پاورپوینت کامل عبد العظیم حسنی (علیه السلام) و روایات مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عبد العظیم حسنی (علیه السلام) و روایات مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عبد العظیم حسنی (علیه السلام) و روایات مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عبد العظیم حسنی (علیه السلام) و روایات مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۷۱

مقدمه

در این نوشتار کوتاه روایاتی از حضرت عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام) نقل شده است که در آن به مهدویت و مسائل مربوط به
آن اشاره شده است . کوته نوشت حاضر در سه بخش می باشد:

۱ – شخصیت و زیست نامه حضرت عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام) .

۲ – روایات رسیده از وی در باره امام زمان ( علیه السلام) به همراه ترجمه فارس آنها .

۳ – یک نتیجه گیری کوتاه بر اساس روایات نقل شده .

زندگانی عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام)

عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب ( علیه السلام)، صاحب کتاب «خطب
امیرالمؤمنین » و «الیوم و اللیله » مشهور به حضرت عبدالعظیم و شاه عبدالعظیم، از سادات حسنی و از بزگان این خاندان، و مورد
احترام امامان عصر خود و از راویان موثق است .

به موجب روایتی که امام هادی ( علیه السلام) در باب فضیلت زیارت او آمده، روشن می شود که پیش از شهادت این امام بزرگوار
(۲۵۴ ه ق) درگذشته است و می توان گفت در آغاز دهه ششم از سده سوم هجری و در خلافت «المعتز» زندگانی را بدرود گفته
است .

مؤلف کتاب «جنه النعیم » با آنکه نام زوجه آن جناب را هم نوشته (۱) متعرض تاریخ ولادت، سن و سال دقیق رحلت او نشده و تنها
نویسد:

«پس باید وفات حضرت عبدالعظیم، اوایل ۲۵۰ هجری، چند سال قبل از شهادت حضرت امام علی النقی ( علیه السلام) باشد .» (۲)

از امامان بزرگوار، با امام جواد، امام هادی و امام عسکری ( علیهم السلام) معاصر بوده است . اما آیا محضر حضرت امام علی بن
موسی ( علیه السلام) را هم درک کرده و حدیثی شنیده است؟

مؤلف الذریعه در این باره می نویسد:

«عصر امام رضا و امام جواد ( علیهم السلام) را درک نمود و ایمان خود را بر امام هادی ( علیه السلام) عرضه کرد . و از برخی
کتاب ها نقل است که وفات او در نیمه شوال سال ۲۵۲ هجری است » . (۳)

ابن بابویه در «من لا یحضره الفقیه » در باب روزه یوم الشک، روایتی از او از امام رضا ( علیه السلام) آورده و ذیل آن نوشته است:
«مصنف کتاب گوید حدیثی است غریب و آن را جز از طریق عبدالعظیم حسنی نمی شناسم » . (۴)

همچنین در تعلیقه شهید ثانی بر «خلاصه » آمده است که حضرت رضا ( علیه السلام) بر زیارت او توصیه فرموده است . (۵) لیکن
عالم رجالی معاصر جناب آقای شوشتری نویسد:

«ظاهر این است که روایت حضرت رضا ( علیه السلام) در وجوب بهشت برای زیارت فاطمه دختر موسی بن جعفر ( علیه السلام)
است، نه برای عبدالعظیم » . (۶)

استاد بزرگوار آیه الله خویی (ره)، آنچه را که در کتاب «اختصاص » آمده است که امام هشتم به عبدالعظیم فرمود: «سلام مرا به
اولیای من برسان » ، به خاطر ارسال حدیث نامعتمد دانسته و نوشته اند: «متحصل از کلمات اصحاب ما این است که عبدالعظیم،
امام رضا ( علیه السلام) را ندیده است، تا چه رسد که در حیات آن امام در گذشته باشد» . (۷)

پس ظاهرا بلکه مطمئنا وی محضر امام هشتم را درک نکرده و مستقیما از او روایتی نشنیده است .

