پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت و انتظار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت و انتظار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت و انتظار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت و انتظار ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

۳۷۷

اشاره

پژوهش حاضر، به بررسی و نقد روایاتی پرداخته است که بعضی، از آن ها چنین برداشت کرده اند که امامان، وظیفه ی شیعیان را در
عصر غیبت، انتظار و صبر می دانند و برای قیام ها و تلاش های صورت گرفته برای برپایی حکومت اسلامی، مشروعیتی معتقد
نیستند .

پس از بیان این دیدگاه، به نقد و بررسی سندی و دلالی این احادیث پرداخته شده است تا بستر صدور این گفتارها از امامان، با
فرض قبول سند، روشن گردد و محدوده ی معنایی آن ها آشکار شود .

افزون بر این که با فرض پذیرش سندی و دلالی این احادیث، باز هم جایی برای رسیدن به چنین برداشتی وجود ندارد; زیرا، آیات
و روایات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و لزوم پیاده شدن احکام الهی در همه ی زمان ها، ما را به لزوم برپایی حکومت اسلامی
تا آن جا که ممکن است، وا می دارد .

مقدمه

زمین، هیچ گاه از حجت خدا، خالی نخواهد ماند . این حجت و امام، یا به صورت ظاهر و آشکار و یا به صورت بیم ناک و مستور
خواهد بود! (۱) عصر امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، عصری است که حجت خدا، غایب از نظر است و شیعیان و پیروان
امامان معصوم، علیهم السلام، دست رسی به رهبر و پیشوای خویش ندارند و چون خورشید پشت ابر، از او بهره می گیرند .

یکی از مباحث مربوط به این دوران، تشکیل حکومت اسلامی است . اگرچه پس از انقلاب، مباحث جدی تری در زمینه ی حکومت
ولایی و تبیین راه کارهای آن صورت پذیرفته است، اما باز هم کم تر به شیوه های استدلال مخالفان و شبهات آنان درباره ی
مشروعیت حکومت اسلامی در عصر غیبت، توجه شده است .

پژوهش حاضر، بر آن است تا با دسته بندی مضمونی مجموعه ای از روایات که هر گونه قیام و حکومت را در عصر غیبت و انتظار،
نفی می کند، نقدی قابل اطمینان در این زمینه ارائه دهد تا در سایه ی ادله ی دیگر، تصویری صحیح درباره ی حکومت و چگونگی
برخورد مردمان و شیعیان با دولت و حکومت، ارائه شود .

دسته ی یکم – نفی مطلق

گروهی از روایات، به صورت مطلق و عام، هر نوع قیام و برافراشتن پرچمی را قبل از ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، محکوم
می کند .

در حدیث صحیح، ابی بصیر از امام صادق، علیه السلام، نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «هر پرچمی که قبل از قیام قائم
برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است که غیر خدا را پرستش می کند .» . (۲)

نظیر این حدیث را نیز مالک ابن اعین از امام باقر، علیه السلام، روایت کرده است . آن حضرت فرمودند: «هر پرچمی که قبل از
پرچم حضرت قائم، علیه السلام، برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است .» . (۳)

در نظر معتقدان به تعطیل و نفی مشروعیت حکومت در عصر غیبت، این دو حدیث و مانند آن، از جهت سندی، قابل مناقشه و
اشکال نیست . بنابراین، به عنوان دلیلی محکم برای اثبات حرمت قیام قبل از ظهور، مورد توجه قرار گرفته است . (۴)

به اعتقاد آنان، این گونه روایات، با عباراتی صریح، می گویند هر قیام کننده ای قبل از ظهور معصوم، طاغوت است و به فرموده ی
قرآن (فاجتنبوا الطاغوت) (۵) باید از او دوری کرد .

نقد و بررسی

اگرچه بعضی از روایات دارای این مضمون، همانند روایت مالک بن اعین، از جهت سندی، به دلیل وجود حسن بن علی بن حمزه،
مخدوش است و استفاده از آن ها درست نیست، (۶) ولی از آن جایی که برخی از احادیث این گروه، همانند روایت ابی بصیر، از نظر
سندی صحیح است، بنابراین جایی برای مناقشه ی سندی در این روایات نیست .

