پاورپوینت کامل مهدویت از دیدگاه دین شناسان و اسلام شناسان غربی (۲) ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مهدویت از دیدگاه دین شناسان و اسلام شناسان غربی (۲) ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدویت از دیدگاه دین شناسان و اسلام شناسان غربی (۲) ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدویت از دیدگاه دین شناسان و اسلام شناسان غربی (۲) ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۱

مقدمه

در شماره پیشین فصلنامه مروری بین فرهنگی بر مفهوم و عقیده مسیحاباوری در ادیان مختلف، به ویژه در مسیحیت را ارائه
نمودیم، مقاله حاضر به تبیین مسیحاباوری در سنت یهود می پردازد و مقاله سوم (در شماره آینده فصلنامه) به ترسیم سیمای
مهدویت در اسلام از دیدگاه اسلام شناسان غربی می پردازد.

مسیحاباوری در یهودیت

اصطلاح مسیحا باوری بر نهضت، یا نظامی از عقاید و نظرات دلالت می کند که محور آن انتظار ظهور یک مسیح (برگرفته از
، یعنی “خود تدهین شده”) است . فعل عبری مشاح (mashah) یعنی تدهین اشیاء یا افراد
با روغن در موقع مناسب برای اهداف مقدس و علاوه بر آن برای اهداف معمول دنیوی . شکل فاعلی این واژه در مورد هر کسی که
رسالت خاصی از سوی خدا داشته به کار رفته است (یعنی، فقط شامل پادشاهان یا کشیشهای والا مقام نبوده)، گر چه واژه ی
تدهین شده صرفا استعاری است (پیامبران، اسقفهای اعظم) و در نهایت، مفهوم ضمنی ناجی یا نجات دهنده ای را که در آخر زمان
ظهور خواهد کرد و سلطنت خداوند، بازگشت اسرائیل، یا هر حاکمیتی را که وضعیتی آرمانی برای جهان تلقی شده است با خود
خواهد آورد، یافته است . [به معادشناسی مراجعه کنید ].

این گسترش معنایی خاص ناشی از این اعتقاد یهود بود که نجات نهایی اسرائیل، اگر چه ساخته و پرداخته خداوند است اما، به
عهده ی سلاله ای از خاندان سلطنتی داوود بوده، به وسیله ی او تحقق خواهد یافت . او . “پسر داوود”، بهترین فرد تدهین شده
پروردگار خواهد بود . به این ترتیب، واژه ی مشیاح (mashiah) از بافت یهودی اولیه ی خود، خارج شده کاربردی عمومی یافت و
به گرایش ها یا امیدهایی نسبت به شخصیتی آرمانی یا از جهاتی دیگر نسبت به نجات جامعه و جهان دلالت می کرد . به نظر می رسد
که واژه ی مسیحا باور (messianic) که گاه خصلت بازگشتی دارد (نشانه بهشت گمشده یا بهشت بازیافته)، بدین معنا که
بازگشت گذشته و عصر طلایی گمشده را مجسم می کند . این واژه در موارد دیگر آرمانی تر به نظر می رسد، به این معنا که
وضعیتی تکاملی را به تصویر می کشد که نظیر آن قبلا هرگز نبوده است (“آسمانی جدید و زمین جدید”) ; مسیحا فقط روزهای
گذشته را احیا نمی کند بلکه “عصر جدید”ی را به همراه می آورد .

اصطلاح مشیاح (mashiah) در این مفهوم خاص معادشناختی در کتب مقدس عبری یافت نمی شود . کتاب اشعیای نبی باب
۴۵، آیه ۱; کوروش دوم پادشاه ایران را “تدهین شده ی” خداوند می خواند زیرا به وضوح وسیله ای برگزیده از جانب خداوند بود که
اجازه داد تبعیدیان بنی اسرائیل از امپراطوری بابل به بیت المقدس باز گردند . چه بسا فرد با به کارگیری اصطلاحات متاخرتر، از
لحاظ فنی، در انتساب تاریخی رویدادها، دچار خطا شده، و متون مقدسی را که عصری طلایی در آینده، گرد هم آمدن تبعیدیان،
بازگشت خاندان داوود، بازسازی بیت المقدس و معبد حضرت سلیمان، دوره ی صلح که در آن گرگ و بره کنار هم قرار می گیرند و
غیره را پیش بینی می کنند به عنوان “مسیحا باوری” توصیف کند .