مقام او نزد ائمه اطهار

آنچه جلالت قدر این بزرگوار و امامزاده عالی مقدار را هر چه بیشتر آشکار می سازد، و عظمت مقام او را نشان می دهد، فرموده
امام عصر اوست درباره اش و همین سخنان است که دانشمندان علم رجال را به تکریم او واداشته است .

سخن امام هادی ( علیه السلام) درباره وی

ابوتراب رویانی از ابوحماد رازی می آورد که بر علی بن محمد ( علیه السلام) در «سر من رای » درآمدم . و او را از مسائل حلال و
حرام پرسیدم و مرا پاسخ گفت . چون او را وداع گفتم فرمود:

«حماد! اگر برای تو مشکلی در دین پیش آید، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان » . (۸)

همچنین این امام بزرگوار درباره او دعا کرده و دین او را درست خواند . صدوق به اسناد خود از وی نویسد:

بر امام خویش علی بن محمد بن علی موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ( علیه السلام) درآمد .
چون مرا دید فرمود: «مرحبا بر تو ای ابوالقاسم! تو به حق دوست مایی » . گفتم: «پسر رسول خدا! می خواهم دین خود را بر تو
عرضه کنم تا اگر پسندیده است بر آن ثابت بمانم تا خدا را دیدار کنم » . فرمودک «بگو!» و چون عقیدت خویش عرضه کردم امام
فرمود: «ابوالقاسم، به خدا ای دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است بر آن پایدار باش خدایت در دنیا و آخرت بر آن
پایدار بدارد» . (۹)

نظر دانشمندان شیعه درباره او در سده چهار هجری (۱۰)

۱) صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه (م ۳۸۱ ه . ق) کتابی درباره این بزرگوار به نام «اخبار عبدالعظیم » (۱۱)
دارد که در آن خبرهای روایت شده از او را آورده است . وی درباره عبدالعظیم نوشته است: عباد، پارسا و مرضی بود . (۱۲)

۲) صاحب، اسماعیل بن عباد، ادیب و دانشمند معروف (متوفای ۳۸۵ ه . ق)، وزیر مؤید الدوله و فخر الدوله دیلمی، مشهور به
صاحب به عباد، به تقاضای شخصی، رساله ای در نسب این بزرگوار نوشته و در ضمن آن چنین آورده است:

پارسا و دین دار و عابدو شناخته به امانت و صدق لهجت بود، و عالم به امور دین، و قائل به توحید و عدل، و روایت بسیار از او نقل . از
ابوجعفر بن علی بن موسی ( علیه السلام) و پدرش ابوالحسن صاحب عسکر ( علیه السلام) روایت کند و آن دو امام را برای او
نامه هاست . (۱۳)

سده ی پنجم هجری

۱) علم الهدی و التقی سید مرتضی (م ۴۳۶ ه . ق) وی را با صفتهای «سید پارسا، عالم زاهد، بلند مرتبت، بزرگ منزلت » ستوده و
نویسد:

از امامان، امام جواد، امام هادی و امام عسکری ( علیه السلام) را درک کرد و شیعه از حدیثها و روایتهای او تاکنون بهره برده است .
(۱۴)

۲) دانشمند رجالی مشهور ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن عباس معروف به نجاشی (م ۴۵۰ ه . ق) در کتاب رجال خود
داستان آمدن این سید بزرگوار را به ری و مخفی زیستن و به عبادت پرداختن او را آورده (چون این داستان در بیشتر کتابها و از
جمله کتابهای زیارت آمده، از نوشتن آن صرف نظر می کنیم) . سپس سلسله روایت خود را از وی از طریق احمد بن علی تا به
ابوتراب رویانی می آورد و می نویسد: عبدالعظیم بن عبدالله، همه روایتهای خود را برای ما حدیث کرد . (۱۵)