نقد دلالی:

الف) دعوت به خویشتن که غیر شرعی و محکوم به بطلان است .

ب) دعوت برای درهم شکستن باطل و به دست گرفتن اداره ی کشور و واگذاری آن به کسانی که در حقیقت، حق حکومت از آنان
است .

در این روایات، پرچم هایی که به خاطر دعوت به خویشتن بر افراشته شود، محکوم به بطلان و غیر قابل اطاعت است . این ها،
قیام هایی است که در مقابل حضرت قائم، علیه السلام، واقع شده است، و رهبر چنین قیام هایی، طاغوت است، ولی پرچم هایی که
در مسیر و جهت اهداف او باشند، مورد انکار قرار نگرفته اند .

شاهد این گفتار، آن است که به کسی طاغوت می گویند که در مقابل خداوند متعال مورد پرستش قرار گیرد . بنابراین، اگر شخصی
دعوت به خویشتن کند و از مردم بخواهد که او را اطاعت کنند، طاغوت است، و اگر دعوت به حق و مسیر الهی کند، طاغوت
نخواهد بود . (۷)

نقد دیگر این شبهه برگرفته شده از روایات این است که در مقابل چنین مضمونی که همه ی قیامها تا زمان ظهور باطل است، از
سوی امامان معصوم، علیهم السلام، قیام هایی مانند قیام زید، مورد تمجید و تعریف قرار گرفته است .

قیام زید از آن جایی که دعوت به حق بود، در روایت «عیص بن قاسم » مورد تقدیس و تایید امام قرار گرفته است . این تایید و
تقدیس، نشانه ی این است که این روایات، مطلق قیام ها را نفی نمی کند، بلکه هماهنگی و جمع عرفی بین آن ها ما را به این نکته
رهنمون می شود که این روایات، با وجود واژه ی «طاغوت » در صدد نفی قیام هایی است که رهبران آن ها، دعوت به خویشتن
می کنند، و شامل قیام هایی که به سوی حق و حقیقت فرا می خوانند، نمی شود . (۸)

از دیگر قیام هایی که مورد تایید ائمه، علیهم السلام، قرار گرفته است، می توان از «قیام یمانی » نام برد، که ضمن تایید وی از سوی
امام، علیه السلام، چنین تعلیل آورده می شود که «یمانی، مردم را به حق و راه راست دعوت می کند، بنابراین باید یاریش کرد .» . (۹)

نکته شایان توجه در گفتار امام باقر، علیه السلام، این است که می فرمایند: «پرچم یمانی، پرچم هدایت است .» . این عبارت،
تفسیری است برای روایاتی که به صورت مطلق، برافراشته شدن هر پرچمی را قبل از ظهور، باطل معرفی می کرد . در علم اصول،
این را «حمل مطلق بر مقید» می نامند .

افزون برآن چه گذشت، روایات بسیاری، بر فعالیت برخی از قیام های قبل از ظهور حضرت حجت، علیه السلام، دلالت می کند . (۱۰)
در سنن ابن ماجه آمده است که پیامبر، صلی الله علیه و آله وسلم، فرمودند: «مردمی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای
حکومت حضرت مهدی، علیه السلام، فراهم می سازند .» . (۱۱) نیز روایاتی درباره ی اهل قم و قیام آنان رسیده است . (۱۲)

حضرت امام، قدس سره، به عنوان پیاده کننده ی اندیشه ی حکومت اسلامی در عمل و علم، در جواب این روایات چنین می فرماید:

علم قیامی که در روایات، باطل اعلام شده است، علم قیام به نام حضرت مهدی است، نه هر قیامی، . . . (بلکه) قیام زید و امثال آن،
در روایات، کاملا تایید شده است . (۱۳)

با صرف نظر از نکته های بیان شده، و به فرض پذیرش آن ها، باز هم مدعای آنان ثابت نمی شود; زیرا، اطلاق روایات وجوب جهاد و
امر به معروف و نهی از منکر، با اطلاق مورد بحث، تعارض می کند و دلیلی بر تقدم اطلاق روایات نافی قیام بر آن روایات جهاد
نیست . (۱۴)