این گونه است که ماهیت مسیحا باوری در دوره های رنج و نامیدی شکل می گیرد و شکوفا می شود . وضعیت موجود مطلوب،
نیازمند منجی نیست اما باید تداوم یافته یا تجدید شود (مثلا با آیینهای تجدید کننده ی دوره ای یا چرخه ای) . هنگامی که
وضعیت موجود کاملا نامطلوب باشد، مسیحا باوری به عنوان یکی از پاسخهای ممکن مطرح می شود: اطمینان به یک نظم
مطلوب طبیعی، اجتماعی، و تاریخی (و این اطمینان در اسرائیل بسیار قوی بود، زیرا مبتنی بر وعده ی خداوند بود که در زمره ی
تعهدات ازلی وی جای گرفته بود) که در افق آینده ای آرمانی خود را نشان می دهد . همان طور که در شرحهای انجیل به وفور یافت
می شو، قبلا در دورانهای مذکور در انجیل وضعیت موجود عموما نامطلوب تلقی می شد (پادشاهان ظالم و گناهکار، تجاوزات
دشمن، شکست ها) و در نتیجه اندیشه های مربوط به نظم آرمانی تحت فرمانروایی آرمانی خاندان داوود شروع به تبلور کرد .

با ویران شدن نخستین معبد سلیمان (۵۸۷/۵۸۶ پیش از میلاد)، تبعید بابلیها، و بازگشت متعاقب به سرزمین اسرائیل تحت
فرمانروایی کورش، که “اشعیای دوم” آن واقعه را به عنوان نظام مسیحایی گرامی داشته است، گرایش به نگاه به سوی کامیابی
آینده شدت یافت . اما این نجات “مسیحایی” به یاس غم انگیزی تبدیل شد . آزار و اذیت شدید تحت حکومت آنتیوخس (۱) چهارم (از
۱۷۵ تا ۱۶۳ پیش از میلاد) فرمانروای سلوکیه در سوریه نیز منجر به ظهور امیدهای مسیحایی مربوط به آخرت گردید، همانگونه
که کتاب دانیال که تدوین آن عموما به همان زمان بر می گردد گواه بر آن است . اما نجات بزرگ ناشی از پیروزی مکابیان نیز، در
دراز مدت، به یاسی غم انگیز تبدیل شد . شورش علیه “سلطنت بی رحم” ظالم، یعنی حکومت رم، در سال ۶۵ – ۷۰ میلادی (که به
ویرانی بیت المقدس و معبد دوم سلیمان منتهی گردید) و شورشی مجدد در سال ۱۳۲ – ۱۳۵ میلادی (شورش بارکوخبا (۲) که
منجر به نابودی واقعی یهودیت در فلسطین گردید)، بدون شک حاوی عناصر مسیحایی بود . از آن پس، مسیحا باوری ترکیبی از
امید راسخ و تزلزل ناپذیر به رستگاری نهایی، از یک سو، و از سوی دیگر، ترس از خطرات و عواقب فجیع شورشهای مسیحاباوری
مانند “فعال گرایی مسیحایی”، به اصطلاح مورخین، یا “مسیحا باوری نا به هنگام” به اصطلاح متکلمان بود .