۳) شیخ الطائفه محمد بن الحسن الطوسی (م ۴۶۰ ه . ق) نویسد: عابد، پارسا و مرضی بود . (۱۶)

۴) سید عالم نسب دان ابو اسماعیل ابراهیم بن عبدالله بن حسین بن علی شاعر، ساحب کتاب «منتقله الطالبیه » ، (۱۷) در زمره
طالبیانی که به ری آمده اند درباره عبدالعظیم نویسد:

ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید، محدث و زاهد بود . او را مشهدی است در شجره ری و قبر او زیارت
کنند . مادر او ام ولد است .

سده ی هفتم

در کتاب «الشجره المبارکه فی الانساب الطالبیه » که آن را از امام فخر رازی (۱۸) دانسته اند آمده است:

عبدالعظیم در وی کشته شد و مزار او بدان جا معروف و مشهور است . (۱۹)

آنچه در باب کشته شدن حضرت عبدالعظیم در این کتاب (منسوب به امام فخر) آمده، در کتابهای دیگر نیست . تنها مؤلف «جنه
النعیم » نویسد:

بناءا علی هذا استبعادی نمی رود که حضرت عبدالعظیم به امر سلطان جائز و خلیفه معاصر مقتول شده باشد و این بعد از اجتماع
شیعیان و محبین و نشر احوال و فضایل و مآثر شریفش بوده است . (۲۰)

ولی آیا کتاب «الشجره المبارکه » از فخر رازی است؟ چنانکه مصحح محترم در مقدمه کتاب نوشته اند، هیچ کسی از تذکره نویسان،
چنین کتاب را در شمار تالیفات فخر رازی نیاورده است .

سده ی هشتم

۱) تقی الدین، حسن بن علی بن داوود حلی; [مرحوم سید جلال الدین محدث نویسد:

وی ظاهرا متوفی در نیمه اول سده هشتم هجری است چه کتاب خود را در هفتصد و هفت به پایان رسانیده است ].

تقی الدین درباره او نویسد:

ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب عابدی پارسا و پسندیده بود . (۲۱)

۲) حسن بن یوسف بن علی بن مطهر معروف به علامه حلی (م ۷۲۶ ه . ق) در کتاب «خلاصه » در باره او گوید:

عالم، عابد و پارسا بود و او را حکایتی است که دلالت بر حسن حال او کند و ما آن حکایت را در کتاب کبیر آورده ایم .

مؤلف «روضات » نویسد:

شاید مقصود از حکایت، داستان عرض دین است بر امام عصر خویش . (۲۲)

سده ی نهم

۱) مؤلف کتا «عمده الطالب » ، سید احمد بن علی داوودی حسنی (م ۸۲۸ ه . ق) نویسد:

از عبدالله بن علی شدید . عبدالعظیم متولد شد . سیدی زاهد که در مسجد شجره ری مدفون است و قبر او را زیارت کنند و
فرزند او محمد است و محمد را اولادی نبود . (۲۳)

و هم این مؤلف در کتاب دیگر نویسد:

ونسل علی الشدید بن الحسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب ( علیه السلام) از عبدالله بن علی است و نسل عبدالله از
احمد بن عبدالله و عبدالعظیم و حسن . . . و عبدالعظیم زاهدی بزرگ بود و پسر او محمد نیز . (۲۴)

سده یازدهم

۱) محمد باقر بن محمد استرآبادی مشهور به میرداماد (م ۱۰۴۱) ; وی در «الرواشح السماویه » گفته است:

از سخنان ذایع شایع این است که طریق روایت از جهت ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله حسنی، مدفون به مشهد شجره ری –
رضی الله تعالی عنه و ارضاه – حسن است، چه او ممدوح است و نصی بر توثیق او نیست . لیکن در نظر من ناقد بصیر و متبصر
خبیر این نظر را مستهجن و قبیح می شمارد و اگر دباره او جز حدیث عرض دین و حقیقت معرفت او و فرموده امام هادی
ابوالحسن ثالث ( علیه السلام) که «تو به حق دوست مایی » و نسب شریف وی که از سلاله نبوت است نبود، او را کفایت می کرد . (۲۵)