دسته ی دوم – خبر دادن از شکست قیام ها

روایات بسیاری آمده است که مفاد آن ها خبر از شکست همه ی قیام هایی می دهد که قبل از ظهور حضرت صاحب، علیه السلام، به
وقوع می پیوندند . ما، پیش از تبیین و تحلیل برداشت هایی که از آن ها صورت گرفته است، متن برخی از آن ها را متذکر می شویم:

حماد بن عیسی، به صورت مرفوع (حذف راوی حدیث) از علی بن الحسین (امام سجاد، علیه السلام، روایت کرده است که آن
حضرت فرمودند:

به خدا سوگند! هیچ یک از ما (اهل بیت) قبل از قیام قائم، خروج نمی کند، مگر این که مثل او مانند جوجه ای است که قبل از
محکم شدن بال هایش، از آشیانه پرواز کرده باشد، در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی می پردازند . (۱۵)

با کمی تفاوت، از موکل بن هارون، در مقدمه ی صحیفه سجادیه، از امام صادق، علیه السلام، نقل شده است که حضرت فرمودند:

«هیچ یک از ما اهل بیت، تا روز قیام قائم، برای جلوگیری از ستمی و به پا داشتن حقی، قیام نمی کند، مگر این که بلا و آفتی به او
می رسد و قیام او بر اندوه ما و شیعیان ما می افزاید . (۱۶)

نیز در حدیث ابی جارود از امام باقر، علیه السلام، با عبارتی متفاوت و کنایه ای، همین مضمون گوشزد می شود:

هیچ یک از ما اهل بیت نیست که ناروایی را دفع و مردم را به سوی حق بخواند، مگر این که مصیبت ها و بلاها، او را به زانو در
می آورد، تا این که گروهی که در جنگ بدر شاهد بودند، قیام کنند، گروهی که کشته هایشان، دفن، و مجروحان شان، مداوا
نمی شوند . پرسیدم: «منظور از این گروه چه کسانی هستند؟» . فرمود: فرشتگان .» (۱۷)

گفته شده است، با توجه به این که این روایات، هر نوع تلاش و قیام را محکوم به شکست معرفی می کنند، بنابراین، انجام دادن
چنین عملی، لغو و بیهوده است، و در نتیجه، هیچ گونه اقدام عملی، منطقی و مشروع نخواهد بود، بلکه بر اندوه امامان و شیعیان
ایشان می افزاید .

نقد و بررسی

در میان این روایات، حدیث صحیح و بدون اشکال سندی، یافت نمی شود . روایت حماد بن عیسی، مرفوعه است و زنجیره ی سند
آن قطع شده است، مگر این که حمادبن عیسی را از اصحاب اجماع بدانیم و از آن جایی که سند ایشان، صحیح است، مرسل های
وی را مسند تلقی کنیم . (۱۸)

در حدیث دیگری که ابی جارود آن را نقل کرده است، می توان این گونه خدشه کرد که وی، زیدی مذهب بوده است و دلیلی بر
عدول وی به سوی مذهب حق وجود ندارد . (۱۹)

در دلالت این احادیث نیز اشکالاتی شده است . برخی گفته اند، آن چه از این روایات استفاده می شود، این است که امام، علیه السلام،
در صدد بیان جواز یا عدم جواز قیام نیست، بلکه یک خبر غیبی را بیان می کند که اگر کسی از ما اهل بیت، قبل از قیام قائم،
علیه السلام، قیام کند، پیروز نمی شود، اگرچه ممکن است آثار مهمی بر آن مترتب گردد; زیرا، اگر منظور حضرت، تخطئه ی هر
گونه قیام قبل از خروج حضرت مهدی، علیه السلام، باشد، به گونه ای، قیام پدرش امام حسین، علیه السلام، نیز مورد تخطئه قرار
خواهد گرفت .

در رویکردی دیگر، با بررسی تاریخی، می یابیم که برخی از شیعیان، در پاره ای از مقاطع، خواهان قیام امام معصوم، علیه السلام،
بوده اند .

از سوی دیگر، با برداشت از نویدهای پیروزی شیعیان برخودکامگان، برخی از آنان، اقدم به قیام هایی بدون پشتوانه و متاثر از
احساسات، می کردند .