آموزه های مسیحا باوری که طی نیمه دوم دوره ی معبد دوم سلیمان از حدود ۲۲۰ پیش از میلاد تا ۷۰ پس از میلاد شکل گرفت
(که دوره ی “بین دو عهد” نامیده می شود) دارای انواع مختلفی بود و از دغدغه های ذهنی و معنوی محافل مختلف حکایت می کرد .
آموزه ها از امیدهای سیاسی دنیوی همچون شکستن یوغ حکومت بیگانه، احیای حکومت خاندان داوود (پادشاه مسیحا) و پس از
سال ۷۰ پس از میلاد، گرد هم آمدن تبعیدیان و بازسازی معبد سلیمان گرفته تا مفاهیم مکاشفه ای، از قبیل پایان خارق العاده و
فاجعه آمیز “این عصر” (از جمله روز قیامت)، بوجود آمدن عصر جدید، ظهور سلطنت آسمانی، احیای مردگان، آسمان جدید و
زمین جدید را در بر می گیرند . قهرمان اصلی می تواند رهبری نظامی باشد، یا “پسر داوود”، فردی سلطنتی، یا شخصیتی فوق
طبیعی مانند “پسر انسان” که به نوعی مرموز بوده در برخی متون مقدس عبری و نیز در متون مکاشفه ای جعلی ذکر شده است .
[به مدخل (Apocalypse مکاشفه) مراجعه کنید ]. بسیاری از علما معتقدند عیسی به خاطر بار سیاسی اصطلاح مسیحا
تعمدا از به کارگیری آن خودداری کرد (به ویژه اینکه از سلطنتی خبر می داد که این جهانی نبود) و اصطلاح غیر سیاسی “پسر
انسان” را ترجیح داد . از سوی دیگر، کسانی که مسؤول تحریر نهایی انجیل متی بودند لازم دانستند شجره ی خانوادگی برای
مسیح قائل شوند که ثابت کنند از تبار داوود است تا به موقعیت مسیحایی او مشروعیت بخشند، زیرا مشیاح (mashiah) و به
زبان یونانی کریستوس (Christos) باید “پسر داوود” شناخته می شد .

ضمنا، این مثالها نشان می دهند که ریشه های مسیحیت را باید در بافت ناآرامی مسیحایی فلسطین یهودی در همان مقطع زمانی
یافت . اندیشه های مسیحایی نه تنها از طریق تفسیر متون انجیل (مانند پشر در (۳) میان امت قمران و بعدها میدراش (۴) متعلق به
یهودیت پیرو خاخامها) بلکه با “الهام” به افراد رؤیابین و برخوردار از قدرت مکاشفه به وجود آمد . سنت اخیر در آخرین کتاب عهد
جدید، کتاب وحی، به خوبی ترسیم شده است .

اما اندیشه ها و امیدهای مسیحایی می توانند براساس نگرشهای “عقلانی” (یعنی غیر رؤیائی) نیز باشند، به ویژه هنگامی که
پیش گوئی های کتب مقدس شکل محاسبه و برآورد تاریخهایی را که ادعا می شد در نمادگرایی مبهم متون به آنها اشاره شده است،
به خود گرفت . شیفتگان مسیحا در یهودیت اغلب براساس کتاب دانیال، محاسبات خود را انجام می دادند (درست همان طور که
که منجی گرایان مسیحی آخرالزمان را از روی “تعداد چهارپایان” که در کتاب وحی باب ۱۳، آیه ۱۸ ذکر شده محاسبه می کردند) .
چون امیدهای فراوان ناشی از این محاسبات اغلب منجر به فاجعه (یا در بهترین حالت، سرخوردگی شدید) می شد، خاخامهای
تلمود عبارات تندی در خصوص “کسانی که آخر الزمان [مسیحائی] را محاسبه می کنند” داشتند .

