدیث را به همین معنا، از راویان بسیار روایت کرده، که الفاظ آن، نزدیک به هم است . (۱۴)

ما، برای نمونه، دو طریق آن را بیان می کنیم:

الف) طریق نخست، روایت برقی در محاسن به سند معتبر از امام صادق علیه السلام است . ایشان، روایت را چنین آورده است:

«زمین، جز با امام، درست و راست نمی شود و هر که بمیرد و امام اش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است .» . (۱۵)

ب) دومین طریق، روایت «کشی » از ابن احمد از صفوان از ابی یسع است . در این روایت، آمده است:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم:

«پایه های اسلام را به من معرفی بفرما .» . فرمود: «شهادت به توحید» – تا فرمود: – رسول الله فرمود: «آن که بمیرد و امام زمان اش
را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است .» . (۱۶)

همه ی رجال این سند، موثق اند . هر چند در این گونه روایات که از سوی شیعه و سنی، بسیار روایت شده اند، نیاز به توثیق سند
نداریم .

این روایات، بر چند حقیقت زیر دلالت دارد:

الف) جز با امام، زمین، به ثبات و آرامش نمی رسد .

ب) در هر زمان می بایست انسان، امام زمان اش را بشناسد . معرفت او، جزء دین است و جهل به امام و نپذیرفتن اش از جاهلیت
است .

ج) در زمان می بایست همگان از امام پیروی کنند و روا نیست کسی از طاعت امام زمان اش سر باز زند .

د) آن که بمیرد و گردن به بیعت امام ننهد، به مرگ جاهلیت مرده است .

ه) در هر زمان، می باید امامی که شناخت و پیروی اش واجب است، وجود داشته باشد . در طول زمان، باید زنجیره ی امامان،
پیوسته باشد و هیچ عصر و زمانی، از آنان خالی نباشد .

درست نیست که گفته شود: «این مورد، مانند حکم به شرط موضوع، یا تعلیق حکم بر موضوع، مانند هر قضیه ی حقیقیه ی
دیگری است .» ; زیرا، درست است که قضیه ی حقیقیه، بر اثبات موضوع اش دلالت ندارد، بلکه بر فرض تحقق موضوع، حکم، ثابت
می شود، اما روایات وارد در این باب، بر معنایی بیش از این دلالت دارد . این روایات، بر ضرورت ارتباط یا معرفت و پذیرش امام از
سوی مردمان، به عنوان شرطی برای مسلمان بودن و این که اگر چنین نشود، مرگ جاهلی در پیش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.