مرحوم نوری نویسد:

محقق داماد در «رواشح » در شرح حال و در فضل زیارت او روایتهای متضافره آورده; از جمله اینکه کسی که او را زیارت کند
هشت برای او واجب است . (۲۶)

سده ی دوازدهم

۱) شیخ محمد بن حسن حر عاملی (م ۱۱۰۴) مؤلف کتاب «وسائل الشیعه » نویسد:

ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب ( علیه السلام)، عابد و پارسا بود و او را
حکایتی است که دلالت بر حسن حال او کند . این بابویه گفته است او مرضی بود . علامه و نجاشی نیز چنان گفته اند . صدوق در
«ثواب الاعمال » آورده است که زیارت او چون زیارت حسین ( علیه السلام) است . (۲۷)

۲) علامه مجلسی (م ۱۱۱۰ ه . ق) ذیل عنوان «فضل زیارت عبدالعظیم » روایت منقول از امام هادی ( علیه السلام) را که زیارت
عبدالعظیم برابر زیارت حسین ( علیه السلام) است از «ثواب الاعمال » صدوق و «کامل الزیارات » و نیز داستان در آمدن او را به ری
تا به خاک سپرده شدنش در باغ عبدالجبار نقل کرده است .

۳) محمد بن علی اردبیلی (تاریخ ولادت و وفات او به تحقیق معلوم نیست و چون اجازه مجلسی برای او در سال ۱۰۹۸ صادر شده
پس می توان او را از عالمای سده ی یازدهم و متوفای سده ی دوازدهم به شمار آورد) .

اردبیلی در باره ی عبدالعظیم نویسد:

عبدالعظیم بن عبدالله حسن علوی . . . عابد و پارسا بود و او را حکایتی است که بر نیکویی او دلالت کند (سپس همان روایتی را که
مردی از اهل ری نقل کند آورده است) . (۲۸)

سده ی سیزدهم

۱) محمد بن اسماعیل حائری (م ۱۲۱۵ ه . ق) در کتاب «منتهی المقال فی علم الرجال » در باره ی او نویسد:

او راست کتاب «خطب امیرالم ؤمنین ( علیه السلام)) . وی مردی عابد و پارسا بود .

سده ی چهاردهم

۱) حاج میرزا ابوالقاسم نراقی مؤلف کتاب «شعب امقال فی احوال الرجال » نویسد:

ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید حسن بن علی بن ابی طالب ثقه ای جلیل القدر بود . گریزان از سلطان
به ری درآمد و در آنجا بمرد و به خاک سپرده شد . امام هادی ( علیه السلام) به بعضی از اصحاب خود فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را
زیارت می کردی چون کسی بودی که حسین بن علی ( علیه السلام) را زیارت کرده است . (۲۹)

عبدالعظیم حسنی و روایات مهدویت

آنچه فرا روی شماست، مجموعه ایست کوچک از هشت روایتی که از عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام) درباره امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده است . ای روایت ها که واجد سندهای پذیرفته ای هم هستند در موضوعاتی بسان ویژگی های
امام عصر (اروحنافداه) ; غیبت و آثار آن; انتظار و فضیلت آن; عصر ظهور و رخدادهای آن و نیز برتری منتظران بر غیرمنتظران
آمده است کوشیده ایم این اخبار را از مصادر و منابع اولیه نقل کنیم .

گفتنی است که از جمله راوایت که در این مجموعه آمده است روایت مشهور به عرض دین است . این روایت بلندترین روایت رسیده
از حضرت عبدالعظیم ( علیه السلام) است که تاکنون شرح هایی هم بر آن نگاشته شده است . علت اینکه این روایت در این مجموعه
نشسته است، بحث مهدویتی است که در پایان آن مطرح شده است .

