پاورپوینت کامل تاریخ غیبت کبری (۷) ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ غیبت کبری (۷) ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ غیبت کبری (۷) ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ غیبت کبری (۷) ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۲۷
چالش رهبری در عصر غیبت کبرا
دوران غیبت امام معصوم، دوران آماده نبودن شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه ی اسلامی برای پذیرش وجود علنی و اشکار امام
معصوم است .
شیعه، در طی دوران حضور امامان معصوم که بالغ بر ده نسل پی در پی و حدود دو قرن و نیم با پیکاری خستگی ناپذیر، خط
خلافت غیر راستین خلفای سه گانه و بنی امیه و بنی عباس را زیر سؤال برده بود، و برای امامت اهل بیت معصوم پیامبر اسلام
دلائل عقلی و نقلی به جامعه اسلامی عرضه می کرد به تدریج برای خود شیعیان در درجه اول و سپس برای دیگران اندیشه ی
سیاسی ویژه ای حول محور امامت راستین امامت و همه جانبه ی امیرمؤمنان و یازده فرزندش ، علیهم السلام، شکل گرفت و به
تدریج در باور شیعیان تثبیت گردید .
تلقی شیعه از امامت راستین
تفاوت های فاحشی و قابل توجهی میان خلفای غیر معصوم مطرح شد، و نالایق بودن غیر معصومان برای خلافت پیامبر و رهبری
جامعه ی اسلامی بر ملا گردید، و شیعه نیز به همین اصل اعتقادی مهم (یعنی اصل امامت)، در باور و نگاه شیعیان دهد بر
گرایش ها و گروه های گوناگون اهل تسنن شناخته شد .
امام معصوم پیش از آن که یک زعیم سیاسی باشد، یک انسان کامل است . واسطه فیض الهی بر مردم و جامعه ی انسانی است ; او
انسانی هدایت یافته و راهنما است ; و از هر گونه خطاو نفرتش مصون و به طور کامل قابل اعتماد است ; پس از پیامبر، یگانه انسان
راستین و شایسته برای اداره ی همه جانبه ی جامعه ی اسلامی است ; امامت، مانند نبوت یک منصب الهی است که به انتخاب مهم
وابسته نیست، بلکه مردم موظف هستند رهبری او را نپذیرند، هیچ زمانی، زمین خدا خالی نیست و نمی باشد .
تمامی امامان معصوم با تمام تفاوتهای سنتی و شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بسیار متفاوت در جامعه ی اسلامی طی دو
قرن و نیم – یک خط واحدی را از لحاظ فرهنگی و ارزشی تشکیل می دهند همگی، تجلی یک نور و یک بینش و دارای یک خط
مشی اند .
امام معصوم، در بدترین شرایط سیاسی و اجتماعی، از وظیفه ی راهنمایی کردن، شانه خالی نکرده و نمی کند، و عهده دار صیانت و
پاسداری از حریم شریعت حضرت محمد، صلی الله علیه و آله وسلم، بوده است . امامان، امنای خدا و پاسداران راستین اسلام اند .
تمام روایات رسیده از پیامبر و یازده امام پس از او در زمینه ی امامت مؤید این تکانی است که گذشت .
