پاورپوینت کامل جهانی شدن و حکومت جهانی مهدی (عج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهانی شدن و حکومت جهانی مهدی (عج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن و حکومت جهانی مهدی (عج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن و حکومت جهانی مهدی (عج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۱

اشاره:

بحث «جهانی شدن » یکی از مفاهیمی است که در دهه پایانی قرن بیستم، بسیاری از جریانات و پدیده ها را تحت الشعاع قرار داده و
به بحث روز تبدیل شده است . در عین حال شیعه با ارائه نظریه حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، بحث جهانی بودن این
حکومت را به صورت دقیق و پیش تر مطرح کرده است .

در این نوشتار، ضمن ارائه مبانی، تعاریف، ویژگی ها و نشانه های «جهانی شدن » ; به مبانی، اهداف، ویژگی ها و برنامه های «حکومت
جهانی حضرت مهدی (عج)» اشاره شده است . همچنین مقایسه ای بین آنها صورت گرفته و وجوه برتر حکومت جهانی مهدوی
بیان شده است .

و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (۱)

امروزه دنیا، شاهد تحولات و دگرگونی های گسترده و شگفت آوری، در عرصه اقتصاد، ارتباطات، فرهنگ، سیاست، معاهدات و
امور بین الملل، در راستای «جهانی شدن » است . شالوده افکار و اندیشه های سیاسی، سمت و سوی تعهدات و تصمیم گیری های
بین المللی، ماهیت برنامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت ها، ادبیات و فرهنگ غالب جوامع، جهت گیری سرمایه گذاری و
خدمات اعتباری و مالی، شبکه ارتباطات و انفورماتیک و . . . به تدریج، بر اساس «جهانی شدن » ، «جهانی سازی » و «جهانی کردن »
شکل می گیرد و پیوستگی و یکپارچگی میان آنها بیشتر می شود .

قطعی و روشن است که اینک، یکی از نظریات مهم در عرصه بین الملل، ارتباطات، فرهنگ، اقتصاد و سیاست، «جهانی شدن »
است . حتی می توان گفت که: «از یک لحاظ، نظریه «جهان گرایی » (جهانی شدن) نظریه ای بلامنازع است . تحولات صورت گرفته
در ابزار و شیوه های ارتباطات و جابه جایی های منابع و مردم، آشکارا می توانند بر انهدام حد و مرزهای اجتماعی، تاثیر گذاشته;
همبستگی و یکپارچگی بیشتری را موجب گردند . این فرایندها، از قرن ها پیش وجود داشته است » . (۲)

پدیده جهانی شدن، رویدادی ناگهانی و جدید نیست; بلکه از گذشته – به شکل های مختلف – وجود داشته و اکنون سرعت آن
بیشتر شده است . گسترش ارتباطات جهانی، به واسطه پیشرفت های فنی، افزایش نهادهای سیاسی، اقتصادی و تجاری بین
المللی، پیدایش سازمان های صنعتی و مالی چند ملیتی و افزایش قدرت بازارهای ارزی، به عنوان اجزای اصلی فرایند جهانی شدن
است . تاسیس سازمان ملل متحد (۱۹۴۵)، انتشار نظریه دهکده جهانی مارشال مک لوهان (۱۹۶۵)، انتشار نظریه موج سوم آلوین
تافلر (۱۹۷۸)، پایان جنگ سرد (۱۹۸۹)، اتحاد پولی یازده کشور اروپایی (۱۹۹۸)، گسترش روز افزون سازمان ها و اتحادیه های
اقتصادی (نظیر آسه آن، نفتا و اکو)، ادغام بازارهای مالی، ادغام بانک های بزرگ جهان، تاسیس «گات » (GAT) و درپی آن
«سازمان تجارت جهانی » (WTO) در ۱۹۹۵ و . . . همگی از پیش زمینه های بروز پدیده جهانی شدن است که هرچه زمان پیش تر
می رود، شدت وقدرت آن بیشتر می شود .

شایان گفتن است که در این زمینه، رشد و پیشرفت شگفت انگیز فناوری، در زمینه هایی مانند حمل و نقل و رایانه و انقلاب
انفورماتیک در دهه ۱۹۸۰، بسیار تاثیرگذار بوده است . (۳) با توجه به این مطلب، ابعاد گسترده و گوناگون «جهانی شدن » ، برای ما
آشکار می شود و حتی پی می بریم که «جهانی شدن » چیزی، یکپارچه، واحد و یکسان نیست; بلکه ما با «جهانی شدن » ها و ابعاد
گوناگون آن روبه رو هستیم و خود جهانی شدن نیز امری متفرد، یک شکل و یکسان نمی باشد و با یک نوع «جهانی شدن » روبه رو
نیستیم .

جهانی شدن، مبین نوعی جهان بینی و اندیشیدن درباره جهان، به عنوان یک منظومه کلان و به هم پیوسته است . به قول برخی
از متفکران: «جهانی شدن یک گزینه انتخابی نیست که شما اراده کنید آن را بپذیرید یا خیر; بلکه کاروانی است که هم زمان، در
همه شاهراه های دنیا، به سرعت در حال حرکت است و کشورها نیز توان متوقف کردن آن را ندارند و مانند خاشاکی، در مقابل
سیل برده خواهند شد . . . پیام بازیگران عرصه جهانی شدن نیز آن است که نیروهای اقتصادی و دانش فنی، به سمت همگونی و
یکدستی، در اشکال سیاسی، اقتصادی و رفتارهای دولتی پیش خواهند رفت . . .» . (۴) به این ترتیب، جهانی شدن آینده ای را نشان
می دهد که در آن تصمیمات سیاسی و اجتماعی، در مقیاس جهانی، ناگزیر بر ساخت هایی مبتنی خواهد شد که بتواند با
پیچیدگی های وضعیت جهانی، هماهنگ شود: یک دستگاه پیچیده مدیریت و یک بازار بسیار منعطف و پویا که ضمن صرف نظر
کردن از مشارکت مستقیم شهروندان، صرفا با تلقی آنها به عنوان مشتری و مصرف کننده، می تواند با کارآیی هر چه بیشتر عمل
کند .

به علت وقوع این تغییرات و تحولات گسترده و ژرف در جهان و اهمیت و جذابیت موضوع «جهانی شدن » ، نمی توان آن را نادیده
گرفت و از بحث و گفت و گو درباره آن چشم پوشید . الان مدعیان و نظریه پردازان «جهانی شدن » رو به فزونی نهاده است . شیعه
نیز با ارائه نظریه «حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)» در طول قرن ها و سال های متمادی، داعیه دار اصلی جهان شمولی در
عرصه های فرهنگی، سیاسی و . . . بوده است .

با توجه به این مطالب، در این نوشتار بر آنیم که بتوانیم از بحث های مطرح در زمینه «جهانی شدن » – ضمن ارائه چشم اندازی از
آن – پلی برای فهم و درک «حکومت جهانی مهدوی » بزنیم و در اثبات و تقویت «نظریه بی بدیل مهدویت » تلاش کنیم . وضعیت
کنونی جهان، با ضعف ها و قوت ها، نقاط مثبت و منفی، نظریه ها و آرمان ها، خواسته ها و نیازها و طرح ها و برنامه ها، بهترین و
روشن ترین دلیل و برهان، بر اثبات ضرورت حکومت جهانی مهدی (عج) و نیاز به آن است; یعنی، نظریات ارائه شده درباره
«جهانی شدن » و تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها و راه کارهای عملی در این رابطه، می تواند فهم و درک ما را از «مهدویت » آسان کند;
حقیقت آیات و روایات «ظهور منجی » را بهتر تبیین نماید; نیاز و احتیاج بشر به حکومت مقتدر و عدالت گستر را تعمیق بخشد;
زمینه را برای ظهور او فراهم سازد; سطح آگاهی و بینش مردم را بالا برد; آنان را آماده پذیرش دولت کریمه و حکومت جهانی او
گرداند; «عصر موعود» را بهتر نشان دهد و «اندیشه مهدویت » را فراگیر و جهانی کند .