[قیام قائم ( علیه السلام)]

عن عبدالعظیم الحسنی (رضی عنه الله) قال: قلت لمحمد بن علی بن موسی ( علیهم السلام) : یا مولای انی لارجو ان تکون القائم
من اهل بیت محمد الذی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا .

فقال ( علیه السلام) : مامنا الا قائم بامر الله . ولکن القائم الذی یطهر الله به الارض من اهل الکفر والجحود ویملا الارض قسطا
وعدلا هو الذی یخفی علی الناس ولادته، و یغیب عنهم شخصه، و یحرم علیهم تسمیته، و هو سمی رسول الله و کنیه، و هو الذی
تطوی له الارض ویذل له کل صعب، یجتمع الیه من اصحابه عده اهل بدر: ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا من اقاصی الارض وذلک قول
الله: «این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شی ء قدیر» (۳۰) فاذا اجتمعت له هذه العدد من اهل الاخلاص اظهر الله امره،
فاذا کمل له العقد و هو: عشره آلاف رجل خرج باذن الله، فلایزال یقتل اعداء الله حتی یرضی عزوجل .

قال عبدالعظیم: فقلت له: یا سیدی! فکیف یعلم ان الله قد رضی؟

قال: یلقی فی قلبه الرحمه، فاذا دخل المدینه اخرج اللات والعزی فاحرقهما (۳۱) .

عبدالعظیم حسنی گفت: به حضرت جواد عرض کردم: من امیدوارم که آن «قائم » که زیمن را پر از عدل و داد کند پس از آنکه از
جور و ستم پر شده باشد از خاندان حضرت رسول الله، شما باشی .

حضرت فرمود: ای ابوالقاسم! ما اهل بیت همه قائم به امر خداوندیم و راهنمای دین او هستیم، لیکن آن قائم که خداوند بوسیله او
جهان را از کفر و آلودگی و ظلم و جنایت پاک خواهد کرد، و جهان را پر از عدل و داد می نماید، کسی است که ولادت او از انظار
مخفی می ماند و شخص او از مدم پنهان می شود، و بردن نام او بر مردم حرام می گردد، آن حضرت با پیغمبر هم نام هم کنیه است،
وی آن شخصی است که زمین از برای او در هم پیچیده می گردد و هر دشواری برایش آسان می شود، یاران وی که به اندازه ی
اصحاب بدر هستند در هر کجای دنیا باشند پیرامونش جمع می شوند، و تفسیر آیه ی شریفه ی «اینما تکونوا یات بکم الله بکم الله
جمیعا ان الله علی کل شی ء قدیر» در هر جایی که باشید خداوند همه شما را جمع می کند و پروردگار به همه چیز توانا است ناظر
به این خداوند همه شما را جمع می کند و پروردگار به همه چیز توانا است ناظر به این معنی است، هر گاه این عده که از اهل
اخلاص اند اجتماعی کنند، خداوند امر او را اظهار خواهد نمود، وقتی که لشگریان آن حضرت که ده هزار نفرند بهم بپیوندند در
این هنگام به فرمان و اذن پروردگار ظهور خواهد نمود، و دشمانان خداوند را خواهد کشب تا از وی راضی گردد .

عبدالعظمی حسنی گوید: عرض کردم: آن بزرگوار از کجا می داند که خدا از وی راضی شده است؟

فرمود: در دل وی رحمت و عاطفه ای پیدا می شود که حاکی از رضایت خداوند است و هرگاه داخل مدینه شود، لات و عزی را از قبر
بیرون می کند و می سوزاند .

