پاورپوینت کامل خاتمیت، نفی بابیت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاتمیت، نفی بابیت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاتمیت، نفی بابیت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاتمیت، نفی بابیت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
۳۹۵
اشاره
پیش از این در مقاله ی «از شیخی گری تابابی گری » آمده بود که میرزا علی محمد شیرازی معروف به «باب » ادعاهای دروغینی مانند:
«باب بقیه الله » ، ذکریت، مهدویت و «رسالت » را طرح کرده است . با اعتراض عالمان دین، «باب » در شیراز توبه کرد ولی بعد از
اندک زمانی، ادعاهای واهی خود را از سر گرفت و این بار پس از شلاق خوردن و زندانی شدن، حکم اعدام وی صادر گردیده، در
تبریز به اجرا درآمد .
پس از اعدام باب، عده ای از طرف دارانش . دست به شورش و آشوب زدند و پس از چندی، غائله ی آنان خاموش گشت ولی برخی
از پیروانش به تبلیغ و مدلل سازی ادعاهای «باب » پرداخته اند . در این نوشتار، ادعای نفی خاتمیت مورد تحلیل و بررسی قرار
می گیرد .
پیشینه ی «خاتمیت »
بعثت پیامبران از سوی خداوند بزرگ، نیازهای بشر را در طول تاریخ تامین کرده است . گرچه نیاز به دین و شریعت آسمانی، باز از
نیازهای انسان به شمار می رود و چیزی جای «دین » را نمی گیرد، اما تجدید نبوت ها ضرورت ندارد . اگر راز تجدید نبوت ها را در
مسائلی مانند تحریف تعالیم پیامبران و شریعت سابق از سوی مخالفان و حاکمان زر و زور و تزویر، تحولات جوامع بشری از ابتدای
تاریخ و نیازمندی به قوانین جدید، وجود کلیات در بعضی از شرایع گذشته و نیاز به تطبیق آن در جزئیات، محدودیت عمر
پیامبران و عدم فرصت کافی برای تبیین شریعت، محدودیت امکان ارتباط با همه ی مردم، . . . بدانیم، این عوامل، در مورد دین
اسلام به کار نمی آیند; زیرا، اولا، با دلایل برون و درون دینی، اثبات می شود که تحریف بر «قرآن » کریم راه ندارد، و ثانیا، اتمام و
تطبیق قوانین با امامت و سنت صورت می پذیرد، و ثالثا، مبانی کلی فقه اسلام و قواعد عامه در فقه اسلامی، قابل دست رسی است،
و رابعا، تبیین کلیات احکام اسلامی از طریق عهده داری آن از سوی خود پیامبر و سپس پیشوایان معصوم (علیهم السلام) انجام
پذیرفت، و خامسا، با نشر سریع اسلام در جهان، ضعف های مربوط به محدودیت امکان ارتباط با همه ی مردم و . . . حل خواهد شد .
با توجه به نکات یاد شده و حکمت، و مصلحت و علل دیگر، خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) از سوی خداوند متعال
در قرآن کریم مطرح، و سپس از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) به صورت های گوناگون
تبیین شد . از این رو، مسئله ی خاتمیت، سابقه ای دیرین در عقاید و کلام اسلامی دارد، ولی از آن جهت که در گذشته، در این باره،
هیچ گونه اختلاف نظری، در اصل مسئله و تفسیر و تبیین آن وجود نداشت، در کتب کلامی قدیم، مورد بحث و گفت وگو قرار
نگرفت، اما در دوران اخیر، ظهور برخی از مسالک و مذاهب ساختگی در جهان اسلام، مانند «بابیت » ، «بهاییت » ، «قادیانیت » ، و . . .
با ادعای شریعت جدید و تعالیم آسمانی نو، از یک سو، و ارایه ی تفسیرهای جدید از «خاتمیت » ، از سوی برخی نظریه پردازان، از
سوی دیگر، سبب شد که متکلمان اسلامی و مدافعان اعتقادات دینی، آن را به عنوان یکی از بحث های مهم کلامی مورد بحث و
بررسی قرار دهند و با تحقیق و تحلیل بیش تر، رساله ها و مقالات و کتاب های جداگانه بنویسند .