یک سنت که احتمالا تحت تاثیر کتاب زکریا بابهای ۳ و ۴ است، ظاهرا معتقد به آموزه ی دو چهره ی مسیحایی بوده است، یکی فرد ”
تدهین شده ی” بسیار روحانی از خاندان هارون، و دیگری مسیحایی سلطنتی از خاندان داوود . این عقیده که مورد قبول امت
قمران (که به فرقه ی بحر الحیت نیز مشهورند) بود، ظاهرا حاکی از آن است که این چهره های مسیحایی مکمل به اندازه ی
نمونه های نمادین که در راس نظم اجتماعی آرمانی و رهایی بخش قرار دارند ناجی و رهائی بخش نیستند . به نظر می رسد که
بازتاب های این آموزه در تاکید (ظاهرا بحث انگیز) نامه ای به عبریان در عهد جدید مبنی بر اینکه عیسی هم پادشاه بود و هم
کشیش عالی مقام به چشم می خورد . ظاهرا این آموزه از قرون وسطی بر جای مانده (کاملا معلوم نیست از طریق چه کانالهایی)،
زیرا در بین قرائیمی ها نیز یافت می شود .

تعبیر دیگر از “مسیحای دوگانه” در قرن دوم میلادی و احتمالا به صورت واکنشی در برابر شکست فجیع شورش بار کخبا به وجود
آمد . مسیحای خاندان یوسف (یا افرایم) (۵) – بازتاب احتمالی مضمون ده قبیله ی گمشده – در جنگ با نیروهای یاجوج و ماجوج
شهید می شود (مشابه یهودی برای، نبرد نهایی (۶) بین نیکی و بدی در روز قیامت) پس او مسیحای درد و رنج نیست بلکه مسیحای
جنگجویی است که مثل یک قهرمان می میرد و به دنبال او مسیحای پیروز خاندان داوود می آید . این نگرش مسیحای دوگانه
بیانگر دوگانگی بنیادی در مسیحا باوری یهودیت نیز هست (اما فقط به یهودیت محدود نمی شود) . قبل از ظهور مسیحا، بلایای
کیهانی، طبیعی، و آشوبهای اجتماعی رخ می دهد . این مضمون یهودی، در مسیحیت به این اندیشه تغییر می یابد که دجال، آزاد
گذاشته می شود تا پیش از بازگشت مسیح و شکست نهائی، بر جهان حکومت کند . بنابراین، هر گاه دردها و مصائب شدید در بین
مردم یهود مشاهده می شد، ممکن بود به عنوان فاجعه ی قبل از ظهور مسیح تلقی گردد . و اغلب هم همین گونه تلقی می شد (و
در زبان تلمود “درد تولد” عصر مسیحا نام داشت) . و خبر از وصال قریب الوقوع مسیحائی می داد .

مفهوم وسیع تر مسیحاباوری به معنای آینده ای آرمانی لازم نیست که به معنی اعتقاد به یک ناجی خاص یا چهره ای رهائی بخش
باشد . هر چند کتاب اشعیای نبی باب ۱۱ و با ب ۲ آیات ۲ – ۴ دنیایی آرام و آرمانی تحت حکومت خاندان داوود را مجسم می کند .
متن نظیر آن کتاب میکاه نبی باب ۴، آیه ۴ حتی حاوی عناصر معجزه آسای کمتری است و از سعادت زمینی سخن می گوید که در
آن هر کس در زیر زیر درخت انجیر خود زندگی می کند . اگر چه نگرش ارمیای نبی به آینده بر ابعاد اخلاقی نیز تاکید می کند –
کتاب ارمیای نبی باب ۳۱، آیات ۳۰ و آیات بعد; باب ۳۲، آیات ۳۶ – ۴۴ را مقایسه کنید با “قلب جدید” و “قلب گوشتی” حزقیال نبی
به جای قلب سنگی سابق (کتاب حرقیال نبی باب ۲ آیه ۴، باب ۱۱ آیه ۱۹، باب ۱۸ آیه ۳۱، باب ۳۲ آیه ۹، باب ۳۶ آیه ۲۶) – اما از نظر
او موهبت موعود این است که “از دروازه های این شهر [بیت المقدس] شاهان و شاهزادگانی وارد خواهند شد که بر تخت پادشاهی
داوود نشسته اند و ارابه هاو اسبها آنها را به حرکت در می آورند” (کتاب حزقیال نبی باب ۱۷ آیه ۲۵) . آنچه در این متن قابل توجه
است نه تنها آرمان این جهانی مطرح شده در آن و طرح بیت المقدس بعنوان شهر پر جنب و جوش سلطنتی است، بلکه اشاره ای
است که در آن به پادشاهان به صورت جمع صورت گرفته است . اندیشه یک پادشاه ناجی مسیحایی هنوز شکل نگرفته است .