[سنگ باران کردن شیطان در زمان ظهور]

۲ . حدتنا محمد بن احمد الشیبانی (رضی عنه الله) قال: حدثنا محمد بن ابی عبدالله الکوفی قال: حدثنا سهل بن زیاد، عن
عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی قال: سمعت اباالحسن علی بن محمد العسکری ( علیهم السلام) یقول: معنی الرجیم انه مرجوم
باللعن، مطرود من مواضع الخیر، لا یذکره مؤمن الا لعنه، و ان فی علم الله السابق انه اذا خرج القائم ( علیه السلام) لایبقی مؤمن
فی زمانه الا رجمه بالحجاره کما کان قبل ذلک مرجوما باللعن (۳۲) .

از عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام) رسیده است که گفت از حضرت هادی ( علیه السلام) شنیدم که می فرمود: مقصود از «رجیم »
از رحمت و آمرزش دور شدن و از درگاه خداوند رانده گردیدن، و از منبع فیض طرد شدن است، هیچ مؤمنی او را بیاد نمی آورد
مگر بالعن و نفرت، و از علم خداوند گذشته که هرگاه ولی عصر ظهور نماید همه ی مؤنین زمان آن حضرت، شیطان را سنگ باران
خواهند کرد، همان طور که پیش از او بالعن و نفرین رانده شده بود .

[نامه ی نبوی – علوی]

۳ . محمد بن علی بن الحسین قال: حدثنا ابوالعباس محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی (رضی عنه الله) قال:
حدثنا الحسن بن اسماعیل قال: حدثنا سعید بن محمد بن القطان قال: حدثنا عبیدالله بن موسی الرویانی عن عبدالعظیم بن
عبدالله الحسنی، عن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب قال: حدثنی عبدالله بن محمد بن جعفر، عن ابیه
عن جده ان محمد بن علی باقر العلم ( علیه السلام) جمع ولده و فیهم عمهم زید بن علی، ثم اخرجا کتابا الیهم بخط علی و املاء
رسول الله ( صلی الله علیه و آله وسلم) مکتوب فیه:

بسم الله الرحمن الرحیم

هذا کتاب من الله العزیز الحکیم الی محمد نوره وسفیره، وحجابه ودلیله، نزل به الروح الامین من عند رب العالمین .

عظم یا محمد اسمائی، واشکر نعمائی، ولاتجحد آلائی، انی انا الله لا اله الا انا، قاصم الجبارین، ومذل الظالمین، ومبیر المتکبرین،
ودیان یوم الدین، انی انا الله لا اله الا انا، فمن رجا غیر فضلی، او خاف غیرعدلی عذبته عذابا لا اعذبه احدا من العالمین; فایای فاعبد،
وعلی فتوکل، انی لم ابعث نبیا فاکملت ایامه وانقضت مدته الا جعلت له وصیا وانی فضلتک علی الانبیاء، وفضلت وصیک علی الاوصیاء،
واکرمتک بشبلیک بعده و بسبطیک الحسن والحسین، وجعلت حسنا معدن علمی بعد انقضاء مده ابیه، وجعلت حسینا خازن و
حیی واکرمته بالشهاده وختمت له بالسعاده فهو افضل من استشهد و ارفع الشهداء درجه، جعلت کلمتی التامه معه والحجه البالغه
عنده، بعترته اثیب واعاقب، اولهم «علی » سید العابدین، وزین اولیائی الماضین، وابنه سمی جده المحمود «محمد» الباقر لعلمی
والمعدن الحکمتی، سیهلک المرتابون فی «جعفر» الراد علیه کالراد علی، حق القول منی لاکر من مثوی جعفر، ولاسرنه فی اشیاعه
وانصاره واولیائه وانتحبت بعد «موسی » فتنه عمیاء حندس; لان خیط فرضی لاینقطع، و حجتی لاتخفی، وان اولیائی یسقون بالکاس
الاوفی، من جحد واحدا منهم فقد حجد نعمتی، ومن غیر آیه من کتابی فقد افتری علی، ویل للمفترین الجاحدین عند انقضاء مده
موسی، عبدی و حبیبی، وخیرتی فی «علی » ولیی وناصری ومن اضع علیه اعباء النبوه، وامتحنه بالاضطلاع بها یقتله عفریت متکبر،
یدفن فی المدینه التی بناها العبد الصالح الی جنب شر خلقی . حق القول منی لاسرنه «محمد» ابنه، وخلیفته من بعده و وارث علمه،
فهو معدن علمی وموضع سری وحجتی علی خلقی، لا یؤمن به عبد الا جعلت الجنه مثواه و شفعته فی سبعین من اهل بیته کلهم
قد استوجبوا النار، واختم بالسعاده لابنه «علی » ولیی وناصری، والشاهد فی خلقی، و امینی علی وحیی، اخرج منه الداعی الی
سبیلی، والخازن لعلمی «الحسن » واکمل ذلک بابنه «م ح م د» رحمه للعالمین، علیه کمال موسی و بها عیسی و صبر ایوب، فیذل
اولیائی فی زمانه، وتتهادی رؤوسهم کما تتهادی رؤوس الترک والدیلم، فیقتلون، ویحرقون و یکونون خائفین، مرعوبین وجلین،
تصبغ الارض بدمائهم، ویفشو الویل والرنه فی نسائهم، اولئک اولیائی حقا، بهم ادفع کل فتنه عمیاء حندس، وبهم اکشف الزلازل،
وادفع الآصار والاغلال، اولئک علیهم صلوات من ربهم واولئک هم المهتدون .