بنابراین، این گونه روایات برای ایجاد میانه روی و تعدیل روحیه ی آنان، بیان شده است، چه این که ممکن است واژه ی «منا» در
گفتار امام، نشانه ی این باشد که اگر در این شرایط، امامان، دست به قیام بزنند، پیروز نخواهند شد .

شاهد این برداشت، روایتی از امام صادق، علیه السلام، است . حضرت، در پاسخ فردی که می پرسد: «چرا قیام نمی کنید؟» ،
می فرماید: «اگر به تعداد این گوسفندان – که هفده راس بوده است – یاور می داشتم، قیام می کردم .» . (۲۰)

در این بیان، امام، علیه السلام، علت امتناع خود را از قیام، نداشتن یاوران حقیقی و لازم برای چنین امری معرفی می کند که
معنایش، این است که اگر امام، علیه السلام، یاورانی برای قیام می داشتند و شرایط آن مهیا بود، این عمل را انجام می دادند .

علاوه بر این، اطمینان به عدم موفقیت و پیروزی در مبارزه، شبهه ای نیست که منحصر به زمان غیبت باشد، بلکه اگر در زمان
حضور نیز چنین امری مطرح باشد و تحقق خارجی آن مشکوک باشد، حکم آن با زمان غیبت، مشترک است . خلاصه این که ما،
مامور به وظیفه هستیم و در صورت احراز لغویت و بیهوده بودن قیام، حکم آن، همانند امر به معروف و نهی از منکر است . (۲۱)

دسته ی سوم – روایات انتظار

در دسته ی سوم، به روایاتی استناد می شود که به انتظار فرج و ملازمت خانه و منتظر و مترصد وقوع علائم ظهور، امر می کند، و
شیعیان را از شرکت در هر قیام و مبارزه ای قبل از تحقق نشانه های ظهور، منع می کند . امام صادق، علیه السلام، به سدیر
می فرماید:

ای سدیر! در خانه ات بنشین و مراقب زندگی ات باش و مادامی که شب و روز آرام است، آرام گیر . پس هنگامی که به تو خبر رسید
که سفیانی خروج کرده است، حرکت کن و اگر شده با پای پیاده به سوی ما بیا . (۲۲)

در روایت جابر از امام باقر، علیه السلام، حضرت، کسانی را که در زمان غیبت بر ولایت امامان ثابت قدم باشند، مدح می کند و
وظیفه ی مؤمنان را در عصر غیبت، «حفظ اللسان و لزوم البیت » معرفی می کند .

در نقل ابی بصیر از امام صادق، علیه السلام، وظیفه ی مؤمنان در زمان غیبت، چنین معرفی می شود:

فاذا کان ذالک، فالزموا احلاس بیوتکم حتی یظهر الطاهر بن الطاهر المطهر ذوالغیبه الشدید الطرید .» (۲۳)

در حدیث حسین بن خالد از امام رضا، علیه السلام، حضرت فرمان می دهد تا آسمان و زمین آرام است، آرام گیرید و تا زمانی که
زمین از درهم کشیدن لشکریان، و آسمان از ندای آسمانی آرام است، شما نیز کاری انجام ندهید و قیامی نکنید . (۲۴)

به این روایات، چنین استدلال می شود که در این احادیث، راه و روشی برای همه ی شیعیان ترسیم و ارائه شده است که تا قبل از
ظهور علائم قیام حضرت مهدی، باید سکوت کنند و از قیام و مبارزه خودداری ورزند .

نقد سندی

در سند روایت سدیر، فردی با نام «عثمان بن عیسی » وجود دارد . وی را در کتاب های رجالی، چنین معرفی می کنند .

وی، از بزرگان واقفه بوده است که پس از شهادت موسی بن جعفر، علیه السلام، در امامت ایشان متوقف شد و امامت علی بن
موسی الرضا، علیه السلام، را نپذیرفت و اموالی را که به عنوان وکیل در اختیار داشت، به امام رضا، علیه السلام، نپرداخت . (۲۵)

آقای خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، پس از بحث و نقل دیدگاه هایی درباره ی وی، چنین نتیجه گیری می کند:

هیچ شکی نیست که عثمان بن عیسی، فردی منحرف از حق و معارض با حضرت رضا، علیه السلام، بوده است و به امامت آن
حضرت اعتراف نکرده و اموال امام را نپرداخته است . توبه و برگرداندن اموال از سوی وی نیز ثابت نشده است . (۲۶)

اگرچه برخی از احادیث، او را توثیق کرده اند، ولی این وجوه ذکر شده در زندگی وی، می تواند سبب تزلزل احادیث اش گردد .