حکومت جهانی مهدی (عج)، خط بطلانی بر انواع گوناگون حکومت ها، نظریات، برنامه ها و طرح های ارائه شده در عرصه جهانی
است; به طوری که تمامی این نظریات و حکومت ها، امتحان خود را پس خواهند داد و مردم به پوچی، ضعف و بطلان آن پی
خواهند برد و با آغوش باز، پذیرای «دولت مهدوی » خواهند بود; چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «امر ظهور واقع
نمی شود، مگر بعد از آن که هر طبقه ای به حکومت برسند و دیگر طبقه ای در روی زمین باقی نباشد که حکومت نکرده باشد; تا
دیگر کسی نتواند ادعا کند که اگر زمام امور به دست ما می رسید، ما عدالت را پیاده می کردیم! آن گاه حضرت قائم (عج) قیام
کرده، حق و عدالت را پیاده می کند» . (۵)

مشکلات دائمی جهان (جنگ ها، عداوت ها، کینه ها، نابرابری ها، نابسامانی ها، ظلم ها و ستم ها) ; نیازها و احتیاجات ضروری بشر
(در زمینه اقتصاد، سرمایه گذاری، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادی و معنوی و) . . . ; الزامات و بایسته های جهان (در زمینه
همگونگی و نزدیکی فرهنگ ها، علوم، افکار و اندیشه ها، تربیت اخلاقی و) . . . ; ایده ها و آرمان های همیشگی همگان (صلح، دوستی،
عدالت، نیکی، آرامش و) . . . ; تجارب گذشته انسان ها (در نقص و ضعف دولت ها و حکومت های خود، جنگ ها و ستیزه جویی ها) و . .
. باعث خواست و طلب آگاهانه و عاشقانه «ظهور منجی و مصلح الهی » از سوی بیشتر انسان ها خواهد شد; چنان که امام صادق
(علیه السلام) فرمود: «هر جمعیتی در انتظار دولتی هستند . . . اما دولت ما در آخر الزمان نمایان می گردد» . (۶) نکته بدیهی و
روشن این است که تصویر «حکومت جهانی مهدوی » ، به روشنی و با ذکر تمامی خصوصیات و ویژگی های مثبت آن، چندین قرن
پیش، از سوی پیشوایان معصوم شیعه، بیان شده است .

برنامه ها و فعالیت های دولت ها و اندیشمندان در این زمینه، باعث شده که فهم و درک ما از «دولت کریمه و جهانی تر» حضرت ولی
عصر (عج) آسان شود . اگر چند دهه پیش درباره «جهانی شدن » و «حکومت جهانی » سخن به میان می آمد، درک و فهم و پذیرش
آن برای مردم، سنگین و آگاهی و دانش آنان در این باره، اندک و محدود بود . در این صورت بحث درباره «حکومت جهانی مهدی
موعود» خام و غیر واقعی می نمود و زمینه سازی برای پذیرش و باور داشت آن، مشکل به نظر می رسید . اما اینک به راحتی
می توان، در این باره و ویژگی های «دولت کریمه » ، صحبت کرد و از حقانیت و درستی آن دفاع نمود . همچنین می توان با بیان
چارچوب های علمی و نظری آن، تئوری قابل قبولی در عرصه جهانی ارائه داد . اگر نتوانیم به درستی، ابعاد و زوایای مختلف
اندیشه «مهدویت » را در عصر حاضر بازگو کنیم و نسبت و ارتباط آن را با «جهانی شدن » بسنجیم; از قافله اندیشه و گفتمان روز به
دور خواهیم بود و نخواهیم توانست درک و فهم بشری را درباره آینده درخشان جهان به خوبی شکل دهیم .

در این تحقیق و پژوهش; با توجه به اهداف، مبانی و ویژگی های «جهانی شدن » ، «جهانی کردن » و «جهانی سازی » ; و نیز مبانی،
اهداف و ویژگی های «دولت کریمه مصلح موعود» ، در صددیم رابطه آنها را – هر چند به طور خلاصه – مورد پژوهش قرار دهیم و
این مطلب را روشن کنیم که روند و پروسه «جهانی شدن » ، می تواند، پیش زمینه و مقدمه ای برای تشکیل دولت فراگیر حضرت
مهدی (عج) باشد .

بخش یکم: جهانی شدن، جهانی کردن و جهانی سازی

همان گونه که پیش تر گفته شد، کلید واژه اساسی بحث ها و نظریات غالب در جهان معاصر، «جهانی شدن » است . «جهانی شدن »
به این معنا است که تحولی در جهان جریان دارد و نشانگر فرآیندی است که در آن اقتصاد، فرهنگ، سیاست و کارگزاران این امور،
جهانی می شوند و در عرصه جهانی ظهور و بروز می یابند . «جهانی شدن » نشانگر یک تحول اجتماعی گسترده و فرآیندی است که
بنیاد جامعه را تغییر داده، یک تحول تاریخی به وجود می آورد .

۱ – پیدایش «جهانی شدن »

اصطلاح «جهانی شدن » در گذشته به عنوان یک اصطلاح جدی و جا افتاده علمی، کمتر مورد توجه و کاربرد بود و به طور عمده از
اواسط دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک اصطلاح علمی، مورد استفاده قرار گرفت . به نظر رابرتسون مفاهیم جهانی شدن، بیشتر پس از
انتشار کتاب مارشال مک لوهان تحت عنوان «اکتشافاتی در ارتباطات » در سال ۱۹۶۰ مورد توجه واقع شد (نظریه دهکده جهانی).
جهانی شدن در حقیقت یکی از مراحل پیدایش و گسترش تجدد و سرمایه داری جهانی است که سابقه آن، به قرن پانزدهم باز
می گردد .

«پل سوئیزی » درباره جهانی شدن و روند تدریجی آن می نویسد: «جهانی شدن، یک وضعیت یا یک پدیده (نو ظهور) نیست; بلکه
یک روند است که برای مدتی بسیار طولانی، جریان داشته است . در واقع از زمانی که سرمایه داری، به عنوان یک شکل قابل دوام
جامعه انسانی، پا به جهان گذاشت; یعنی، از چهار یا پنج سده پیش تا کنون، جهانی شدن هم جریان داشته است . . .» . (۷)

«جهان گستری » قدمت طولانی در تاریخ دارد و اشخاص، دولت ها و مکاتب بسیاری (چون کورش، اسکندر، رومیان، مارکسیسم،
سرمایه داری و) . . . در صدد جهانی کردن حکومت یا اندیشه خود بودند . ادیان الهی نیز همواره ادعای جهان شمولی داشتند و خود
را محدود به یک زمان و مکان خاصی نمی کردند . این پدیده به طور نامنظم از طریق توسعه امپراتوری های مختلف قدیمی، غارت
و تاراج، تجارت دریایی و نیز گسترش آرمان های مذهبی، تحول یافته است . توسعه خطی «جهانی شدن » – که ما امروز شاهد آن
هستیم – در قرون پانزده و شانزده; یعنی، آغاز «عصر جدید» شروع شد .

«جهانی شدن » – یا یک مفهوم بسیار شبیه به آن – ابتدا در توسعه «علوم اجتماعی » نمایان شد . سن سیمون دریافت که: «صنعتی
شدن » ، عامل پیشبرد «رفتارهای مشابه » در درون فرهنگ های متنوع اروپایی بوده است . استدلال وی این است که تسریع چنین
فرآیندی، مستلزم نوعی انترناسیونالیسم جهانی، مبتنی بر «انسانیت » است . دورکیم و وبر نیز این مباحث را از زمینه های
اجتماعی آن پی گرفتند . مارکس، به صورتی بسیار صریح و روشن، به تئوری جهانی کننده «نوگرایی » معتقد بود (بازار جهانی و). . .
. اما به نظر مالکوم واترز ریشه های اصلی نظریه جهانی شدن نه از آثار جامعه شناسان; بلکه از نظریات عده ای از نظریه پردازان
بازار نیروی کار درکالیفرنیا سرچشمه گرفته است; دانشمندانی نظیر کر، دانلوپ، هاربی سان و می یرز، نظریه «ادغام بین جوامع »
را مطرح می کنند که دارای دو جنبه است: ۱ . جوامع صنعتی در مقایسه با جوامع غیر صنعتی، به یک دیگر شبیه تراند; ۲ . فرایند
صنعتی شدن، گرچه در جوامع مختلف، متفاوت است; اما این جوامع در گذر زمان، به طور فزاینده ای، به هم شبیه خواهند شد .
نیروی محرکه این جوامع، همان «منطق نظام صنعتی » است . آنان به این نتیجه رسیدند که: «جامعه صنعتی، یک جامعه جهانی
است » ; زیرا علم و تکنولوژی – که بنیان اصلی این جوامع را تشکیل می دهند – خود یک زبان مشترک جهانی دارند . (۸) بر این اساس
تکنولوژی های تولید کالا، شباهت هایی میان جوامع ایجاد می کنند و لذا خصلت «اقتصادی » به «جهانی شدن » می دهند; چنان که
برخی از نویسندگان به این نتیجه رسیدند که: «دنیا به دوره تمدن جهانی وارد می شود» .