تلاش شیعه برای تحقق اصل امامت راستین شیعه، پس از وفات پیامبر، صلی الله علیه و آله وسلم، پرچم اعتراض خود را بر خلافت
نامشروع و حرکت غاصبانه ی افرادی که اهل بیت پیامبر را کرده بودند از صحنه ی سیاست و اجتماع و رهبری کنار زده بودند و
خود را به جای آنان مطرح نموده و برای خود جای پائی باز کرده برافراشته بود، و در قالب های گوناگون صدای اعتراض خود را
ضمن حرص بر حفظ وحدت و انسجام جامعه ی اسلامی و تلاش برای مخدوش نشدن تمامیت ارضی جهان اسلام، قیامهای
مسلحانه ای را الهام بخشی و هدایت کردند تا ریشه ی فاسد خلافت نامشروع را متزلزل سازند و امامت مشروع اهل بیت ،
علیهم السلام، را تبیین و تشریح کنند
امامت در عصر غیبت
حال در دوران غیبت امام معصوم و پس از این همه تلاش بی وقفه برای جا انداختن خط راستین امامت و دعوت تمامی مردم به
طور پذیرش امامت و رهبری اهل بیت پیامبر ، علیهم السلام، می شود مردم را به رهبری یک امام غایب دعوت کرد؟
دعوت مردم به پذیرش رهبری
امامان حاضر در صحنه و شناخته شده یا قابل شناخته شدن، با مشکلات گوناگونی همراه بود حال چه گونه انتظار داشته باشیم
که مردم به رهبری یک امام غایب و ناشناخته برای آنان گردن نهند؟
شیعیان که بر اساس فلسفه ی عمیق خود، هیچ دورانی را بدون وجود رهبر معصوم نمی شناسند . چه گونه در دوران غیبت، از این
رهبری دفاع می کنند، و برای ضرورت وجود او فلسفه ای مقبول و منطقی مطرح می کنند؟ مگر نه این است که مهم ترین کار یک
رهبر و فلسفه ی وجودی او او رهبری جامعه ی اسلامی است؟ با فرض غیبت، چه گونه این رهبری عملی می شود؟ و مردم حضور
عملی این رهبری را لمس می کنند؟
بنابراین در دوران غیبت، رهبری امام معصوم یک چالش جدی برای جامعه ی اسلامی است در این دوران، یک شیعه، خود را با
دوران پس از پیامبر نزد اهل تسنن مقایسه می کند، (۱) و هر چه را برای محکومیت خلفای غیر معصوم اماده کرده است، برای خود
یدک می کشد و خلا رهبری معصوم را عملا احساس می کند، اهل تسنن، فقط پیامبر را معصوم می دانند و عصمت هیچ فردی را
پس از پیامبر نپذیرفتند و در نتیجه، دوران پس از پیامبر، دوران فقدان معصوم است که همه ی مسلمانان از این جهت یکسان
هستند و بر هم ترجیح ندارند . شیعه هم پس از غیبت امام معصوم، برای هیچ فردی عصمت را قبول ندارد . و همان طور که برخی
از اهل تسنن گفته اند، شیعه پس از دو قرن و نیم مجاهدت سیاسی و تلاش مستمر برای تثبیت تئوری رهبری معصوم، هیچ
معصومی را ندارند که رهبری او را برای مردم مطرح و عرضه کنند; زیرا که رهبر غایب، در حکم عدم وجود رهبر است و شیعه در
اعتقاد و رفتار منطقی و شفاف بوده و باید باشد، در صورتی که در دوران غیبت همانند یک اهل سنت، ناچار است که به رهبری غیر
معصوم گردن نهد .
البته، در زمان حضور امامان معصوم که – مبسوط الیه نبوده اند – نیز دو قرن رهبری افراد غیر معصوم را عملا گردن نهاده بودند و
در جامعه ی اسلامی مانند ساید مسلمانان زندگی می کردند .
بنابراین، فلسفه ی نصب و انتخاب رهبران راستین و معصوم که غالبا مبسوط الید نبودند، از این لحاظ که این فلسفه لباس تحقق به
خود ندیده است، زیر سوال می رود ; زیرا، هیچ فرد غیر معصوم نمی تواند جای امام معصوم را بگیرد و نقش او را ایفا کند، و در
صورتی که بپذیریم، یک مجتهد جامع الشرایط ولی غیر معصوم، بتواند امام معصوم رهبری کند، دیگر هیچ ضرورتی برای رهبری
انسان معصوم و انسان کامل وجود نخواهد داشت .
کسانی که پس از امام حسن عسکری ، علیه السلام، کسانیکه منحرف شدند و از خط تشیع دوازده امامی بیرون رفتند، چه بسا به
این شبهه، گرفتار شده بودند که تغییر مسیر دادند، در حالی که خط تشیع دوازده امامی، روز به روز گسترده تر و روشن تر و گویاتر
می شد، به گونه ای که بسیاری از اهل تسنن، تغییر مسیر دادند و امامت اهل بیت پیامبر را پذیرا شدند .