آن چه در پی می آید، نگاهی به مسئله ی «خاتمیت از دیدگاه درون دینی » است . مخاطبان این بحث، در وهله ی نخست، مسلمانان
پاک و وفادار به پیامبر اسلام اند تا از این رهگذر برای اثبات حقیقت خاتمیت، دلایل متقن دینی را ارایه دهند و در وهله ی دوم،
ناآگاهانی اند که مسلمان بودند و به لباس جدیدی که دین، آن را قبول ندارد، در آمده اند . امید آن است که این مقاله ی کوتاه، برای
همه، مفید افتد و پیروان مذاهب ساختگی، به حقیقت دین اسلام برگردند .
پیش از ذکر حقیقت خاتمیت و دلایل آن، ادعاهای دروغین میرزا علی محمد شیرازی (مدعی بابیت و نبوت) را ملاحظه می کنیم و
سپس به تحلیل و بررسی آن می پردازیم .
ادعاهای دروغین «باب » و «بابیان »
چنان که در مقاله ی پیشین آمده بود، میرزا علی محمد شیرازی (۱۲۳۵ – ۱۲۶۶ ه . ق) در حالی که بیست و پنج سال از عمرش
می گذشت، خود را نماینده ی خداوند بر روی زمین خواند که موظف است مردم را برای ظهور عدل خداوندی و آمدن موعود
جمیع ملل و کتب آسمانی آماده کند!
بهایی یان (که در آینده به نقد و بررسی آن می پردازیم) برای زمینه سازی جهت پذیرش نبوت پیامبر دروغین دیگر، تلاش دارند که
میرزا علی محمد (معروف به «باب ») را از جمله پیامبران خداوند محسوب کنند که به اراده ی خداوند متعال بعد از حضرت رسول
اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) مبعوث گشت و اهل عالم را به دینی جدید دعوت کرد!
پیروان مسلک ساختگی بهایی، مدعی اند که «باب » دو مقام داشت:
الف) پیامبری مستقل و صاحب کتاب بود!
ب) مبشر (بشارت دهنده) به ظهور پیامبر دیگری به نام میرزا حسینعلی بود!
آنان در این ادعای پوچ، افراط و اعلام کردند، «باب » از جمله انبیای اولوالعزم و صاحب وحی الهی است! آنان، «باب » را در این مقام،
شبیه و نظیر حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) دانستند که صاحب شریعتی مستقل و
آیینی جدید است .
نیز گفته اند، ایشان، «همان موعود مقدسی هستند که به ظهورش، وعده ی جمیع پیامبران قبل تحقق یافته است » و «از جمله
مظاهر مقدسه ی الهیه و دارای سلطنت و اقتدار مطلقه و حایز کلیه ی حقوق و مزایای رسالتی مستقله است » !
به زعم آنان، اگر چه دوره ی «باب » ، فقط نه سال طول کشید ولکن این دوره ی کوتاه، نباید به هیچ وجه میزان سنجش حقانیت و
عظمت امر وی قرار گیرد! چرا که مدت زمان یک آیین، به اراده ی خداوند متعال است که هر موقعی که اهل عالم را محتاج تعالیم
جدید بداند، پیامبر جدیدش را ظاهر می سازد! (۱)
میرزا علی محمد شیرازی می گفت: «حضرت حجت، ظاهر شد به آیات و بینات به ظهور نقطه “بیان” که بعینه، ظهور نقطه ی ”
فرقان” است .» (۲) و «شبهه نیست که در کور نقطه ی “بیان”، افتخار اولوالالباب به علم توحید و دقایق معرفت و شئونات ممتنعه نزد
اهل ولایت بود . از این جهت، خداوند عالم، حجت او را مثل حجت رسول خدا در نفس آیات قرار داد» (۳) .
«باب » ، در تفسیر سوره ی یوسف، ادعا کرده است: «ان الله قد اوحی الی ان کنتم تحبون الله فاتبعونی » .