این تغییر و تحولات تا کنون ادامه دارد و جهان را در سیطره خود گرفته است . «جهانی شدن » با این که در ابتدا از اقتصاد شروع
شد و مهم ترین مشخصه آن نیز اقتصادی بود و باراکلو استدلال می کند که این تحول را باید اقتصادی دانست; نه سیاسی و یا
فرهنگی; اما بعدها به سمت فرهنگ و سیاست نیز کشیده شد و منظر و چشم اندازهای مختلفی را در این زمینه ایجاد کرد . از
نظر رابرتسون – پرنفوذترین نظریه پرداز در زمینه جهانی شدن فرهنگی – در روند تحول و تکامل پیدایش نظام جهانگیر، چند
مرحله (جنینی، آغاز، خیز، تعارض و عدم قطعیت) وجود دارد . وی درباره مرحله «خیز» می نویسد: «در این مرحله (از ۱۸۷۰ تا
۱۹۲۵) مفهوم جامعه ملی، به درستی جا می افتد و مفاهیم جهانی و جهانگیر، مطرح می شود . . . تحولات این دوره عبارت است از:
پذیرش جوامع غیر اروپایی در جامعه بین الملل; پردازش و تنظیم اندیشه های بشریت (رسمیت یافتن مفهوم بشریت) ; افزایش
شکل های جهانی ارتباطات، ظهور جنبش های دینی گسترده; رقابت های جهانی (نوبل، المپیک و) . . . ; پذیرش جهانی تقویم
واحد; ازدیاد شکل های ارتباطات جهانی; پیدایش نخستین رمان های جهانی، ایجاد جامعه ملل; جهانی شدن محدودیت های
مهاجرت و . . .» . (۹)

۲ – تعاریف «جهانی شدن »

۱ . جیمز . ان، روزه نا در تعریف «جهانی شدن » می نویسد: «روندی نو که فعالیت ها و امور مهم را از خاستگاه های ملی قدرت، به
عنوان پایه های دیرینه حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، فراتر می برد» . (۱۰)

چنانچه فرض شود ویژگی عمده این بعد از تغییرات، دگرگونی در عادت ها و هنجارها است; عبارت «جهانی شدن » را می توان به
«آن چیزی » اطلاق کرد که دل مشغولی نوع بشر در مورد محدودیت های سرزمینی و ترتیبات سنتی نظام دولت کشورها را
دگرگون می سازد .

۲ . گیدنز در رساله «پیامدهای مدرنیته » مفهوم «جهانی شدن » را وارد نظریه اجتماعی اش می کند و آن را «تقویت مناسبات
اجتماعی جهانی که محل های دور از هم را چنان به هم ربط می دهد که هر واقعه محلی، تحت تاثیر رویدادی که با آن فرسنگ ها
فاصله دارد، شکل می گیرد و بر عکس » تعریف می کند . (۱۱)

از نظر وی «این پدیده، مجموعه ای از انتقال در حوزه زندگی، عواطف و روابط انسان ها با یکدیگر است . . . . موضوع جهانی شدن،
روابط عاطفی افراد و زندگی شخصی آنها و روابط محلی و منطقه ای است که به سراسر جهان کشیده است; نه صرفا یک مساله
اقتصادی » . (۱۲)

۳ . به گفته اپادورایی: «جهان گرایی در بهترین وجه، به عنوان مجموعه ای از جریان های اطلاعات، تصاویر، مسائل مالی، مردم و فن
آوری هایی شناخته می شود که ممکن است به طور فرضی، اقدامات ساختارهای قدرت از قبیل دولت – ملت ها را متوقف کند یا
تسهیل بخشد» . (۱۳)

۴ . به گفته هال و رابینز، جهانی شدن، صرفا به منزله تحمیل یک نظم جهانی واحد، یا کارکرد فرهنگی (مثل غرب گرایی) نیست;
بلکه فرایندی است که موقعیت های فرهنگی و اجتماعی تازه به وجود می آورد . به گفته «فیدر ستون » ، این جا محیط وحدت
آفرینی است که در آن تنوع هم می تواند وجود داشته باشد» . (۱۴)

۵ . در یک تعریف دیگر آمده است: «جهانی شدن، تشدید روابط اجتماعی در سرتاسر جهان که مکان های دور از هم را چنان به هم
مرتبط می سازد که اتفاقات هر محل، زاده حوادثی است که کیلومترها، دورتر به وقوع می پیوندد و برعکس » . (۱۵)

این تعاریف عمدتا ناظر بر روند و پروسه «جهانی شدن » است و تقریبا نگاهی مثبت به آن تلقی می شود . البته همه نظریه پردازان و
نویسندگان، یکسان نمی اندیشند و هر کدام از زاویه خاصی به موضوع «جهانی شدن » می نگرند . هم اکنون در مورد این مفهوم،
اتفاق نظر چندانی وجود ندارد و تعابیر و برداشت های متفاوتی از آن ارائه می شود; لذا برخی از صاحب نظران مدعی اند که
اصطلاح جهانی شدن، «اصطلاحی مبهم و نا شفاف » است . علت این امر، می تواند به جهت عدم تفکیک صحیح میان پروسه
«جهانی شدن » با پروژه «جهانی کردن » باشد .

در این راستا، عبارات و مفاهیم «جهانی گرایی، جهانی بودن، جهان گستری، جهانی سازی، دهکده جهانی، نظم نوین جهانی، جهان
واحد، جهان رها شده، جهان شمولی، اتحاد بزرگ، سامان جهانی، جهان وطنی، همگرایی فرهنگی جهانی، نجات کره زمین، جهانی
کردن، صحنه جهانی و . . .» مطرح شده است . نویسندگان و اندیشمندانی چون آلوین تافلر (موج سوم) ; فرانسیس فوکویاما (پایان
تاریخ)، ساموئل هانتیگتون (برخورد تمدن ها) ; آلدوس هاکسلی (دنیای شگفت انگیز نو) ; جرج اورول (حکومت واحد جهانی) ;
امانوئل والرستین (تاثیر فرهنگ در نظام جهانی) و . . . از نظریه پردازان مهم در عرصه «جهانی شدن » و «جهانی سازی » هستند که
ذکر نظرات آنان در این نوشتار نمی گنجد .

در هر حال می توان تعریف زیر را – بدون توجه به پروسه های جهانی کردن و جهانی سازی – از «جهانی شدن » ارائه داد: «جهانی
شدن، فرآیندی است که تمامی عرصه های فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع را در هم می نوردد و جوامع انسانی را از جنبه های
مختلف به یکدیگر نزدیک و مرتبط و مؤثر بر هم می سازد و مرزها و موانع اعتباری گذشته را از میان بر می دارد» .

۳ – ماهیت و مبانی «جهانی شدن »

برای تبیین مفهوم و ماهیت جهانی شدن، ناچاریم به طور دقیق آن را بررسی کنیم و تقسیم بندی نوینی از آن ارائه دهیم . به نظر
می رسد در این رابطه با سه وجه مهم، اساسی و گاهی متمایز از هم، روبه رو هستیم که به اشتباه یا تسامح، به هر سه عنوان «جهانی
شدن » اطلاق می گردد:

۱ . روند و پروسه جهانی شدن (فرایندی طبیعی و تدریجی) ; (Globalization) 2 . پروژه و برنامه جهانی کردن (غربی سازی)
۳ . پروژه جهانی سازی (آمریکایی سازی) ; (Americanization=globalism) «جهانی شدن » ،
یک روند و حرکت تدریجی، طبیعی و تکاملی را طی کرده و در عصر جدید، به مراحل بالایی از بالندگی و شکوفایی علمی،
اقتصادی و تکنولوژیکی دست یافته است . به عبارت دیگر روند «جهانی شدن » ، دستاورد مهم تمدن، علم و فن آوری بشر است و تا
حدودی ذاتی و لازمه زندگی بشر و امری فطری است که باعث نزدیکی انسان ها به یکدیگر و استفاده بیشتر از مواهب جهان است
(هر چند ممکن است کارگزاران و عوامل مختلفی داشته باشد). جهانی شدن به معنای «عالمی شدن » است; یعنی، کسانی که در
کره زمین زندگی می کنند، به همه ابزار و وسایل رفاه، پیشرفت، آسایش، امنیت و . . . دسترسی داشته باشند . اما همین روند
طبیعی، در حرکت رو به رشد و تکاملی خود، شاهد دست اندازی و دخل و تصرف قدرت های اقتصادی و سیاسی بزرگ، بوده و در
بعضی موارد، در خدمت منافع و آمال آنها قرار گرفته است (جهانی کردن). به عبارت روشن تر، قدرت های پیشرفته غربی و
صاحبان شرکت های بزرگ اقتصادی و تجاری و . . . این روند را در خدمت منافع خود گرفته اند و به نوعی خود را بر این فرایند
طبیعی، تحمیل کرده و حتی در مسیر حرکت آن، انحراف ایجاد کرده اند .