روایت «حسین بن خالد» نیز دارای مناقشات سندی بسیاری است، چه این که «حسین بن خالد» ، مشترک میان دو فرد است که
یکی ثقه و دیگری غیر ثقه است (۲۷) و اگر منظور از «حسین بن خالد» ، «ابوالعلاء» یا «صیرفی » باشد، هیچ کدام از آن دو توثیق
نشده اند . (۲۸)

نیز در این حدیث «احمدبن علی » ، شناخته شده نیست . (۲۹)

با توجه به نکاتی که تا کنون در سند این احادیث بیان شد، راه استدلال به این روایات برای تصمیم گیری در امر مهمی مانند
وظیفه ی مؤمنان در عصر غیبت، بسته شده است . با صرف نظر از جهات سندی به نقد دلالت این دسته از احادیث می پردازیم .

نقد و بررسی مضمونی احادیث

برای به دست آوردن چنین اندیشه ای از این گروه روایات، باید الغای خصوصیت از مخاطب شود; یعنی، بدانیم که فرد مورد
خطاب روایت، خصوصیت نداشته است و دخالتی در صدور روایت نداشته است، ولی چنین علمی در این مورد نداریم، (۳۰) بلکه
شواهدی وجود دارد که امام، علیه السلام، این روایت را به سبب وجود مخاطبی همچون سدیر فرموده اند . ما، تنها به گوشه ای از
این شواهد اشاره می کنیم:

۱ – وقتی نام سدیر و چگونگی شخصیت وی نزد امام صادق، علیه السلام، مطرح شد، حضرت فرمودند: «سدیر، پیچیده شده به هر
رنگی است » گویا منظور امام، علیه السلام، این است که سدیر، از نظر فکر و دقت، فردی احساسی است و بر یک روش محکم،
استوار و پا برجا نیست (۳۱) . بنابراین، ممکن است حضرت برای جلوگیری از اقدامات احساسی سدیر، این عبارت را به وی فرموده
باشند .

برای پی بردن به شخصیت فردی سدیر، روایت دیگری را که بیش تر حدود ادراک وی را نشان می دهد، یادآور می شویم . در این نقل،
سدیر می گوید:

خدمت امام صادق، علیه السلام، رسیدم و به حضرت عرض کردم: «به خدا سوگند! نشستن برای شما سزاوار نیست .» . حضرت
فرمود: «چرا ای سدیر؟» . عرض کردم: «به سبب اطرافیان و پیروان و یاورانی که دارید . به خدا سوگند! اگر امیرالمؤمنین،
علیه السلام، به اندازه ی شما یاور داشت، دو قبیله ی تیم وعدی (قبیله ی ابوبکر و عمر) به خلافت وی طمع نمی ورزیدند .» . حضرت
فرمودند: «تعداد آنان چه قدر است؟» . گفتم: «صد هزار .» . حضرت فرمودند: «صد هزار؟ !» . گفتم: «بلی و بلکه دویست هزار .» .
حضرت فرمودند: «دویست هزار نفر؟ !» . گفتم: «بلی و بلکه نصف دنیا .» .

حضرت سکوت فرمودند تا این که همراه امام، علیه السلام، به مکانی نزدیک مدینه رفتیم . در آن جا پسر بچه ای چند بزغاله را
می چرانید . حضرت نگاهی کردند و فرمودند: «لوکان لی شیعه بعدد هذه الجداء ما وسعنی القعود; اگر من، به اندازه ی این بزغاله ها،
شیعه داشتم، سکوت و نشستن برایم جایز نبود .» .

سدیر می گوید: از مرکب پیاده شدیم و نماز خواندیم . پس از نماز، بزغاله ها را شمردم . تعداد آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.