نیز گفته است: «من، از محمد افضل ام، چنان که پیغمبر گفته: “بشر از [آوردن] یک سوره ی من، عاجز است”، من می گویم: “بشر از
یک حرف کتاب من عاجز است”; زیرا، محمد، در مقام “الف” و من، در مقام نقطه هستم » . (۴)
وی، در نامه اش به شهاب الدین آلوسی آورده است: «قد بعثنی الله بمثل ما قد بعث محمدا من قبل . . . قد رفع کل ما انتم به
تعملون » . (۵)
وی در کتاب البیان آورده است: «قسم به خدا! امر من، از امر رسول الله عجیب تر است . او، در میان عرب تربیت شد و من، در میان
عجم و در سن بیست و پنج سالگی . . .» .
از دیگر اباطیل او، این است: «اول من سجد لی محمد، ثم علی، ثم الذین شهدوا من بعده » . (۶)
دلایل نفی خاتمیت
با طرح نبوت جدید از سوی «باب » و پس از او، میرزا حسینعلی نوری (معروف به بهاء)، طرفداران و پیروان آنان، درصدد تفسیر و
توجیه و تاویل «خاتمیت نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)» پرداختند تا به زعم خودشان، ثابت کنند در اسلام، راه
رسالت و ظهور نبی صاحب شریعت و دین جدید، باز است و آن چه که ختم شده، نبوت رؤیایی و تبعی است و لذا وحی و الهام
رؤیایی، وجود ندارد!
یکی از پیروان این گروه، به نام «روحی روشنی » در کتاب «خاتمیت » می نویسد:
بزرگ ترین حجابی که مانع عرفان و ایقان مسلمین گردیده و آن ها را از شاطی بحر عرفان و معرفت حضرت رحمان محروم کرده،
کلمه ی «خاتم النبیین » است و حدیث «لانبی بعدی » ، در صورتی که معنای آن، نه آن چنان است که مسلمین پنداشته اند . و آیه ی
قرآن مجید و احادیث، به هیچ وجه، دلالت بر عدم تجدید شریعت نمی نماید .
سپس شرحی در این باره از «فرائد گلپایگانی » (۷) و کتاب درج لئالی هدایت (۸) و تبیان و برهان (۹) آورده و چنین نتیجه گرفته که
«نبی » ، در لغت، «غیبگو» را گویند و لذا به انبیایی که دارای شریعت تازه نبودند، اطلاق می شود، ولی «رسول » ، به پیغمبرانی
اطلاق می شود که مستقیما به وسیله ی امواج روحانی و اشعه ی رحمانی، با ذات منیع لایدرک الهی ارتباط داشته، و دارای کتاب
جدید و شرع جدید می باشند .
در همین ارتباط می گوید:
مقصود از «رسول » ، کسی است که من عندالله، مامور تشریع شرع جدید باشد و «نبی » ، کسی است که مامور به ترویج و نگاهبانی
شریعت قبل باشد . به عبارت دیگر گوییم، «رسول » ، آن است که دارای کتاب باشد و «نبی » ، آن است که کتابی از طرف خدا بر او
نازل نشود .»
وی، سپس با اشاره به آیه ی شریف: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین » [احزاب: ۴۰] و حدیث
متواتر «لانبی بعدی » ، نتیجه می گیرد که ظهور نبی صاحب شریعت و دین جدید، نفی نشده است .
نیز در بحث از کلمه ی «نبی » می گوید:
بعث رسول و نبی صاحب شریعت، ختم نشده، بل ظهور انبیای تابع و غیرمستقل که در خواب ملهم شوند، ختم گردیده است . . .
بنابراین، جمله ی «خاتم النبیین » دلالت بر ختم و انقطاع بعث رسول ندارد; زیرا، هر رسولی، نبی نیست تا از ختم نبوت، ختم
رسالت هم لازم آید . (۱۰)
نقد و بررسی ادله ی نفی خاتمیت
چنان که اشاره شد، علاوه بر دلایل نقلی فراوان از کتاب و سنت، اجماع مسلمانان بر خاتمیت نبوت و شریعت اسلام، استوار است .
ادله ای که نویسندگان «بابی » و «بهایی » آورده اند، مخدوش و ادعاهایی بی اساس است . از آن دسته از خوانندگان بزرگواری که این
مباحث را پی می گیرند، انتظار می رود، مطالبی که پی در پی هم – با انفکاک موضوعات جهت تسهیل فهم – آورده می شود، با
تامل و تعمق بیش تر بنگرند .