پروژه «جهانی سازی » نیز دقیقا همان آمریکایی سازی و تحت سلطه قرار دادن کل جهان، از سوی ایالات متحده امریکا است و
امری کاملا متمایز با روند «جهانی شدن » است . البته به علت در هم تنیدگی این سه چشم انداز، مجبوریم در این نوشتار، هر سه را
در کنار هم مورد توجه قرار دهیم .

«جهانی شدن » بر ایجاد جهانی با ارزش های مشترک و احترام به مبانی فرهنگی دیگران و «جهانی سازی » و «جهانی کردن » بر
ساخت جهانی با ارزش ها و هنجارهای مشترک و خالی از هر گونه تفاوت و تمایز در همه عرصه ها تاکید می کنند . «جهانی کردن »
در صدد تسلط اقتصادی و فرهنگی بر کل جهان و بهره برداری از آن به نفع نظام سرمایه داری غربی است . «جهانی شدن » ،
فرایندی است گریزناپذیر که شکل تکامل یافته پیشرفت های بشری در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است . اما «جهانی
سازی » ، فرایندی است که مشخصا در راستای تامین منافع و نیز مسلط کردن ارزش های مورد نظر قدرت برتر در عرصه جهانی، بر
سایر دولت ها و ملت ها است . گروهی از اندیشمندان بر این مساله تاکید دارند که فرایند «جهانی شدن » یک واقعیت است و پروژه
«جهانی کردن » و «جهانی سازی » ، حاکی از ایدئولوژی و راهبرد برخورد با فرایند «جهانی شدن » است . (۱۶)

بر این اساس ماهیت و مبانی سه منظر و چشم انداز یاد شده، عبارت است از:

۱ . فرایند «جهانی شدن » ; درباره چیستی و ماهیت جهانی شدن توضیحاتی چند داده شد; اما درباره مبانی آن گفتنی است که
همواره و در طول تاریخ، ایده ها و آرمان های بشری، در صدد رسیدن به «جامعه جهانی » و اتحاد – نه یکپارچگی – بوده و بیشتر
ناشی از احتیاجات و نیازهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بشر بوده است; یعنی، احساس می کرده که با نزدیکی و ارتباط جوامع
جهانی با یکدیگر، بهتر می تواند خواسته ها و نیازهای معنوی و مادی خود را تامین کند . مبنای دیگر آن را نیز می توان در «فطرت »
و «گوهر» انسان ها دانست . آنان فطرتا تمایل به نزدیکی، اتحاد، شناخت یکدیگر، بر قراری ارتباطات فکری و فرهنگی و دوستی با
هم دارند . قرآن می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» . (۱۷) اما متاسفانه این تمام
قضایای جهانی شدن نیست; زیرا این روند، پیوندهایی با سرمایه داری جهانی برقرار کرده و از این جنبه دچار کاستی ها و کژ
تابی هایی شده است .

۲ . پروژه «جهانی کردن » ; گفتنی است که این پروژه عمدتا اقتصادی و فرهنگی است; هر چند در گذشته بیشتر جنبه اقتصادی و
نظامی داشت و مبنای اصلی آن در سرمایه داری; یعنی، سود و منفعت بیشتر نهفته است . در مقدمه کتاب «دام جهانی شدن » آمده
است: «جهانی شدن، بدون تردید بارزترین وجه تمایز اقتصاد دیروز و امروز است . گسترش روز افزون سازمان های اقتصادی
بین المللی و اتحادیه های اقتصادی منطقه ای (نظیر آسه آن، نفتا و اکو)، ادغام بازارهای مالی، اتحاد پولی کشورهای اروپایی، ادغام
بانک های بزرگ جهان و تاسیس سازمان تجارت جهانی و در پی آن آزاد سازی تبادل کالا و نقل و انتقال سرمایه بین کشورها و
ادغام شرکت های تولیدی بزرگ، همه از مظاهر «جهانی کردن » اقتصاد است .

البته جهانی شدن، پدیده ای صرفا اقتصادی نیست; اما اقتصاد با اهمیت ترین بعد آن است; زیرا در نظام سرمایه داری – که سودای
رهبری جهان کنونی را در سر دارد – سیاست و فرهنگ، تا حد بسیاری، تحت تاثیر سیاست گذاری های اقتصادی قرار دارد . (۱۸) پس
جهانی کردن اقتصاد، به دنبال تحول عمیق سرمایه داری و حاکمیت نظام سلطه و مبادله نامتوازن صورت می پذیرد . این پروژه،
اوج پیروزی سرمایه داری جهانی و حاکم شدن رقابت بی قید و شرط در سراسر گیتی است .

۳ . جهانی سازی; جهانی سازی، جنبه نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی پروژه ای است که ناشی از سیاست ها و استراتژی های کلان
ایالات متحده امریکا است . به عبارت دیگر «جهانی سازی » همان «امریکایی سازی » است و در واقع تحمیل الگوهای سیاسی،
اقتصادی و فرهنگی امریکا، بر سایر کشورها است; همان چیزی که از آن به «نظم نوین جهانی » ، «نظام تک قطبی » و «امپراتوری
جهانی امریکا» تعبیر می شود و عمدتا بعد از فروپاشی شوروی، مطرح شده است .

ژانگ مین گیان می گوید: «دولت آمریکا به مثابه تنها ابرقدرت و کشوری که تاثیری چشمگیر در تحولات بین المللی دارد، به جای
تلاش برای «جهانی شدن » متکی بر برابری و احترام متقابل; بر آن است که «جهانی شدن » را به «امریکایی شدن » تبدیل کند .
هدف امریکا از این تلاش، مشابه هدف سنتی آمریکا در لیبرالیزه کردن اقتصاد و دموکراتیزه کردن سیاست جهانی است که همان
تعمیم دادن نظام سیاسی و ارزش های امریکایی، در سراسر جهان است . در پدیده «جهانی شدن » هیچ نکته تازه ای جز تاکید
آمریکا بر تحقق اهداف خود، در شرایط بسیار مساعدی که جهانی شدن پدید آورده است، چشم نمی خورد» . (۱۹)

با توجه به دو منظر یاد شده و ارتباط مستقیم آنها با «سرمایه داری » ، اساس پروژه های «جهانی کردن » و «جهانی سازی » را باید در
سود بیشتر، رفاه، مادی گرایی، خروج از بحران و . . . جست و جو کرد . به عبارت دیگر مبنای اصلی این دو برنامه، «سرمایه داری »
است که اساس آن هم در «سود بیشتر و منفعت فزون تر» نهفته است . به نظر دنیس رانگ: «سرمایه داری مجموعه ای است پیچیده
از ویژگی هایی که به یکدیگر وابسته اند . مهم ترین این ویژگی ها، تعیین قیمت از سوی بازارهای آزاد و تولید کالا با هدف «کسب
سود» است و ابزار حفظ آن نیز در روابط میان سرمایه خصوصی و طبقه ای از کارگران مزد بگیر است که آزاد اما فاقد مالکیت
هستند» . (۲۰)

مبنای دیگر این دو پروژه، ریشه در افکار و آرای سیاسی غرب در رابطه با انسان و جهان دارد . بر این اساس، لیبرالیسم، اومانیسم،
سکولاریسم، ماتریالیسم و . . . می توانند مبانی سیاسی و فرهنگی این دو را تشکیل دهند . از آنجا که غربی ها نسبت به انسان، دیدی
مادی، دنیوی و خود محورانه دارند; سعی می کنند که برنامه ها و راهبردهای خود را نیز به این سمت بکشانند و همه چیز را در
اختیار و خدمت خود در آورند; هر چند در اتخاذ خط و مشی ها، راهبردها و تاکتیک ها، مواضع و رفتارهای جداگانه و متفاوتی دارند
.

۴ – رهیافت ها، داعیه داران و اهداف

با توجه به بحث های نظری و اقدامات عملی در – در هر سه چشم انداز یاد شده، – می توان جریان ها و داعیه داران «جهان گرایی » و
اهداف آنها را در سه محور و رهیافت اساسی زیر دسته بندی کرد:

۱ . رهیافت اقتصادی; ۲ . رهیافت فرهنگی; ۳ . رهیافت سیاسی .

۱ . رهیافت اقتصادی

مهم ترین و تاریخی ترین بعد جهانی شدن، «اقتصاد» است . در این جا جهانی شدن تولید، توزیع، نیروی کار، تکنولوژی و صنعت،
سرمایه و پول، سود و بهره زیاد و . . . در چهارچوب تقسیم کار بین المللی مد نظر است .