در تعابیر بعدی و به ویژه تعابیر مدرن و سکولار مسیحاباوری، اندیشه مسیحای شخصی به طور فزاینده جای خود را به عقیده ی ”
عصر مسیحایی” حاوی صلح، عدالت اجتماعی و عشق همگانی داده است . مفاهیمی که به راحتی می توانند بعنوان تحولات پیش
رونده، لیبرالی، سوسیالیستی، آرمانی و حتی انقلابی مسیحاباوری سنتی، ایفای نقش کنند . از این رو طرح یهودیت اصلاح طلب
امریکا در فیلا دلفیا (۱۸۶۹) به جای اعتقاد به مسیحای شخصی، ایمان خوش بینانه به ظهور یک دوره ی مسیحایی را جایگزین
نمود که ویژگی آن “یکپارچگی همه ی انسانها به عنوان فرزندان خدا در اعتراف به یک خدای واحد” بود و “در تریبون پیتزبورگ” (۷)
(۱۸۸۵)، از ایجاد “سلطنت راستی، عدالت، و صلح” سخن به میان آمد . به نظر می رسد ناامیدی قرن بیستم از اندیشه پیشرفت،
حیات تازه ای به اشکال افراطی تر و آرمانی مسیحاباوری داده است .

در دوره ی بین دو عهد، همان طور که شاهد بوده ایم عقاید و آموزه های مسیحایی به اشکال مختلف شکل گرفت . مسیحا باوری به
طور فزاینده ای با معادشناسی ارتباط یافت و معادشناسی قاطعانه تحت تاثیر مکاشفه گرائی واقع شد . در عین حال، امیدهای
مسیحایی به طور فزاینده ای بر شخصیت یک منجی منفرد متمرکز گردید . در مواقع تنش و بحران، مدعیان مسیحا (یا
طلایه داران و منادیانی که خبر از ظهور آنها می دادند) اغلب به صورت رهبران شورش ظاهر می شدند . علاوه بر نویسنده ی کتاب
اعمال (رسولان) باب ۵، جوزفوس فلاویوس (۸) نیز چند نمونه از این افراد را نام می برد . علاوه بر این، مسیحا دیگر نماد آمدن عصر
جدید نبود، بلکه به نوعی انتظار می رفت که آن را تحقق بخشد . از این رو “تدهین شده ی خداوند” به “ناجی و رهائی بخش” و کانون
آموزه ها و امیدهای پرشورتر، و حتی کانون “الهیات مسیحایی” تبدیل شد . برای مثال، مقایسه کنید با معانی ضمنی تفسیر پولس
مقدس از کتاب اشعیای نبی باب ۵۲، آیه ۲۰ “و نجات دهنده [یعنی خدا] بر سرزمین اسرائیل وارد می شود” و “نجات دهنده [یعنی
مسیح] از سرزمین اسرائیل بر می خیزد” (کتاب رومیان، باب ۱۱ آیه ۲۶) .