استدلال به آیه ی «خاتمیت »
یکی از ادله ی «خاتمیت » ، آیه ی چهلم سوره ی احزاب است که با صراحت و با واژه ی «خاتم » ، ختم نبوت پیامبر اسلام
(صلی الله علیه وآله وسلم) را اعلام کرده است:
«ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله وخاتم النبیین وکان الله بکل شی ء علیما» ; (۱۱) محمد، پدر هیچ یک از مردان
شما نیست، بلکه پیامبر خدا و ختم کننده ی پیامبران است و خدا، به همه چیز دانا است .
نکاتی که در این آیه مورد توجه است عبارت است از:
۱ – نحوه ی تلفظ لفظ «خاتم » در «خاتم النبیین » و معنای آن
لفظ «خاتم » را در آیه به چند صورت می توان خواند، ولی اختلاف در تلفظ آن، کوچک ترین اثری در مفاد و معنای آن پدید نمی آورد
. اینک احتمال های مختلف آن مطرح و بررسی می کنیم .
الف) «خاتم » بر وزن «حافظ » که به صورت اسم فاعل است و مفاد آن، ختم کننده است .
ب) «خاتم » به فتح «تا» ، بر وزن «عالم » و معنای آن «آخر» و «آخرین » است .
ج) «خاتم » بر وزن «عالم » است، ولی به معنای چیزی که با آن اسناد و نامه ها را مهر می کردند، است .
د) «خاتم » به فتح «تاء» و «میم » بر وزن «ضارب » فعل ماضی از باب مضاربه است و به معنای کسی است که پیامبران الهی را ختم
کرد .
نتیجه این که لفظ «خاتم » را به هر صورت تلفظ کنیم، معنای آیه، این می شود که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) پیامبر
الهی است و پیامبری و نبوت، با آمدن او، ختم شده، و پس از او، پیامبر و کتاب و شریعت و دین دیگر، نخواهد آمد . علاوه بر کار برد
این لفظ در آیات دیگر قرآن (۱۲) به همین معنا، تفاسیر قرآن و سخن دانشمندان لغت (۱۳) در این باره، شواهد گویای دیگر است .
پس می توان به این نتیجه رسید که «خاتمیت » مشتق از «خاتم » و ریشه ی آن، کلمه ی «ختم » به معنای «پایان » است . رایج ترین
معنایی که واژه شناسان عرب برای کلمه ی «خاتم » گفته اند، این است که «خاتم » به معنای «مایختم به » (وسیله ی ختم و پایان یافتن
چیزی) است، مانند «طابع » که وسیله ی طبع کردن چیزی است .
در این معنا، تفاوتی میان خاتم (بر وزن ناظم) و خاتم (بر وزن آدم) نیست . ابن فارس، در مقاییس اللغه گفته است:
«. . . فاما الختم، وهو الطبع علی الشی ء فذالک من الباب ایضا; لان الطبع لایکون الا بعد بلوغ آخره فی الاحراز . و الخاتم مشتق منه
[الختم] ; لان به یختم . ویقال: «الخاتم [بالکسر]، والخاتام و الخیتام . (۱۴)
کاربرد دیگر «خاتم (بر وزن ناظم)» همانند «خاتم » ، به معنای «پایان » و «آخر» یا «آخرین » است . ابن منظور در «لسان العرب » گفته
است: «ختام القوم وخاتمهم و خاتمهم: آخرهم . . . و «الخاتم » و «الخاتم » من اسماء البنی (صلی الله علیه وآله وسلم)» . (۱۵)
از تتبع در کلمات واژه شناسان و کاربردهای واژه ی «خاتم (بر وزن ناظم)» به دست می آید که، بیش تر کاربردهای آن، به معنای
«آخر» و «پایان » یا «آخرین » است . (۱۶)
بر همین اساس، «خاتم الانبیاء» یکی از القاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است و به این معنا است که او، آخرین پیامبر
الهی است، به این معنا که به وسیله ی او، پیامبری، پایان یافته است . روشن است که این دو معنا، با هم ملازمه دارند و در نتیجه،
مفاد خاتمیت، این است که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آخرین پیامبر الهی است، و پس از وی، کسی به عنوان «پیامبر» ، از
جانب خداوند برگزیده نخواهد شد . چنین دلالتی، مورد قبول مفسران فریقین است و تحلیل برخی از اندیشه مندان بر دو قرائت
«خاتم » و «خاتم » قابل توجه است . به عنوان مثال، «ابوالبقاء عکبری » دانشمند معروف، در ذیل آیه ی «وخاتم النبیین » می نویسد:
[۱] خاتم (به فتح تاء)، یا فعل ماضی از باب مفاعله است; یعنی، محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) پیامبران الهی را ختم کرد; [۲] و یا
مصدر است که بنابر این، «خاتم النبیین » به معنای ختم کننده ی پیامبران خواهد بود; زیرا، مصدر، در این قبیل موارد، به معنای
اسم فاعل است; [۳] و یا آن طور که دیگر دانشمندان گفته اند، خاتم (به فتح تاء) اسم است به معنای آخر آخرین; [۴] و یا آن گونه که
بعضی دیگر گفته اند، به معنای اسم مفعول است، یعنی «مختوم به النبیون » ، پیامبران الهی، به پیامبر اسلام، مهر و ختم شده اند .