در این رهیافت، مکاتب، سازمان ها و قدرت های زیر نقش اساسی دارند:

– نظام سرمایه داری، با به کارگرفتن عوامل تولید و توزیع کالاها، خدمات، امکانات، تکنیک های ارتباطی و اطلاعاتی برای هر چه
گسترده تر کردن حوزه های فعالیت اقتصادی و فراگیر ساختن آن در سراسر کره زمین . بر این اساس کشورهای صنعتی بزرگ (به
خصوص هفت کشور صنعتی دنیا)، فعالیت های گسترده ای را در رابطه با جهانی شدن صنعت و سرمایه برای رسیدن به سود
بیشتر و رهایی از بحران نظام سرمایه داری داشته اند .(پروژه جهانی کردن)

– شرکت های چند ملیتی و مؤسسات بزرگ مالی و اعتباری، از کارگزاران مهم پروژه «جهانی کردن » اقتصاد هستند که در
زمینه های خدمات مالی، اعتباری، توزیع، صادرات و با هدف کسب درآمدهای فراوان و تحت سیطره قرار دادن منابع اقتصادی
جهان، فعالیت های گسترده ای در کل جهان دارند .

– برخی از سازمان های بین المللی (صندوق بین الملل پول، سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی)، از پیش قراولان اقتصادی
«جهانی شدن » می باشند و هدف خود را رفع فقر و نابرابری از جهان و تقسیم سود و سرمایه مناسب (!) در همه جای دنیا می دانند
(البته با اعتقاد به باز بودن عرصه فعالیت آزاد اقتصادی).

۲ . رهیافت فرهنگی

بعد مهم دیگر جهانی شدن، «فرهنگ » است . در این بعد، جهانی شدن ارزش های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هنجارهای معنوی
و دینی، هنجارهای غربی، ترویج و اشاعه فرهنگ های برتر و . . . مطرح است .

– ادیان و مذاهب بزرگ جهانی، عموما منادی «جهانی شمولی » در عرضه فرهنگ، اخلاق و آیین واحد هستند و در صدد بسط و
گسترش فرهنگ توحید، معنویت و دیانت در سراسر جهان می باشند و همگان را به یکتاپرستی دعوت می کنند .

– رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی و فن آوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی (اینترنت، تلویزیون و ماهواره و) . . . ، قدرت های برتر
در عرصه «جهانی شدن » اطلاعات و فرهنگ می باشند و هدف آنان اشاعه و گسترش فرهنگ، علم، هنر و . . . و تبلیغ کالاها و
تولیدات صنعتی است . این رسانه ها، هم می توانند در روند «جهانی شدن » به ایفای نقش بپردازند و هم خود پروژه «جهانی کردن »
و «غربی سازی » را پی گیری کنند .

– برخی از نهادها و سازمان های زیر نظر سازمان ملل، فعالیت های جهانی شمولی دارند; یونسکو خواستار برقراری نظم نوین
جهانی در ارتباطات بود .

– هیات های حاکم کشورهای غربی، بحث جهانی شدن را به منظور اشاعه فرهنگ غرب، در سراسر جهان، مطرح می کنند (غربی
سازی جهان).

۳ . رهیافت سیاسی

«سیاست » ، بعد دیگر و فرعی جهانی شدن است که با استفاده از پیامدها و الزامات جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، نقشی اساسی
در تحولات عصر ایفا می کند . تضعیف دولت – ملت ها، تضعیف حاکمیت های ملی، گسترش دموکراسی، آزادی و حقوق بشر (!)
شکل و نوع حکومت ها، نقش مؤثر مردم و . . . از مؤلفه های این بعد به شمار می رود .

– اسلام، تنها دینی است که ادعای «جهانی شدن » در عرصه سیاست و اجتماع را دارد و شیعیان با ارائه «نظریه مهدویت » ، سهم
مهمی در این زمینه دارند . هدف اسلام، تشکیل حکومت جهانی و گسترش دین در سراسر کره خاکی است (حکومت جهانی اسلام)
.

– قدرت های بزرگ – به خصوص امریکا – در صدد تشکیل حکومت جهانی و سلطه بر کل عالم هستند و به سمت هژمونی غرب و
تشکیل امپراتوری جهانی پیش می روند . امریکا و متحدان نزدیک اروپایی آن، خود را حافظ آزادی، آزادی اطلاعات، جهان آزاد و
دموکراسی جهانی و نظایر آن می دانند . اما هدف اصلی آنها تسلط بر جهان و تشکیل حکومت واحد جهانی تحت نظم نوین جهانی
است (آمریکایی سازی).

– سازمان ها و نهادهای بین المللی (سازمان ملل، شورای امنیت و) . . . از فعالان و برنامه ریزان «جهانی شدن » در بعد سیاسی و
اجتماعی هستند و اکثر دولت های جهانی نیز با پیوستن به این سازمان، حضور فعالی در عرصه های حقوق بشر، صلح و امنیت
جهانی، حفظ محیط زیست و . . . دارند .

– دانشمندان و نظریه پردازان علوم سیاسی و امور بین الملل و برخی از مکاتب سیاسی، از پیشگامان ارائه بحث های «جهانی
شدن » هستند که هدف برخی تحقق بخشیدن به آرزوی بشر در «آزاد سازی جهان » (جهانی شدن) و هدف گروهی دیگر همراهی با
سلطه گران و توجیه رفتارهای آنها (آمریکایی سازی) است .

– مارکسیسم و حتی فاشیسم (در شوروی و آلمان)، تا چند دهه اخیر، رؤیای تشکیل نظام فراگیر جهانی را در سر می پروراندند .

با توجه به این تقسیم بندی، روشن می شود که طیف های مختلفی در عرصه «جهانی شدن » فعال هستند و هر یک به نوعی در صدد
ارائه راه کارها، برنامه ها و خطی و مشی دولت ها و مردم، نسبت به «جهانی شدن » می باشند . برخی از اینها در صدد ایجاد همگونگی
و یکپارچگی جهان اند; برخی به سمت استیلا و سلطه بر کل جهان پیش می روند; بعضی در صدد ارائه راه کاری برای توسعه،
پیشرفت و سعادت بشر می باشند و عده ای نیز بر نزدیکی و اتحاد کشورها و یکسان سازی نظر دارند .

۵ – ویژگی های جهانی شدن

یک . دور نمایی از «جهانی شدن »

جهانی شدن با اهداف بیشماری چون رفاه بیشتر، تقسیم کار بهتر، رفع فقر و نابرابری و . . . پا به عرصه بین المللی نهاده است . اهم
ویژگی ها و خصایص مطرح در منابع و مآخذ موجود، برای «جامعه جهانی » – در قالب سه چشم انداز یاد شده – عبارت است از:

۱ . دورنمای فرهنگی و اجتماعی:

– یوتوپیای جامعه جهانی از قواعد مشترکی تبعیت می کند;

– در آن جوامع، فرهنگ ها، حکومت ها و اقتصادها تاحدودی به هم نزدیک تر می شوند;

– رویدادهای محلی، تحت تاثیر حوادث جهانی شکل می گیرد;

– رویدادهای اجتماعی و روابط اجتماعی دور از هم، با بافت های محلی پیوند می خورد;

– جهان به شبکه ای از روابط اجتماعی تبدیل شده است;

– انسان ها دارای خصوصیات و بینش های مشترک می شوند (!) ;

– مردم، فرهنگ ها، جوامع و تمدن ها، در تماس منظم و غیر قابل اجتناب قرار می گیرند;

– جهان امروز، به سوی تشکیل یک دهکده واحد جهانی پیش می رود;

– برنامه های درسی مدارس، بین المللی می شود (آموزش و پرورش جهانی) ;

– روندهای جهانی، مستقیم یا غیر مستقیم، وضعیت آینده بهداشت را مشخص می کنند;

– تجدید حیات فعلی مذهبی، از فرآیندهای جهانی، تفکیک ناپذیر است;

– فرهنگ واحدی، تمام افراد روی زمین را در بر خواهد گرفت و جانشین تنوع نظام های فرهنگی خواهد شد;

– سبک زندگی در سراسر جهان استاندارد می شود;

– لباس پوشیدن، عادت های غذایی، شکل معماری و موسیقی، سبک زندگی شهری (مبتنی بر تولید صنعتی) و . . . تحت سلطه
فرهنگ مصرفی سرمایه داری «غربی » قرار خواهد گرفت;

– جهانی بودن، به معنای بدون حد و مرز بودن فرهنگ است;

– انقلاب اطلاعاتی، پیش قراول عصر تازه ای است;

– تمدن جدید جهان را فرا پوشانیده و همه بشریت را در خود سهیم ساخته است;

– جهان گستری، زبان انگلیسی را به عنوان رسانه خود به کار می برد .