ثم قال فی آخره: قال عبدالعظیم: العجب کل العجب لمحمد بن جعفر وخروجه اذ سمع اباه ( علیه السلام) یقول هکذا ویحکیه .

ثم قال: هذا سر الله ودینه ودین ملائکته; فصنه الا اهله واولیائه (۳۳)

۳ – عبدالله بن محمد بن جعفر از پدرش و او از جدش روایت کرده که حضرت باقر ( علیه السلام) فرزندان خود را پیرامونش جمع
نمود و در میان آنها عم آن حضرت زید بن علی هم بود، پس از آن حضرت باقر ( علیه السلام) کتابی را بیرون آورد که بخط
امیرالمؤمنین ( علیه السلام) و املاء حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله وسلم) بود، و در آن کتاب مطالب ذیل نوشته شده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

این کتابی است از خداوند توانا و درستکار بسوی محمد که نور او و سفیر او و حجاب او و رهنمای اوست، این نامه را جبرئیل امین
از نزد خداوند جهانیان فرود آورده .

ای محمد! نامهای مرا بزرگ بشمار و از نعمتهای من سپاسگزاری کن، منم خدایی که جز من معبودی نیست، شکننده ی
شت ستمگران و عزت دهنده ی ستمدیدگان، و قاضی و حاکم روز رستاخیز . منم خداوندی که جز من معبودی نیست، هر کس
غیر از احسان من از دیگری امیدوار باشد، و یا غیر از عدل من از دیگری بترسد او را عذابی دهم که احدی را مانند آن عذاب نکرده
باشم اکنون مرا عبادت کن و بر من توکل نما . پیغمبری را مبعوث نمی کنم مگر اینکه در هنگام انقضای زمان او برایش وصیی قرار
می دهم، و من تو را بر همه پیغمبران برتری دادم و وصیت را نیز بر سایر اوصیاء برگزیدم، و تو را گرامی داشتم به دو فرزندت حسن
و حسین که دو شیر بچه اند، حسن را بعد از گذشتن زمان پدرش معدن علم خود قرار دادم، و حسین را گنجور وحی خویش
ساختم و او را به شهادت گرامی داشتم، و عاقبت کار او را به سعادت ختم نمودم، او افضل شهداء است و بلندترین مقام را در میان
آنها دارد، کلمه ی تامه و حجت بالغه خود را در نزد او گذاشتم، بوسیله عترت او جزا می دهم و عقاب می کنم اولین آن عترت «

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.