این چهار احتمال، در صورتی است که «خاتم » به فتح «تاء» قرائت شود، و اگر به کسر «تاء» قرائت شود، چنان که شش نفر از «قراء
سبعه » این طور قرائت کرده اند، نیز به معنای «آخر و آخرین » است .
خلاصه بنابر هر یک از این پنج احتمال، معنای آیه، این است که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) آخرین پیامبر الهی است و
پس از او پیامبر دیگری نخواهد آمد . (۱۷)
با این تبیین کامل واژه شناختی «خاتم » ، جایی برای پندار نادرست برخی از نویسندگان بابی – بهایی، باقی نمی ماند . آنان گفته اند،
چون «خاتم » ، در لغت، به معنای زینت انگشت آمده است، ممکن است منظور از «خاتم النبیین » این باشد که رسول اکرم
(صلی الله علیه وآله وسلم) از حیث کمالات و مقامات، به جایی رسیده است که زینت سایر پیامبران است، همان طور که انگشتری،
زینت انگشت انسان است!
نیز، این سخن که چون «خاتم » برای تصدیق کردن مضمون نامه به کار می رفته است، یعنی، صاحب نامه، با مهر کردن آخر آن،
مضمون نامه را تصدیق می کرده است، ممکن است «خاتم النبیین » هم به معنای «تصدیق کننده ی پیامبران » باشد، آن گونه که
«خاتم » وسیله ی تصدیق مضمون نامه است!
در واژه یابی کلمه ی «خاتم » ، روشن شد که به عقیده ی تمام مفسران و دانشمندان علم لغت، این واژه، به معنای «آخرین پیامبران »
و «ختم کننده ی آنان » است، و هیچ گاه «خاتم » را بر انسانی به عنوان زینت یا تصدیق کننده، استعمال نکرده اند . ناگفته پیدا است که
اگر گوینده ای بخواهد لفظی را در غیرمعنای حقیقی خود به کار برد، لازم است استعمال آن لفظ در آن معنا، رایج و متعارف، یا
لااقل مورد پسند طبع و ذوق سلیم باشد، که البته، مورد بحث، هیچ یک از این ها نیست .
علاوه بر آن، برای استعمال کلمه ای در غیر معنای رایج آن، لازم است قرینه و نشانه ای باشد که شنونده و خواننده، به وسیله ی آن
قرینه، مقصود گوینده و نویسنده را تشخیص دهد . در آیه ی مذکور، هیچ قرینه و نشانه ای در کار نیست تا دلیل بر این باشد که
معنای حقیقی «خاتم النبیین » منظور نبوده و از آن، معنای غیر حقیقی به طور مجاز، اراده شده است .
این پندار به اندازه ای سست و بی پایه است که مخالفان اسلام، حتی مدعیان دروغین نبوت، به آن اعتنا نکرده اند، بلکه چون خود را
مسلمان می نامیدند، در برخی نوشته ها، به طور صریح، به خاتمیت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) اعتراف، و
موضوع نبوت و رسالت را با آمدن آن حضرت، پا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 