۲ . دورنمای سیاسی

– جامعه ای که در آن، آخرین مرز حذف خواهد شد (مرزهای طبیعی و جغرافیایی) ;

– دموکراسی غربی – به عنوان شکل نهایی حکومت – جهانی و نهادینه خواهد شد (!) ;

– نقش دولت ها به عنوان تجسم حاکمیت ملی کم رنگ می شود;

– جهانی شدن، مسائلی چون بحران، جنگ، بی عدالتی، نابرابری و تخریب محیط زیست را به موضوعی جهت دموکراسی جهانی
تبدیل می کند;

– مرزهای طبیعی و جغرافیایی از بین خواهد رفت;

– جهانی شدن پایان نوسازی سیاسی به سبک دولت – ملت است;

– حد و مرزهای مجازی – به ویژه حد و مرزهای مربوط به دولت و ملت – درهم می شکند .

۳ . دورنمای اقتصادی

– شرکت های عظیم و غول پیکر، نبض اقتصاد جهان (سرمایه داری) را در دست دارند;

– پول واحد جهانی شکل می گیرد;

– فقر، نابرابری، بی کاری و . . . از بین خواهد رفت;

– جهانی شدن، تصویری از یک بازار عنان گسیخته و نوسازی (مدرانیزالسیون) بی امان را القا می کند;

– جهانی شدن، به عنوان نیروی همانند ساز بازار جهانی عمل می کند;

– اقتصاد سرمایه سالاری و لیبرالی جهانی شده و اصول اقتصاد ملی کم رنگ خواهد شد . . .

و ده ها ویژگی و خصیصه دیگر که برای «جهان همگون و یک رنگ » در چشم اندازهای سه گانه آن ترسیم شده است . همه اینها
تحت عناوین فریبنده و تظاهرآمیز زندگی بهتر، دنیای کوچک تر، همگرایی و یکپارچگی، نجات زمین و . . . مطرح شده است .

دو . ویژگی های اصلی

ما در حال ورود به برهه ای از زمان هستیم که تا کنون بدین شکل در طول تاریخ سابقه نداشته و تجربه ای کاملا نوین و جذاب فرا
روی بشر قرار داده است . نزدیکی انسان ها، فرهنگ ها، تمدن ها و اقتصاد جهانی به یکدیگر، در ظاهر به سود همگان و مفید برای
همه است و امری الزامی و اجتناب ناپذیر می باشد . این جریانی بسیار عظیم با هجمه ای بسیار وسیع است . جهانی شدن، دوره
تازه ای در تمدن رایج کنونی و حاکم بر جهان است که بر اثر انقلاب ها و تحولات در عرصه اطلاعات و ارتباطات پیش آمده است .
نویسندگان و اندیشمندان، پاره ای از ویژگی ها و نشانه های «جهانی شدن » را برشمرده اند که می توان به چند ویژگی مهم «جهانی
شدن » اشاره کرد:

۱ . فرهنگ جهانی واحد

عده ای بر این عقیده اند که: هنجارها، ایستارها و ارزش های تقریبا یکسانی، بر جوامع حاکم خواهد شد (البته با حفظ برخی از
سنن و ارزش های محلی و منطقه ای)، و مردم جهان، تابع یک فرهنگ واحد، برتر و غالب خواهند شد و هویت و ماهیت خود را بر
آن اساس تبیین خواهند کرد . در سطح فرهنگی باید از ظهور «جامعه مدنی جهانی » سخن گفت . رابرتسون می نویسد: «فرهنگ
در نظریه نظام جهانی به ملاحظه مهمی تبدیل شده است . در واقع ما به نقطه ای نزدیک می شویم که توجه به فرهنگ، وجهی از
نظریه پردازی در قالب نظریه نظام جهان تبدیل می شود . . . عرصه جهانی در کل، نظام اجتماعی – فرهنگی است که از درهم
فشرده شدن فرهنگ های تمدنی، جوامع ملی، جنبش ها و سازمان های درون ملی و میان ملی، خرده – جوامع و گروه ها ی قومی،
شبه گروه های درون جامعه ای . . . ناشی شده است . به موازات پیشرفت عمومی جهانی شدن، فشارهای متزایدی بر این واحدها
وارد می شود تا «هویت » خود را در رابطه با شرایط جهانی – بشری تعریف کنند» . (۲۱)

البته تاکنون چیزی روی نداده و احتمال وقوع آن – با وجود آداب، رسوم، سنن، فرهنگ و هنجارهای گوناگون – در آینده نیز
ضعیف است; اما به هرحال ایده ها و افکار عده ای از سیاستمداران و کارگزاران جهانی شدن، بدین سمت پیش می رود و فعالیت
رسانه های ارتباط جمعی و مطبوعات، در این زمینه تمرکز یافته است .

۲ . ایدئولوژی واحد جهانی

برخی از نظریه پردازان غربی، اعتقاد دارند که به زودی لیبرالیسم غربی، سلطه خود را بر سراسر زمین تثبیت خواهد کرد و مردم
جهان از مزایا و محاسن دموکراسی غربی بهره مند خواهند شد (! !) فوکویاما اصلی ترین نظریه پرداز موضوع یاد شده است . او
می نویسد: «اندیشه لیبرال می رود تا در پهنه کره زمین از نظر روانی، به طور واقعی تحقق یابد . در میدان ایدئولوژی و نبرد
اندیشه ها، لیبرالیسم پیروز گردیده و هیچ رقیب و هماوردی در برابر خود ندارد» . پیروزی اندیشه در فرهنگ لیبرال – دموکراسی
به معنای آن است که زمینه منازعه تاریخ ساز از میان رفته و به عبارت فوکویاما، تاریخ به اتمام رسیده است: «محتملا آنچه ما شاهد
آن هستیم، نه فقط پایان جنگ سرد; بلکه پایان تاریخ است; نقطه پایان تحول ایدئولوژی و تئوری “برخورد تمدن ها” بشریت و
جهانی شدن دموکراسی غربی، به عنوان شکل نهایی حکومت » . (۲۲) این نظریه امروزه، پایه و اساس آمریکایی سازی جهان قرار
گرفته است; چنان که خود وی می گوید: به نظر من «جهانی شدن، همان امریکایی شدن است; چرا که امریکا از برخی جهات،
پیشرفته ترین کشور سرمایه داری در جهان امروز است و همین طور نهادهای آن، نمایانگر پیشرفت و توسعه منطقی نیروهای بازار
است . . . قطعا امریکایی شدن با جهانی شدن یکی است (۲۳) ! !»

از طرف دیگر اکنون شاهد حرکت جهان شمول ارزش ها و نهادهای سیاسی – اجتماعی غربی، در تمام جهان و تحت لوای «جهانی
شدن » هستیم که در واقع از طریق آن، زمینه سلطه کامل کشورهای غربی بر جهان فراهم می آید (غربی سازی). مانع عمده و
اصلی این حرکت، بیداری و روشنفکری مسلمانان و رشد و بالندگی جنبش ها و حرکت های اسلامی است که روز به روز فراگیر
می شود و لیبرالیسم غربی را به چالش اساسی می کشاند . همچنین با ارائه نظریه «مردم سالاری دینی » از سوی ایران، انحصار و
یکه تازی نظریات غربی، زیر سؤال رفته است . بر این اساس احتمال استقرار ایدئولوژی واحد جهانی، مشکل به نظر می رسد و در
صورت تفوق احتمالی آن، جهان دچار چالش ها و گسست هایی عظیم خواهد شد .