نظر به اینکه بسیاری از یهودیان آواره تحت سلطه مسیحیان زندگی می کردند که آن هم به معنی آزار و شکنجه از سوی مسیحیان
و فشار مبلغین مذهبی بود، مجادله های الهیاتی ناگزیر بر محور موضوعات مسیح شناسی – یعنی مسیحایی – متمرکز بود . (آیا
عیسی مسیح، مسیحای موعود است؟ چرا یهودیان از پذیرش او خودداری می کنند؟ آیا علت آن کوری نفسانی است یا شرارت
اهریمنی؟) چون در هر دو دین، تورات کتابی مقدس تلقی می شد، مجادله اغلب شکلی تفسیری به خود می گرفت (یعنی هر کدام
مدعی تفسیر صحیح پیش گوئیهای مربوط به مسیحا در کتاب مقدس بود) . [به مجادلات، مقاله ای در باب مجادلات بین یهود و
مسیحیت مراجعه کنید ]. علی القاعده مسیحاباوری یهودی هرگز امیدهای واقعی، تاریخی، ملی، و اجتماعی خود را رها نکرد و
چندان تحت تاثیر ماهیت “معنوی” آموزه های مسیحیت قرار نگرفت .

مجادله گران مسیحی، از نخستین پدران کلیسا گرفته تا قرون وسطی و پس از آن، یهودیان را متهم به ماده گرایی پست و خشنی
می نمودند که باعث شده بود کتابهای مقدس کاتا سارکا (۹) را با چشم ظاهر بخوانند تا چشم باطن . شگفت اینکه، یهودیان این
انتقاد را تمجید می دانستند، زیرا از نظر آنها، در دنیایی رهایی نیافته که گرفتار جنگ، بی عدالتی، ظلم، بیماری، گناه، و
شونت بود این ادعا که مسیحا آمده، کاملا بی معنی بود . در مناظره ی معروف بارسلونا (۱۲۶۳)، که به وسیله ی مبلغین مذهبی
دومینیکن بر یهودیان تحمیل شد و در حضور جیمز اول، پادشاه آراگون، برگزار گردید، سخنگوی یهودی، تلمودی و قبالی بر
جسته، (موسی ابن نحمن (۱۰) ، (حدود ۱۱۹۴ – حدود ۱۲۷۰)، صرفا کتاب اشعیای نبی باب ۲ آیه ۴، را قرائت کرد و گفت که برای
اعلیحضرت مسیحی، علیرغم اعتقاد ایشان به اینکه مسیحا آمده، احتمالا امر دشواری است که ارتش خود را منحل کند و تمام
جنگجویان خود را به خانه بفرستد تا شمشیرهای خود را به تیغه ی گاوآهن و نیزه ها را به داس بزنند .

در طول تاریخ یهودیت، بین دو نوع مسیحاباوری که قبلا به اختصار مطرح شد تنش وجود داشته است: نوع مکاشفه ای، با عناصر
معجزه آسا و خارق العاده ی آن، و نوع “خردگرا”تر . در طول قرون وسطا مکاشفه های قدیمی و معمولا انتسابی و تفاسیر مسیحایی
کتب مقدس استنساخ شدند و نمونه های جدیدی توسط رؤیابینان و شیفتگان مسیحا خلق شد . نگرش خاخامها، حداقل نگرش
رسمی آنان، معقول تر و سنجیده تر بود چرا که تعداد زیادی از طغیانهای مسیحایی به فاجعه یعنی سرکوبی بی رحمانه به وسیله ی
حاکمان غیریهودی منتهی شده بود . مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد و تردیدهای خاخامها (که احتمالا ناشی از تجربه
تلخ شورش بارکوخبا بود) در تفسیر وعظ گونه کتاب غزل غزلها باب ۲ آیه ی ۷، نمودی روشن یافت: “من از شما، شما دختران بیت
المقدس می خواهم عشق مرا تحریک نکرده و او را بیدار نکنید تا اینکه او بخواهد” – این آیه حاوی شش دستور برای اسرائیل است:
علیه حکومتهای این جهان شورش نکنند، به زور بر پایان روزها تاکید نکنند . . . و برای بازگشت به سرزمین اسرائیل به زور متوسل
نشوند .

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.