مهم ترین سؤال
بنابراین با وجود چنین چالش مهمی در زمینه ی رهبری معصوم در دوران غیبت، چه گونه و با چه ابزار و چه وسائل و با چه
روش هایی، شیعه توانست خود را از این چالش بیاورد؟ آیا امام مهدی ، علیه السلام، که دوازدهمین امام معصوم است علی رغم
غیبت توانست تدبیری اتخاذ کند تا رهبری خود را علی رغم غیبت و عدم ظهور در صحنه ی سیاسی و اجتماعی جامعه ی اسلامی،
تثبیت کند و گسترش دهد؟
تاکنون، مهم ترین اشکالات نظری و علمی رهبری معصوم در دوران غیبت امام دوازدهم بیان شد، و با توجه به محرومیت جامعه از
رهبری معصوم در دوران غیبت و نبود جایگزینی مناسب برای امام معصوم، در انتظار پاسخ به این سؤالات و روشن شدن راه
خروج شیعه از این چالش هستیم و از همه مهم تر، نقش امام دوازدهم را در این زمینه جویا هستیم .
به نظر می رسد: کانون این چالش، بلکه این مجموعه از شبهاست یا سؤالات مطرح شده در خصوص مسئله ی رهبری در دوران
غیبت امام دوازدهم، به یک نکته اساسی بر می گردد . این نکته، همان تلقی غلط و ناقص از مسئله ی رهبری در اسلام است .
رهبری در تلقی شیعیان خط راستین امامت با تحقق غیبت امام معصوم، تفاوت چندانی با عصر حضور امام معصوم نداشته است .
امام معصوم، وظایف عهده ی خود را در هر دو دوران انجام می دهد و وجود جامعه منشا اثر جدی و واقعی است .
از نظر شیعه، مراجع شیعه، نایبان عام امام دوازدهم هستند و وظیفه ی رهبری سیاسی جامعه ی اسلامی را بر عهده دارند .
رهبری آنان در عصر غیبت، با رهبری خلفا پس از پیامبر در نزد اهل تسنن، تفاوت اساسی دارد و اشکالات شیعه بر رهبری خلفا،
درباره ی مراجع تقلید شیعه وارد نیست .
عدم تمرکز در مرجعیت در دوران غیبت، با شرایط حاکم بر دوران غیبت، متناسب بوده و هست . در این دوران با فرض عدم تمرکز،
ضرر و هوشیاری بهره تحقق می یابد .
احساس محرومیت از برکات رهبری امام معصوم، با فرض آگاهی و هوشیاری او و نظارت مستمر او بر اعمال و رفتار شیعیان و
نایبان تمام خود، بلکه تمام جهانیان، احساسی بدون پشتوانه و دلیل است . این بینش غلط، با تصحیح تلقی از رهبری معصوم، به
احساس واقعی و جدی و مثبت تبدیل می گردد .
دو تلقی بسیار متفاوت از رهبری
عموم مسلمانان، به جز شیعه، رهبری در اسلام را در حد رهبری یک رئیس جمهور برای جامعه می پندارند . این تلقی محدود از
رهبری، یک تلقی تنگ نظرانه و برخاسته از وضعیت جاری بر نظام های حکومتی بر سرزمین های اسلامی بوده است ; یعنی،
کسانی که در طول تاریخ خود را به نام «خلیفه ی مسلمانان » مطرح کردند وظیفه ی خود را در مشیت امور روزمره ی مسلمانان، و
امر و نهی و عزل و نصب افراد خلاصه می کردند . در حقیقت رهبری آنان، رهبری معمولی، آن هم در بعد به نام امور .