۳ . ارتباطات جهانی

یکی از ویژگی های این پدیده، گسترش اطلاعات و ارتباطات جهانی در عرصه رسانه ها، ماهواره، تلفن، اینترنت و . . . است که نکات
مثبت و منفی زیادی در آن وجود دارد و طلایه دار اصلی «جهانی شدن » به شمار می آید . آثار تسریع کننده ارتباطات الکترونیکی و
حمل و نقل سریع، موجب ایجاد تاثیر ساختاری شده است که مک لوهان آن را «انفجار اطلاعات » می نامد . منظور وی از انفجار
اطلاعات، این است که از این طریق، تمام جنبه های تجارب انسانی، در یک مکان جمع می شود و هر انسانی، می تواند به طور هم
زمان، حوادث و مناظری را که بسیار دورتر از وی هستند، احساس و لمس کند . مدارهای الکتریکی، نظام زمان و مکان را در هم
می نوردد و امور مربوط به سایر افراد بشر را به طور مستمر و هم زمان، در پیش دیدگان ما قرار می دهد . این پدیده یک بار دیگر
گفت و گو در مقیاس جهانی را مطرح می کند . پیام این گفت و گو، یک تغییر تمام عیار است . (۲۴)

«پیتر به یر» ، در مقدمه کتاب خود با عنوان «مذهب و جهانی شدن » می گوید: قدرت فن آوری، برقراری ارتباط سریع، در فضای
تقریبا نامحدود را امکان پذیر ساخته است; به علاوه رسانه های جدید تقریبا در همه نقاط کره زمین، در اختیار کاربران آنها قرار
دارند . توانش ارتباطات بین المللی به کارکرد واقعی تبدیل گشته است . بنابراین ما در دوره یک واقعیت اجتماعی «جهانی شدن »
زندگی می کنیم . واقعیتی که در آن از موانع پیش از این مؤثر بر ارتباطات، اثری به چشم نمی خورد . به گفته «به یر» نتیجه این
می شود که مردم، فرهنگ ها، جوامع و تمدن هایی که پیش از این کم و بیش منزوی از یکدیگر بودند، اکنون در تماس منظم و
تقریبا غیر قابل اجتناب قرار گرفته اند . (۲۵) الان بسیاری از مردم جهان، با استفاده از اینترنت، ماهواره و رسانه های مکتوب، از
آخرین و کوچک ترین اخبار و حوادث جهان، مطلع می شوند و در ارتباط مستمر با سراسر جهان هستند . با توجه به این مطلب
«جهانی شدن » ، امری حتمی و غیر قابل گریز تلقی می شود و بایسته ها و الزامات خاص خود را می طلبد .

۴ . اقتصاد و سرمایه داری جهانی

اولین طلیعه های «جهانی شدن » در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری، رشد و گسترش پیدا کرد و سپس به حوزه های دیگر سرایت کرد
. هنوز عده ای «جهانی شدن » را در بعد «اقتصادی » آن می بینند و رایج ترین دیدگاه در این زمینه، از آن اقتصاد دانان است که بر پایه
همبستگی بیش از پیش اقتصادی و ادغام همه اقتصادهای ملی، در یک اقتصاد و در محدوده بازار سرمایه داری می نگرند . هاری
مگداف می نویسد: «نظریه ای که به طور وسیع مورد قبول قرار گرفته، فرسایش حاکمیت ملی را در کانون های سرمایه داری تصور
می کند که باید از قرار معلوم، جای خود را به یک «بین الملل » سرمایه بدهد که قوانین حاکم بر روابط بین المللی را ایجاد کرده،
تقویت و تحکیم خواهد بخشید .» (۲۶)

جان تاملینسون نیز درگیری دولت ها در اقتصاد جهانی را، نشانه ای از جهانی شدن می داند: «. . . اکنون جهانی شدن دارد دنیا را به
یک «مکان واحد» ، تبدیل می کند . نمونه های بدیهی این امر، درگیر شدن امور اقتصادی دولت های ملی و درآمدن آنها به صورت
یک اقتصاد سرمایه داری جهانی، یا تبدیل سریع اثرات زیست محیطی صنایع محلی به مسائل جهانی است . . .» . (۲۷) در این راستا
تاسیس گات (GAT) و سازمان تجارت جهانی، مهم ترین گام در به وجود آمدن اقتصاد و سرمایه داری جهانی است . در هر حال
ترویج گران این دیدگاه، پیروزی قطعی نظام های سرمایه داری غربی را می ستایند و مدعی اند که بازیگران آزاد، بر مهندسان
اجتماعی چیره شده اند . بر این اساس اقتصاد و سرمایه داری جهانی و شبکه ارتباطات بین المللی در حال حاضر، دو رکن پیش
قراول در عرصه «جهانی شدن » به شمار می آید .

یکی دیگر ویژگی های اقتصادی این پدیده، ظهور شرکت های عظیم و غول پیکری است که در اقتصادهای ملی سراسر جهان
فعالیت کرده، بر این اقتصادها تاثیر می گذارند . امروزه درسطح جهان، گروه های بسیاری براین باورند که «جهانی شدن اقتصاد» ،
معنایی فراتر از سلطه بلامنازع شرکت های بزرگ بین المللی و شرکت های چند ملیتی بر بازارهای جهان ندارد . تا اوایل دهه ۱۹۹۰،
حدود ۳۷ هزار شرکت فراملیتی وجود داشت که بربیش از ۲۰۰ هزار شرکت وابسته خارجی، درکشورهای مختلف جهان، کنترل
داشته و معادل بیش از ۸/۴ تریلیون دلار، کالا به فروش رساندند . جمع فروش ۳۵۰ شرکت غول پیکر جهان، با قریب به یک سوم
جمع تولید ناخالص ملی پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری دنیا، برابری می کرد . . . . (۲۸)

۵ . سیاست و تضعیف دولت های ملی

علاوه بر اقتصاد، بحث های گسترده ای نیز درباره جهانی شدن «سیاست » وجود دارد که مهم ترین آنها، تضعیف موقعیت نهادهای
دولتی و تقویت سازمان ها و نهادهای بین المللی است . بر این اساس، دولت ها و سیاستمداران، در یک فرآیند بین المللی و جهانی، با
هم تعامل می کنند و تصمیم گیری و فعالیت جمعی دارند . «جهانی شدن، بزرگ ترین تهدید برای الگوی دولت – محور است . . . در
نتیجه این فرایند، توانایی دولت های ملی در اتخاذ اقدامات مستقل در اجرای سیاست های خود محدود شده، کنترل آنها بر کالاها
– تکنولوژی و اطلاعات کاهش می یابد و حتی اختیار آنها در تبیین قواعد و قانون گذاری، در محدوده سرزمین ملی نیز تنزل پیدا
کرده است » . (۲۹)

از لحاظ سیاسی، با ظهور و گسترش اختیارات نهادهای سیاسی جهانی، تحولات چشمگیری در حوزه قدرت و حاکمیت
دولت های ملی و ماهیت نظام بین المللی، رخ نموده است . سازمان ملل متحد و سایر نهادهای جهانی، از جلمه مهم ترین بازیگران
سیاسی در سطح بین المللی هستند که قدرت تصمیم گیری در سطح جهانی دارند . . . دیگر دولت های ملی به خودی خود،
نمی توانند حریفی برای برخورد با چنین مسائل حیاتی جهانی باشند . در نتیجه استقلال عمل سازمان های بین المللی در حوزه
تصمیم گیری، رو به افزایش بوده است .

در یک تحلیل دیگر، پدیده ای که امروز از آن به عنوان «جهانی سازی » تعبیر می شود، چیزی نیست جز تلاشی هماهنگ، برنامه
ریزی شده، مقتدرانه و همه جانبه برای تشکیل یک «حکومت واحد جهانی » و سیطره قدرتمندانه به چهار سوی عالم; به نحوی که
همه فرهنگ ها، تمدن ها، کشورها و جوامع بشری تحت سلطه این حکومت باشند و از آیین، قوانین و دستورات آن فرمان برند . این
مساله عمدتا از سوی قدرت های بزرگ جهان – به خصوص ایالات متحده – مطرح شده و امری خطرناک است . مقام معظم
رهبری در این رابطه می فرماید: «نظم نوینی که آمریکا در پی آن است، متضمن تحقیر ملت ها و به معنای امپراتوری بزرگی است
که در راس آن امریکا و پس از آن قدرت های غربی قرار دارند . . .» . (۳۰)

۶ . مذهب و جهانی شدن

یکی از مباحث مهمی که نباید از آن چشم پوشید، ارتباط میان «جهانی شدن » و «مذهب » ، گسترش گرایش عمومی به دین در عصر
حاضر و فعالیت و تحرک پر دامنه ادیان آسمانی است . برای نخستین بار ایده «جهان شمولی » از سوی «دین » ارائه شده است .
تمامی ادیان بزرگ، مردم را برای تشکیل یک ملت واحد، دعوت کرده اند .

رابرتسون می نویسد: «ایده این که جهان به صورت یک جامعه واحد درآید و یا حداقل به صورت بالقوه این چنین شود، تاریخی
طولانی داشته که در آن سخن از «بهشت جهان شمول » در روی زمین و یا پادشاهی خداوند بر روی زمین گفته شده است . در
برخی از جنبش های جدید مذهبی نیز گام هایی مشخص برای دستیابی به سازمان های جهان شمول مذهبی، برداشته شده است »
. (۳۱) در فرایند «جهانی شدن » ، مذاهب و ادیان جایگاه خاص خود را دارند و در عین حال که اقتصاد و فرهنگ غربی، یکه تاز عرصه
«جهانی کردن » است; به هیچ عنوان، نمی توان از قدرت و فراگیری «مذهب » غافل شد و آن را نادیده گرفت . بافت جهانی، بافتی
است که ابزار جهان بینی ها را ترغیب و حتی مورد تاکید قرار می دهد و جست و جو برای اصول بنیادین را افزایش می بخشد .