راهنما بودن و آرمان گرایی و رشد و تکامل روحی و معنوی افراد جامعه و تشکیل جامعه ی صالحان و نیکان و ارتقای فرهنگی
جامعه ی انسانی و تربیت انسان های کامل جهت رسیدن به قله های کمال و شایسته ی انسانیت و مصون نگه داشتن رسالت و
شریعت از هرگونه تحریف و آماده کردن شرایط واقعی برای برپایی عدل مطلق در جامعه بشری وظایف و آرمان هایی است که
شیعه، آن ها را در رهبری معصوم معتقد است .
شیعه، امامت را یک خط ارزشی می داند ; یعنی، امام معصوم، تجلی تمام ارزش های والای الهی و انسانی کامل در تمام ابعاد وجود
است نقش اساسی امام معصوم، دست گیری از انسان ها در امور معنوی است تا به مدد الهی، پله های تکامل روحی را بپیمایند .
راهنمای صحیح انسان ها، در راس امور و وظایف یک رهبر معصوم است .
امام، تجلی عدل الهی است که او را برای تحقق همین عدل الهی ساخته و پرداخته اند و ترمت کرده اند . در تمام ابعاد وجودی است
و در یک بعد سیاسی یا نظم امور مردم خلاصه نمی شود . نظارت مستمر و همه جانبه، پاسداری از شریعت و امت اسلامی، یکی از
وظایف اساسی او است .
امام معصوم، این دو وظیفه را چه در حال حضور و چه در حال غیبت، به خوبی می تواند انجام دهد . هدف از حضور علنی از صحنه،
اجرای عدالت و به پا داشتن قانون الهی است و این حضور، جز با زیر پانهادن بر ضد قوانین الهی امکان پذیر نباشد، حضوری غیر
منطقی و غیرمفید خواهد بود .
تعبیر امام مهدی ، علیه السلام، سایر امامان گذشته از ویژگی امام مهدی که بر گردن او بیعت هیچ ظالمی سنگینی نمی کند، و
زمانی ظاهر می شود که بیعت هیچ ستمگری بر گردن او نباشد، گویای این اصل بسیار مهم است که اگر کسی بخواهد ستم
ستیزی کند، نباید خودش هیچ گونه ستمی را امضاء کرده باشد و هیچ ستمگری را به رسمیت نشناسد .
پس به پا داشتن عدالت به وسیله ی ظلم و ستم و برقراری آزادی با زور اسلحه و شمشیر و نهادینه کردن دموکراسی با زور استبداد،
بسیار مسخره آمیز و باطلی آشکار است .
حضور سیاسی و علنی امام معصوم در صحنه، به خاطر به پاداشتن ارزش ها و آرمان های الهی است و این، خود، هدفی مستقل
نیست و هیچ ارزشی در نگاه اهل بیت ، علیهم السلام، ندارد . همان طور که حضرت علی، علیه السلام، درباره ی خلافت فرمود: این
خلافت و امارت شما در نزد من، همانند عطسه ی یک بز، بی ارزش است، مگر این که حقی را بپادارم و یا باطلی را از میان بردارم .» .
(۲)
همان طور که هدف باید با ارزش باشد، وسیله ی تحقق آن هدف با ارزش نیز نباید ضد ارزش باشد یا یک ضد ارزش را ترویج و
تثبیت کند . به وسیله ی باطل نباید به هدف مشروع و با ارزش متوسل شد، زیرا، باطل، حق را ایجاد نخواهد کرد . حق را با حق
باید برقرار کرد و برپا داشت . استفاده از باطل برای ایجاد حق، نتیجه ای جز تثبیت باطل و مشروعیت دادن به آن نخواهد داشت و
این، اصلا، خردمندانه نیست .
اهل بیت ، علیهم السلام، فرموده اند، امامت، قله و گل سرسبد تمام احکام اسلامی است ; زیرا، با امامت، نماز و روزه و زکاه و جهاد
بر پاداشته می شود و حدود الهی اجرا می گردد . (۳) اینک که امامت وسیله ی حفظ حدود الهی است، باید از هر گونه لغزش مصون
باشد تا بتواند تحقق بخشد و عملی بساز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 