از نظر ما، دین اسلام – به عنوان کامل ترین دین – به نحو احسن می تواند پاسخ گوی نیازهای جهان و از بین برنده کاستی ها و
مشکلات باشد . هر چند واترز می گوید: «طی قرون متمادی، مذاهب بزرگ جهان; یعنی، اسلام، مسیحیت، بودائیسم و هندوئیسم،
مجموعه ای از ارزش های خاص و . . . به پیروان خود، عرضه داشته اند که هم از اقتصاد و هم از حکومت، در مرتبت های بالاتر قرار
گرفته . . . این مذاهب، به خصوص مفهومی جهان گرایانه از رسالت بودند» (۳۲) ; اما روشن است که دین اسلام از جایگاه و موقعیت
ویژه و پیشتازی در عرصه جهانی برخوردار بوده و در گفتمان های رایج جهانی، می تواند نقش مهمی ایفا کند . برخی از نویسندگان
(رابرتسون)، رستاخیز اسلام گرایی را – به عنوان یک نیروی جهانی و در عین حال غرب ستیز – شناسایی کرده اند .

گفتنی است که «مذهب » در حال حاضر می تواند چند نقش مهم و اساسی را ایفا کند:

۱ . به دست گرفتن رهبری و سکان داری حرکت «جهانی شدن » در عرصه های فرهنگی و اجتماعی;

۲ . آگاهی بخشی به مردم درباره محاسن و مضرات «جهانی شدن » و نحوه تعامل با آن;

۳ . زمینه سازی برای تشکیل دولت فراگیر جهانی اسلام به دست منجی موعود;

۴ . ایجاد آمادگی در میان مصلحان و منتظران مسلمان و تقویت روحیه قیام و اصلاح گری;

۵ . تلاش در جهت زدودن آثار منفی جهانی شدن در عرصه فرهنگ و اخلاق;

۶ . ایجاد مقاومت و ایستادگی در برابر تشکیل امپراتوری جهانی امریکا .

۶ – چالش ها و کاستی ها

«جهانی شدن » – به رغم نظر برخی از نویسندگان – فرایندی یکسویه، غیر قابل اجتناب و بایسته نیست . «جهانی شدن » – چه در
حوزه نظری و چه در میدان عمل – با چالش ها، کاستی ها و ضعف های فراوانی رو به رو است; به طوری که تعداد افراد بدبین به این
فرایند نوین، بیشتر از طرفداران آن است . حرکت «جهانی شدن » در حال حاضر به کندی و آرامی پیش می رود و شاهد بن بست ها،
رکودها و ناکامی هایی نیز هست و علت آن را نیز می توان در دخالت و دست اندازی قدرت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آن و
سوء استفاده و بهره برداری از آن به نفع خود دانست .

از آن جایی که امروزه ایده «جهانی شدن » ، عمدتا منافع و سود سرمایه داران و دولت های غربی را تامین می کند و بر ثروت و قدرت
آنان می افزاید، به هیچ روی نمی تواند تنها راه سعادت فرا روی بشر باشد; از این رو اعتراضات گسترده ای علیه آن وجود دارد . حتی
جهانی سازی و غربی سازی جهان، خود به عنوان مشکل اصلی و ویرانگر فرا روی بشر قرار دارد; به طوری که تشنجات، جنگ ها،
سلطه طلبی ها و . . . دامنگیر جهان شده، آن را با مشکلات زیادی روبه رو خواهد کرد . دکتر شکر خواه می نویسد: «دیدگاهی . . .
معتقد به مبارزه با جهانی سازی است و اکنون از قالب حرف، بحث و ارزیابی خارج شده و به خیابان ها آمده است و این حضور
خیابانی و رسانه ای به هنگام تشکیل اجلاس های سازمان تجارت جهانی (wto) یا صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و
اجلاس هایی چون دائوس، به اوج خود می رسد . این دیدگاه، جهانی سازی را «دکتر مرگ » قلمداد می کند . پس اعتراضات و
تظاهرات تعداد بی شماری از شهروندان اروپایی و آمریکایی علیه جهانی شدن، نشانگر گسست های عمیق در چهارچوب فکری و
نظری این دیدگاه می باشد .» . این اعتراضات هم علیه پروژه «جهانی کردن » و هم علیه «جهانی سازی » روز به روز گسترده تر می شود .

با این وضعیت نامطلوب، هیچ امید رشد، بالندگی، رفاه، سعادت، یکپارچگی و عدالت در جهان به چشم نمی خورد و جهانی شدن
به پدیده ای مبهم و نارسا تبدیل شده است . به علت انحرافات ایجاد شده، رقابتی بی قید و شرط در سطح جهان به وجود آمده که
برای کشورهای غنی، درآمد بیشتر و برای کشورهای فقیر، فقر بیشتر می آورد و آنان را تحت سلطه سرمایه داران، شرکت های چند
ملیتی و کشورهای قدرتمند قرار می دهد . اصولا «جهانی شدن » نه یک برنامه منسجم و دارای نظم و انضباط است و نه اهداف
دقیق و مشخصی برای آن ارائه شده است و نه متولیان و کارگزاران مشخصی دارد .

مشکل اساسی آن جا است که کشورهای بزرگ، در صدد ایجاد انحراف و کژی، در این فرایند هستند و تا حدودی توانسته اند آن را
به جهت منافع و سود خود، به کنترل خویش در آورند و مسیر و حرکت آن را به سمت دلخواه تغییر دهند . امریکا نیز می خواهد
«جهانی سازی » را، با اعمال قدرت و زور شکل دهد و منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را در سراسر جهان تامین کند . نقاط
منفی و ضعف این دیدگاه – به دلیل عملکرد و نیت پردازشگران آن – امکان تحقق همه جانبه و یکپارچه آن را با مشکلات فراوانی
روبه رو کرده است .

بعضی از جنبه های آثار منفی جهانی شدن عبارت است از:

– نبود رهبری واحد و تاثیر گذار در عرصه بین الملل و فزونی رقابت ها و ستیزه جویی ها;

– تخریب محیط زیست، فعالیت بی حد و حصر شرکت های فرا ملی در استفاده بی جا و اسراف گرانه از طبیعت، کمبود منابع اولیه
و فرسایش تدریجی زمین در بیشتر ابعاد آن;

– ترویج فساد، بی بند و باری، فحشا و فرهنگ منحط غربی و از بین رفتن آموزه های اخلاقی و معنوی در پرتو این فرایند;

– به وجود آمدن نابرابری های اقتصادی در برخی از کشورها و به وجود آمدن شکاف بین کشورهای شمال و جنوب و گسترش و
تعمیق فقر و نابرابری و بهره کشی از مستضعفان;

– دوری الزامی کشورهای جنوب از تامین نیازهای اساسی مردم خود (توزیع عادلانه غذا، آب لوله کشی، برق برای مناطق محروم،
بهداشت مناسب و) . . . ;

– افزوده شدن بر معضل بیکاری به جهت رشد سریع فن آوری و مکانیکی شدن بسیاری از امور زندگی;

– رواج فرهنگ تجمل پرستی و مصرف گرای در تمامی گوشه و کنارهای زمین;

– شکل دهی ذائقه مصرف کنندگان (از غذا گرفته تا لباس) از سوی شرکت های فراملی و وسایل ارتباط جمعی بین المللی;

– زوال تنوع و گوناگونی فرهنگی و اشاعه یک فرهنگ سطحی و مبتذل در جهان;

– فزونی معضلات حقوق بشر و سوء استفاده از آن به منظور تشر زدن و حتی باتوم کاری کشورهای غیر غربی و مجبور کردن آنها
به تسلیم در برابر خواسته های کشورهای پیشرفته;

– جهانی شدن جرایم و خلاف ها (قاچاق مواد مخدر، قاچاق زنان و کودکان و) . . . و بیماری های (مثل ایدز و) . . . ; (۳۳)

– به اعتقاد افرادی نظیر چامسکی و بارنت، جهانی شدن اقتصاد، سبب فقر گستری، بیکاری و به تعبیری جهانی شدن بعضی از
مردمان دارا و محلی شدن برخی نادارها شده است . (۳۴) روزه نا نیز از برخی ناظران جهانی نقل می کند: مجمو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.